انرژی پاک؛ نبرد بزرگ ایران با سایه سوخت فسیلی
تاکید اخیر رییسجمهور در جمع فعالان اقتصادی استان اردبیل مبنی بر انتقال نیاز کشور از حامل گاز به حامل برق، نشاندهنده عزم سیاستگذاران برای بازنگری اساسی در سبد انرژی ایران است. این رویکرد راهبردی که در راستای کاهش وابستگی به سوختهای فسیلی و همسو با اهداف کلان برنامه هفتم توسعه دنبال میشود، اگرچه دیرهنگام است اما ضرورتی انکارناپذیر برای امنیت انرژی و توسعه پایدار کشور محسوب میشود.
این گذار تاریخی، نبردی بزرگ را با سایه سنگین سوختهای فسیلی طلب میکند که دههها بر اقتصاد، محیطزیست و امنیت انرژی کشور سایه افکنده است اما تحقق این انتقال صرفا با اراده سیاسی میسر نخواهد شد بلکه مستلزم تدوین نقشهراهی عملیاتی، جذب سرمایهگذاری هوشمند و کسب پذیرش گسترده اجتماعی همراه با بهرهگیری از خرد جمعی نخبگان حوزه انرژی است.
نکته حائز اهمیت در این گذار، نقش راهبردی و استقبال وزارت نفت از این تغییر الگوی حاکم است. به عنوان نمونه با تعطیلی تدریجی نیروگاههای فرسوده و کمبازده و جایگزینی آنها با منابع انرژی تجدیدپذیر بخش قابل ملاحظهای از انرژی فسیلی که پیش از این به صورت غیربهینه سوزانده میشد، به عنوان ذخیرهای ارزشمند برای نسلهای آینده و ماده اولیه باارزش برای صنایع پتروشیمی حفظ خواهد شد.
صنعت نفت ایران که همواره متولی تامین سوختهای فسیلی برای تولید برق بوده، چهبسا بازیگری کلیدی در تضمین امنیت انرژی و تسهیل این انتقال است. این وزارتخانه با بهرهگیری از زیرساختهای گسترده در حوزه گاز، پالایش، پخش و پتروشیمی میتواند فناوری و توان مهندسی خود را به سمت توسعه پروژههای انرژیهای تجدیدپذیر سوق دهد. این امر نهتنها تراز انرژی کشور را برای دهههای آینده بهبود میبخشد بلکه با صیانت از ثروتهای ملی، فرصتهای جدیدی در قالب صادرات فرآوردههای با ارزش افزوده بالاتر و توسعه فناوریهای نوین پدیدار خواهد کرد. این نقش البته اجرایی نیست بلکه عمدتا فکری و حمایتی است.
بخش عمده برق ایران همچنان از طریق سوختهای فسیلی تولید میشود. نیروگاههای حرارتی که عمدتا با گاز طبیعی، گازوئیل و حتی مازوت کار میکنند با چالشهای متعددی از جمله بازدهی(راندمان) پایین، هزینههای تمامشده قابلملاحظه (متاثر از یارانههای پنهان)، آلودگی زیستمحیطی و اتلاف انرژی در شبکهای فرسوده مواجه هستند. این وابستگی شدید بهویژه در اوج مصرف فصول سرد و گرم منجر به ناترازی شدید بین تولید و مصرف شده و خسارات قابلتوجهی به صنایع و بنگاههای اقتصادی کشور وارد میکند.
تجربه کشورهای پیشرویی مانند آلمان، دانمارک و چین نشان میدهد که با برنامهریزی جامع میتوان نهایت بهره را از منابع تجدیدپذیر برد. آلمان با ایجاد مشوقهای مالی، مشارکت مردمی و برنامهای زمانبندی شده، حذف تدریجی نیروگاههای فسیلی و هستهای را در پیش گرفته است. گفته میشود که دانمارک نیز با تمرکز بر انرژی بادی، موفق به تامین نیمی از برق مورد نیاز خود از این طریق شده است. چین نیز که همچنان به زغالسنگ وابسته است، عملا بزرگترین تولیدکننده پنلهای خورشیدی جهان است.بدون تردید ایران در مسیر بهرهبرداری از این منابع با چالشهای اقتصادی و فنی روبهرو است.
سرمایهگذاری کلان مورد نیاز، قیمت تمامشده بالای تولید برق تجدیدپذیر در مقایسه با فرآوردههای نفتی یارانهای و در دسترس و عدم جذابیت کافی برای سرمایهگذاری بخش خصوصی، برخی از این موانع هستند.
از سوی دیگر شبکه انتقال و توزیع فرسوده، عدم توسعه شبکههای هوشمند و یکپارچه انرژی و فناوریهای پیشرفته ذخیرهسازی، مشکلات فنی و زیرساختی را تشدید میکنند. عبور از این چالشها مستلزم راهبردهای هوشمندانه و گامبهگام است.
