خیانت به توسعه پایدار

جهان صنعت– سرعت پایین، قطعیهای مکرر و هزینه بالای اینترنت در روستاها و شهرهای کوچک، تصویر روشنی از شکاف دیجیتال در ایران ارائه میدهد؛ شکافی که نهتنها دسترسی به اطلاعات را محدود میکند بلکه توسعه اقتصادی، آموزشی و اجتماعی این مناطق را نیز بهشدت تحت تاثیر قرار داده است. درحالیکه در کلانشهرهایی مانند تهران، اصفهان یا مشهد، کاربران هرچند با چالشهایی چون فیلترینگ یا نوسان کیفیت روبهرو هستند اما همچنان از زیرساختهای فیبرنوری، پوشش نسبتا پایدار ۴ G و گاهی خدمات نوین ۵ G بهرهمند میشوند، در بسیاری از مناطق روستایی حتی اینترنت همراه با سرعت مناسب یک آرزو است. این تفاوت صرفا یک مساله فنی نیست بلکه به معنای شکاف در فرصتها، منابع و آینده ساکنان این مناطق است.
توسعه نامتوازن زیرساختها
زیرساخت اینترنت در ایران به طور نامتوازن توسعه یافته است. شرکتهای ارائهدهنده خدمات ارتباطی معمولا سرمایهگذاری خود را در مناطقی متمرکز میکنند که بازده اقتصادی بالاتری دارند یعنی شهرهای بزرگ و پرجمعیت. نتیجه آن شده که مناطق روستایی و کمجمعیت، به دلیل هزینه بالای ایجاد زیرساخت و بازگشت سرمایه کمتر، در اولویتهای بعدی قرار میگیرند. این سیاستگذاری نابرابر چرخهای معیوب ایجاد کرده است، همچنین نبود زیرساخت باعث کاهش استفاده و وابستگی به اینترنت میشود و همین کمبود تقاضای ثبتشده، بهانهای برای ادامه ندادن سرمایهگذاری در این مناطق فراهم میکند.
پیامدهای این شکاف تنها به سرگرمی یا استفاده روزمره از شبکههای اجتماعی محدود نمیشود. در عصر اقتصاد دیجیتال، دسترسی به اینترنت پرسرعت شرط لازم برای رقابت اقتصادی و توسعه پایدار است. کشاورزان در روستاها میتوانند با دسترسی به پلتفرمهای آنلاین، محصولات خود را مستقیم به بازارهای شهری یا حتی بینالمللی عرضه کنند. دانشآموزان و دانشجویان مناطق دورافتاده با اینترنت مناسب میتوانند به دورههای آموزشی آنلاین دسترسی داشته باشند، بدون آنکه مجبور باشند برای هر مرحله تحصیل به شهر مهاجرت کنند اما وقتی سرعت اینترنت به قدری پایین است که حتی یک صفحه وب ساده بهسختی باز میشود، این فرصتها به سرعت از بین میرود.
تشدید شکاف آموزشی
در سالهای اخیر بحران کرونا این مساله را به شکلی بیسابقه آشکار کرد. مدارس و دانشگاهها به آموزش آنلاین روی آوردند اما بسیاری از دانشآموزان در روستاها یا مناطق کمبرخوردار عملا از چرخه آموزشی خارج شدند. معلمان گزارش دادند که برخی دانشآموزان برای اتصال به کلاس آنلاین باید کیلومترها تا نزدیکترین نقطه دارای پوشش اینترنت مناسب سفر کنند. حتی در مواردی، خانوادهها مجبور بودند گوشی هوشمند یا بسته اینترنت را بهصورت نوبتی بین چند کودک استفاده کنند. نتیجه شکاف آموزشیای بود که آثارش ممکن است سالها باقی بماند.
ضعف پوشش فناوریهای نوین
از نظر فنی یکی از اصلیترین مشکلات مناطق روستایی، ضعف پوشش شبکههای نسل جدید است. درحالیکه اپراتورها در شهرهای بزرگ بهدنبال تبلیغ خدمات5G هستند، بسیاری از روستاها هنوز پوشش 3G یا حتی 2G دارند. این فناوریهای قدیمی نهتنها سرعت کمی دارند بلکه پایداری اتصالشان نیز پایین است. به این مشکل باید کمبود فیبرنوری را اضافه کرد. فیبرنوری که ستون فقرات اینترنت پرسرعت است هنوز در بسیاری از استانهای کمجمعیت به شکل جدی توسعه نیافته و این یعنی حتی اگر دکلهای مخابراتی جدید نصب شود، توان پشتیبانی از ترافیک بالای داده وجود ندارد. علاوه بر جنبه فنی، مساله تعرفهها و هزینهها نیز به تشدید این نابرابری کمک کرده است. بستههای اینترنت همراه در ایران به نسبت درآمد خانوارهای روستایی گران محسوب میشوند. در مناطق شهری، کاربر ممکن است بتواند از وایفای خانگی با تعرفه ثابت استفاده کند اما در روستاها بسیاری از خانوارها تنها به اینترنت همراه متکی هستند. هزینه بالای بستههای حجمی باعث میشود استفاده از اینترنت به نیازهای بسیار محدود (پیامرسان و گاهی جستوجوی ساده) کاهش یابد و این خود شکاف مهارت و آشنایی دیجیتال را بین شهر و روستا عمیقتر میکند.
