نمایش بیرودربایستی فقر و غنا
محمدصادق جنان صفت
عدالتخواهی و عدالتگستری در جنبشهای مردمی کشورهای گوناگون در پویش تاریخ بالاترین سهم را در انگیزش تودهها با هدف دگرگونی نظامهای سیاسی داشته است. پرچم عدالتخواهی و برابریخواهی هنوز در دستان روشنفکران جمعگرا برفراز است. برخلاف تاریخ سپریشده، در روزگار کنونی شماری از نظامهای سیاسی نیز در کنار روشنفکران قرار دارند و فریاد عدالتخواهی سر میدهند. تجربه جهانی اما نشان میدهد بسیاری از روشنفکران و نیز نظامهای سیاسی مستقر عدالتخواه در برابر واقعیتهای سرسخت زانو زده و تن به چیزهایی داده و میدهند که روزگاری آنها را دور انداخته بودند. انقلاب اسلامی۱۳۵۷ و نیز نظام سیاسی برآمده از آن انقلاب یکی از نمونههای شگفتانگیز در اینباره است. شهروندان ایرانی که تجربه انقلاب اسلامی را زندگی کردهاند یادشان میآید که مدیران انقلابی نشسته بر کرسیهای اجرایی تا دهههای پیدرپی پس از پیروزی انقلاب همه کوشش خود را برای برابریخواهی و رفع تبعیض در شکل و ماهیت در دستور کار داشتند. توسعه روستایی در برابر توسعه ملی در دهه۶۰ با تاسیس نهادهایی مثل جهاد سازندگی، بنیاد مسکن، تاسیس نهادهایی مثل کمیته امداد امام خمینی، استفاده از تواناییهای وزارتخانههایی مثل وزارت نیرو و وزارت راه برای برقرسانی و ساخت جادهها و توسعه روستایی برای برابرسازی شهرنشینان و روستانشینان از سیاستهای اجرایی در دهههای سپریشده بوده و هنوز نیز برخی حمایتها انجام میشود.
در شرایطی که تهیدستان شهرنشین نیز در مواردی مشمول طرحهای حمایتی بوده و هستند اما واقعیتهای سخت اداره اقتصادی کشور بر آرزوها استیلا یافته است. در سالهایی که هنوز ادامه دارد، میبینیم که رانتهای افسانهای که از دل لایههای سیاستگذاری اقتصادی سر در آورده است نمایش فقر و غنا را به خوبی نشان میدهد. خانههای قصر مانند رانتخواران در بهترین نقاط تهران و خانههای کوچک و درهمتنیده تهیدستان این نابرابری را نشان میدهد.
تازهترین واقعیتی که نظام سیاسی را ناگزیر کرده تن به چیزی دهد که دههها عکس آن را گفته عرضه بنزین برای پولداران و کمدرآمدهاست. تصور اینکه کمدرآمدها در صفهای طولانی بنزین لیتری هزارتومان با سهمیه روزی یک لیتر چشم به راه هستند تا نوبتشان برسد به چشم میبینند که پولدارها بدون صف بنزین لیتری ۶۵هزارتومان را به باک اتومبیلهای گرانقیمت خود سرازیر میکنند باید نمایش بیرودربایستی فقر و غنا در نظام سیاسی دانست که روزگاری آن را نفی میکرد.
واقعیتهای اقتصادی سرسختتر از آن هستند که بشود آنها را نادیده گرفت و کمر به قتلشان بست و آنها را دفن کرد. میشود و باید راهبردهای کارآمدتری را برای استفاده مطمئنتر شهروندان از همه امکانات کشور در شرایط هرچه برابرتر به کار گرفت. نمایش از سر ناچاری تهیدستی و توانگری سرنوشت همه نهادهایی است که از سر هیجان میخواهند برابریسازی کنند.

