ابرتورم و رکود چیست؟

جهانصنعت – دولتی را تصور کنید که در پرداخت بدهیهای خود دچار ناتوانی است. این دولت مانند بسیاری از کشورها برای فرار از این وضعیت ناخوشایند، از روش چاپ اسکناس برای پرداخت بدهیهای خود استفاده میکند و این مشکل در ظاهر حل میشود. معمولا دولتها از نتیجه چاپ اسکناس که تورم است، مطلع هستند اما پرداخت بدهی با انتشار اسکناس به بهای تورم، سادهترین راهحل این مشکل است. اما ابرتورم چیست و در چه شرایطی پدید میآید؟ رکود تورمی به چه وضعیتی اطلاق میشود؟
هنگامیکه قیمتها بیش از ۵۰درصد رشد کنند، ابرتورم یا تورم مهارناپذیر به وجود میآید. معمولا ابرتورم زمانی رخ میدهد که یک دولت برای پرداخت هزینههای خود به انتشار اسکناس میپردازد. در این وضعیت افزایش مداوم قیمتها موجب بهوجودآمدن انتظار افزایش قیمت بیشتر در آینده میشود. اگرچه ابرتورم بار بدهی دولت را از بین میبرد اما در این حالت ارزش پول پساندازکنندگان به صفر نزدیک میشود، در نتیجه مردم از پسانداز اجتناب میکنند و این عوامل باعث تردید در معاملات و سرمایهگذاریهای خارجی میشود. در شرایط ابرتورم نقش پول بهعنوان ابزار ذخیره ارزش از بین میرود و در نتیجه پایان این وضعیت چیزی جز سقوط کامل پول نیست.
سرعت گردش پول تعداد دفعاتی است که موجودی پول کشور در سال برای معاملات هزینه میشود. بهعنوانمثال اگر یک اسکناس ۱۰۰دلاری در طول سال دو بار گردش کند، قدرت خرید این اسکناس در سال ۲۰۰دلار است. پس افزایش سرعت گردش پول معادل افزایش میزان پول در جریان در یک کشور است. اگر در یک جامعه انتظارات تورمی وجود نداشته باشد، سرعت گردش پول پایدار بوده و در شرایط تورمی سرعت گردش پول افزایش مییابد، در دوران رکود نیز سرعت گردش پول معمولا کم است.
بنابراین هنگامی که مردم پول خود را بهمحض اینکه به دست میآورند، در جای دیگری خرج میکنند، سرعت گردش پول افزایشیافته و این عامل تورم را با سرعت بیشتری بالا میبرد و جامعه درگیر یک چرخه معیوب از قیمتهای بالاتر، انتظار برای افزایش قیمتها و در نتیجه تورم میشود.
هنگامی که تولید ناخالص داخلی برای مدت طولانی کاهش پیدا کند، رکود شکل میگیرد. درواقع رکود اثرات بدی مانند بیکاری و کاهش قیمتها بههمراه دارد. هنگامی که سطح قیمتها رو به کاهش باشد یعنی برخلاف حالت تورم، مردم در یک جامعه سعی میکنند مخارج خود را به حداقل رسانده و پسانداز کنند.
در این حالت سرعت گردش پول نیز کاهش یافته و بیکاری افزایش مییابد. قبل از دهه۱۹۳۰ اقتصاددانان برای توصیف کاهش پایدار در تولید ناخالص داخلی، از اصطلاح رکود استفاده میکردند اما پس از رکود بزرگ، برای اجتناب از ارتباط با دهه۱۹۳۰ از کلمه بحران بهجای رکود استفاده کردند.
با این اوصاف در برخی موارد اقدامات عملی دولت میتواند شرایط اقتصادی در یک کشور را بهبود ببخشد همانطورکه ممکن است دخالت دولت در اقتصاد به بدترشدن شرایط اقتصادی و رفاه جامعه منجر شود.