در کوتاهمدت، بهینهسازی نیروگاههای موجود، استفاده از سیستمهای هیبرید و اجرای پروژههای آزمایشی و تحقیقاتی بومی در حوزه انرژیهای تجدیدپذیر امکانپذیر است. در میانمدت، توسعه نیروگاههای خورشیدی و بادی آغاز حذف تدریجی یارانه سوختهای فسیلی، جذب سرمایه خارجی و توسعه زیرساختهای انرژیهای تجدیدپذیر ضروری به نظر میرسد.
در بلندمدت نیز ایجاد شبکههای هوشمند، مراکز تحقیق و توسعه، سیستمهای پیشرفته ذخیرهسازی و تبدیل نیروگاههای فسیلی به مراکز پشتیبان تولید برق میتواند تکمیلکننده این مسیر باشد. موفقیت در این گذار، مستلزم همکاری همهجانبه بین وزارتخانههای نفت و نیرو است. صنعت نفت میتواند با تزریق دانش فنی و توان علمی خود به توسعه پروژههای عظیم تجدیدپذیر کمک کند.
شبکه توزیع فرآوردههای نفتی میتواند زیرساخت لازم برای ایستگاههای شارژ خودروهای برقی را فراهم آورد. این همگرایی راهبردی، موتور محرک اصلی برای تحقق این راهبرد خواهد بود. خوشبختانه نمونههای موفق داخلی مانند نیروگاه خورشیدی «یزد»، مزارع بادی «منجیل» و «کهک» و پروژه زمینگرمایی «مشکینشهر» نشان میدهند که این راه، اگرچه بسیار دشوار اما کاملا ممکن است.
برای موفقیت نهایی باید سند راهبردی ملی انرژیهای پاک منطبق با اسناد و قوانین بالادستی تدوین شود، بسترهای قانونی و اقتصادی برای جذب سرمایه بخشخصوصی و خارجی فراهم آید، همکاریهای بینالمللی توسعه یابد، اصلاحات قیمت حاملهای انرژی به صورت تدریجی انجام شود و سرمایهگذاری در تحقیق، توسعه و فرهنگسازی برای انرژیهای تجدیدپذیر در دستور کار قرار گیرد.
ختم کلام این که گذار از اقتصاد متکی بر سوختهای فسیلی به سمت اقتصاد انرژی پایدار مبتنی بر برق، تنها یک تحول صنعتی نیست بلکه یک ضرورت استراتژیک برای حفظ امنیت انرژی، صیانت از محیط زیست و تضمین توسعه پایدار کشور است.
این انتقال تاریخی، اگرچه با چالشهای قابل ملاحظهای روبهرو است اما با توجه به ظرفیتهای عظیم طبیعی کشور و پتانسیلهای علمی و فنی موجود، کاملا دستیافتنی است. نقش صنعت نفت در این گذار از حالت سنتی تامینکننده سوختهای فسیلی به بازیگر کلیدی در توسعه انرژیهای تجدیدپذیر تحولی است که میتواند ضمن حفظ ذخایر استراتژیک برای نسلهای آینده، زمینهساز ایجاد ارزش افزوده بالاتر و توسعه فناوریهای نوین در کشور شود.
با بهرهگیری از خرد جمعی نخبگان، الهامگیری از تجارب جهانی و بومیسازی آن با شرایط خاص کشور و اجرای هماهنگ و منسجم برنامههای توسعه انرژیهای تجدیدپذیر، ایران میتواند نهتنها از سایه سنگین سوخت فسیلی خارج شده بلکه به یکی از پیشگامان منطقه در حوزه انرژیهای پاک تبدیل شود.
تحقق این مهم، مستلزم عزمی ملی، تدوین نقشهراهی علمی و دقیق و هماهنگی همه جانبه در اجرای راهبردهای کلان است. خوشبختانه با توجه به اراده سیاسی بیسابقه در سطح حکمرانی کشور و پیشبینیهای هوشمندانه قانون برنامه هفتم توسعه برای ایجاد تمرکز در نهادهای سیاستگذار و حکمران انرژی، این گذار تاریخی نهتنها دور از دسترس نیست بلکه با بسیج تمامی ظرفیتهای ملی و بهرهگیری از خرد جمعی در افق قابل تصوری محقق خواهد شد.
این همگرایی کمنظیر بین اراده حکومتی، پشتوانه قانونی و توان فنی- مهندسی کشور نویدبخش تحولی تاریخی در معماری آینده انرژی ایران خواهد بود.
محمدحسین صفائی، کارشناس انرژی