تاثیر شکاف اینترنتی بر خدمات عمومی
ابعاد این مساله در حوزه خدمات عمومی نیز جدی است. بسیاری از خدمات دولتی، بانکی و بیمهای به سمت الکترونیکی شدن رفتهاند. شهروندانی که به اینترنت باکیفیت دسترسی ندارند، برای انجام سادهترین امور اداری باید به مراکز شهرستان مراجعه کنند. این نهتنها هزینه و زمان اضافی به آنها تحمیل میکند بلکه آنها را عملا از مزایای تحول دیجیتال محروم میسازد. این شکاف در دسترسی، بهشکل مستقیم و غیرمستقیم بر مهاجرت روستاییان به شهرها تاثیر میگذارد. جوانانی که برای کار، آموزش یا حتی زندگی روزمره نیاز به اینترنت پرسرعت دارند، معمولا چارهای جز ترک محل زندگی خود نمیبینند. این روند مهاجرت، فشار مضاعفی بر زیرساختهای شهری وارد میکند و در بلندمدت به خالی شدن روستاها و کاهش تولید محلی منجر میشود.
با وجود این چالشها، راهحلهای مشخصی نیز وجود دارد که در کشورهای دیگر امتحان شده است. یکی از آنها یارانه دولتی برای توسعه زیرساخت در مناطق کمبرخوردار است. دولت میتواند با اختصاص منابع مالی به اپراتورها، هزینه ایجاد فیبرنوری یا نصب دکلهای پیشرفته در این مناطق را جبران کند. استفاده از فناوریهای نوینی مانند اینترنت ماهوارهای نیز میتواند بخش بزرگی از این مشکل را حل کند، البته به شرط آنکه محدودیتهای قانونی و سیاسی بر سر راه استفاده از این فناوریها برداشته شود. ایجاد مراکز عمومی دسترسی به اینترنت نیز یکی دیگر از راهحلهاست. کتابخانههای عمومی یا مراکز فرهنگی در روستاها میتوانند به وایفای رایگان یا ارزانقیمت مجهز شوند تا ساکنان برای امور آموزشی یا اداری بتوانند از آن استفاده کنند. این مدل در برخی کشورهای در حالتوسعه با موفقیت اجرا شده و میتواند به عنوان یک راهحل کوتاهمدت موثر عمل کند. نکته مهم دیگر شفافیت در آمار و برنامهریزی است. آمار رسمی معمولا درصد پوشش اینترنت را بالا نشان میدهد اما این آمار اغلب بر مبنای «دسترسی اسمی» محاسبه میشود، نه کیفیت واقعی اتصال. یعنی اگر یک روستا تحت پوشش ضعیف یک دکل 3Gباشد، در آمار رسمی به عنوان «دارای اینترنت» ثبت میشود، حتی اگر عملا استفاده از آن برای ویدئو کنفرانس یا بارگذاری فایل غیرممکن باشد. بدون داشتن دادههای دقیق از کیفیت واقعی اینترنت در هر منطقه، سیاستگذاری موثر تقریبا غیرممکن است.
شکاف دیجیتال، شکاف توسعه
مساله شکاف دیجیتال بین شهر و روستا در ایران صرفا یک موضوع تکنولوژیک نیست بلکه به شکافهای عمیقتر اقتصادی، آموزشی و اجتماعی گره خورده است. در جهانی که اینترنت به زیرساختی حیاتی مانند آب و برق تبدیل شده، محرومیت بخشی از جمعیت از دسترسی مناسب، به معنای عقب نگاه داشتن آنها از جریان توسعه است. اگر این روند ادامه یابد، فاصله شهر و روستا نهتنها در دسترسی به خدمات دیجیتال، بلکه در سطح رفاه، آموزش و مشارکت اقتصادی نیز عمیقتر خواهد شد. بدون تغییر جدی در رویکرد سیاستگذاران، این شکاف به نقطهای خواهد رسید که پر کردن آن نیازمند هزینههای بسیار بالاتر و تلاش چندبرابری خواهد بود. سرمایهگذاری امروز در اینترنت روستایی، نهتنها عدالت اجتماعی را تقویت میکند بلکه در بلندمدت به نفع کل اقتصاد کشور است. اینترنت نباید امتیازی برای شهرنشینان باشد بلکه باید حق برابر برای همه شهروندان باشد، صرفنظر از اینکه در پایتخت زندگی میکنند یا در یک روستای دورافتاده.