هرگز نباید چشمها را ببندیم
منازعه جمهوری اسلامی ایران و غرب به روزهای سختتری رسیده است. کارشناسان باور دارند سختی بیشتر این روزها به این دلیل است که سایه ابهام و بلاتکلیفی هستهای در همه زندگی و کسبوکار روزانه شهروندان ایرانی گسترش یافته است. در چنین وضعیتی اما ایرانیان با استفاده از تواناییهای شبکههای اجتماعی و نیز سایتها و تلویزیونهای فارسیزبان به آگاهیهای فراتر از آنچه مدیران میگویند دسترسی پیدا کرده و بیش از پیش هراس دارند. یکی از واقعیتهایی که شهروندان به آن رسیدهاند این است که براثر برگشت تحریمهای قانونی و نیز اجرایی شدن اسنپبک احتمال جنگ دوم روندی فزاینده پیدا کرده است. آنچه شهروندان را بیشتر هراسناک میکند ندانستن ابعاد جنگ احتمالی و نیز پیامدهای برگشت تحریمهای سازمان ملل متحد است. از سوی دیگر شهروندان میبینند که مدیران کشور در این وضعیت هراسی ندارند و اینطور به نظر میرسد که از تشدید تحریمها و نیز از رسیدن به روزهای جنگ هم هراس ندارند و همان راهبردی را اجرا میکنند که در همه مذاکرات پیشین به کار گرفته میشده است.
کارشناسان بینالمللی اما باور دارند باید چشمها را باز کرد و همه گوشه و کنارههای سناریوهای نوشته شده از سوی غرب برای تضعیف بیشتر جمهوری اسلامی ایران را در کانون توجه قرار داد. غرب حالا شاید به این نتیجه رسیده که سازش با این نظام سیاسی ناممکن شده و شاید باید از مسیر جنگ و راههای نظامی پیش رفت. کارشناسان باور دارند برای جلوگیری از جنگ دوم که پیامدهای آن اکنون پیشبینیناپذیر است، میشد راهبرد نرمتری اتخاذ کرد و حالا نیز توصیه میکنند بهتر است ابعاد جنگ احتمالی از سوی ایران کوچکتر شود. برخی باور دارند اگر جمهوری اسلامی ایران بخواهد با شعلهورکردن جنگ در منطقه به مقابله برخیزد آسیب بیشتری خواهد دید. فعالان اقتصادی و بهویژه شهروندان نیز هراس دارند که اجرای اسنپبک حتی اگر به جنگ نرسد میتواند اقتصاد ناراضیکننده فعلی را بدتر کرده و درجه فشار بر معیشت مردم را بیشتر کند.
ندیدن این واقعیتها و ندیدن روز و روزگار ناخوش ایرانیان و قراردادن راهبرد صیانت از نظام به هر قیمت و ادامه مجادله با غرب دل شهروندان را میشکند و آنها را در وضعیت نامناسب قرار میدهد. تقلیلگرایی درباره پیامدهای اجرای تحریمهای جهانی و ندیدن همه واقعیت از سر عمد و نگفتن همه حقیقت به مردم خطرهای بزرگی دارد. به امید روزهایی آرام برای ایران و ایرانیان.