توسعه بیتوسعه
آدمی ویژگی افزونخواهی دارد و بر همین اساس در جایی نمیایستد و هر آن و هر روز میخواهد جلوتر برود.
افزونخواهی اگر نبود باید آدمی همچنان غارنشین بود و هیچیک از دستاوردهای تازه فنی را هم نمیشد دید. این خواست انسانی با سپری شدن دورههای گوناگون و پشتسر نهادن چموخمهای پرشمار او را به اینجا رسانده است که بسیار آسان زندگی کند. این پیشرفت بشر اما به هر دلیل یکسان نبوده و کشورهایی جلوتر افتادهاند و کشورهایی هم در میانه هستند و نیز کشورهایی در دنباله و در عقب صف قرار دارند.
شوربختانه باید با کمال تاسف گفت ایران امروز در مقایسه با کشورهای بزرگ توسعهیافته بسیار عقب است و شکاف درجه رشد و توسعهاش با کشورهایی همانند ترکیه، کرهجنوبی و عربستان نیز روندی فزاینده دارد.
نگاهی به آرایش برنامهریزی در بخشهای گوناگون نشان میدهد این عقبماندگی به این دلیل است که در ایران برنامههای توسعه براساس رویا و خیال برنامهریزان و کارشناسانی که از قدرتهای بالاتر به آنها القا شده ناکارآمد بوده و هست. همین الان به برنامه هفتم توسعه توجه کنید. این برنامه در شرایطی تدوین شد که یک دولت اصولگرا برسر کار بوده و قرار بود که این برنامه را اجرا کند. علاوه بر این ارقام و اعداد برنامه نیز قدیمی و براساس خوشخیالیها در جایجای برنامه گنجانده شده است. مهمتر از اینها اما دگرگونی بنیادین در مناسبات ایران با قدرت اول جهان و نیز سه غول اروپایی و جهان غرب در این دو سال است.
روزگار ایران به گونهای شده که منابع لازم برای به گردش در آوردن اقتصاد ملی که از رشدهای منفی دور شود در اختیار نیست یا اگر هست بسیار پوشیده است. نظام سیاسی مستقر در ایران بارها و باوضوح اعلام کرده است با آمریکا به مثابه رهبر بلامنازع دنیای غرب به آشتی نخواهد رسید و این وضعیت مجادلهآمیز از سوی جمهوری اسلامی ادامه خواهد داشت. از سوی دیگر غرب نیز به این نتیجه رسیده است باید به جمهوری اسلامی فشار بیشتری آورده شود. این وضعیت تا چه زمانی ادامه خواهد داشت معلوم نیست اما پیامدهایش این است که راه توسعه نیز ناهموار شده و در ادامه شاید به لحاظ منابع به بنبست برسد.
اگر چنین شود باید قبول کرد تا سالهایی که نامشخص است از توسعه ایران چشم پوشید و راه رفته را ادامه داد. در این صورت باید قبول کرد ایرانیان ناراضیتر شده و دنبال خروج از کشور خواهند بود.