دور باطل توسعه فناوری

علی حسینی– ایران کشوری است که دهههاست اقتصاد خود را بر ستونهای لرزان نفت بنا کرده و همچنان سایه سنگین این وابستگی بر همه عرصهها، از معیشت مردم گرفته تا توسعه فناوری، گسترده است. واقعیتی تلخ اما انکارناپذیر این است که هر زمان بشکههای نفت ارزان میشوند یا درآمدهای ارزی کاهش مییابند، نخستین قربانیان نه بخشهای پرهزینه و ناکارآمد دولتی بلکه حوزههای آیندهساز و استراتژیکی چون فناوری اطلاعات و ارتباطات هستند؛ حوزهای که میتواند موتور محرک رشد اقتصادی، اشتغالزایی پایدار و رقابت جهانی باشد اما سالهاست در سایه غفلت ساختاری به حاشیه رانده شده است. امروز دیگر در جهان، فناوری نه یک انتخاب بلکه ضرورتی حیاتی برای بقا در عرصه بینالملل است. کشورهایی که شاید حتی منابع طبیعی محدودی داشتهاند، با سرمایهگذاری در فناوری و اقتصاد دیجیتال توانستهاند جایگاه خود را تثبیت کنند. در مقابل، ما در ایران هنوز درگیر ابتداییترین زیرساختها هستیم؛ از کیفیت پایین اینترنت و پوشش نامناسب شبکه تلفن همراه گرفته تا ضعف در تولید محصولات فناورانه و حضور کمرنگ در بازارهای بینالمللی. این شکاف روزبهروز عمیقتر میشود زیرا در زمان وفور درآمدهای نفتی به جای نگاه بلندمدت و سرمایهگذاری هوشمندانه در فناوری، درآمدها صرف هزینههای جاری و موقتی شد و امروز در شرایط محدودیت بودجه، این حوزه بیش از پیش قربانی بیتوجهیهاست. انتقاد اصلی نهفقط به کاهش بودجه یا ضعف مدیریتی بلکه به نبود یک استراتژی ملی روشن در حوزه فناوری بازمیگردد. وقتی فناوری در اولویتهای کلان کشور جایگاهی ندارد، طبیعی است که کوچکترین بحران اقتصادی یا کسری بودجه، مستقیم و بیرحمانه به ریشههای آن آسیب بزند. نتیجه روشن است: مهاجرت گسترده نیروی انسانی متخصص، عقبماندگی از کشورهای همسایه و از دست رفتن فرصتهایی که میتوانست اقتصاد ایران را از چرخه تکراری نفت و بحرانهای آن رها کند. از سوی دیگر وضعیت خدمات فناورانه در کشور بهخوبی بیانگر این غفلت است. کافی است نگاهی به تجربه روزمره مردم داشته باشیم؛ قطعیهای مکرر اینترنت، پوشش ضعیف آنتندهی در جادهها و شهرها یا سرعت پایین دسترسی به اطلاعات. اینها نه مسائل لوکس بلکه ابتداییترین نیازهای یک جامعه برای توسعه هستند. وقتی شهروند عادی در سادهترین سطح از کیفیت خدمات ناراضی است، چگونه میتوان انتظار داشت که کشور در عرصه رقابت بینالمللی جایگاهی داشته باشد؟ اینجاست که پرسش جدی مطرح میشود که آیا میتوان همچنان با تکیه بر نفت و بیتوجهی به فناوری، آیندهای روشن برای اقتصاد و جامعه ایران ترسیم کرد؟ پاسخ روشن است؛ خیر. تنها زمانی میتوان از رقابت سخن گفت که فناوری اطلاعات و ارتباطات به یکی از ستونهای اصلی بودجه و سیاستگذاری کشور تبدیل شود، حمایت واقعی از شرکتهای فناور صورت گیرد و تعامل سازنده با اکوسیستم جهانی فناوری برقرار شود. در غیراین صورت ما همچنان در چرخهای معیوب گرفتار خواهیم بود؛ چرخهای که در آن نفت میفروشیم، هزینههای جاری را میپردازیم و آیندهای که میتوانست با فناوری ساخته شود، از دست میرود.
فناوری، قربانی همیشگی اقتصاد نفتی ایران
کیوان نقرهکار، کارشناس فناوری اطلاعات و ارتباطات در خصوص اینکه کسری بودجه چه اثری بر سرمایهگذاری دولت در زیرساختهای فناوری گذاشته در گفتوگو با «جهانصنعت» گفت: «از آنجا که اقتصاد کشور ما بهطور سنتی بر پایه درآمدهای نفتی استوار است، بخش عمدهای از بودجههای عمومی نیز از همین منبع تامین میشود. با وجود اینکه سالهاست کارشناسان و متخصصان اقتصادی تاکید میکنند که حوزههایی همچون گردشگری و فناوری میتوانند در کنار درآمدهای نفتی نقش بسزایی در ایجاد ثبات اقتصادی و توسعه ایفا کنند، متاسفانه در عمل توجه کافی به این ظرفیتها صورت نگرفته است.» او گفت: «این وابستگی به نفت سبب میشود هر زمان که کشور با کسری بودجه مواجه شود، اولین بخشهایی که از کاهش منابع مالی آسیب میبینند، حوزههایی مانند فناوری باشند؛ حوزههایی که در نگاه دولت، نسبت به مسائل معیشتی، در اولویت کمتری قرار دارند. به همین دلیل همان حداقل بودجهای هم که برای آنها تخصیص داده میشد، معمولا در جهت جبران هزینههای ضروری دیگر حذف میشود و این مساله، آسیبهای مضاعفی بر بخش فناوری تحمیل میکند.» این کارشناس در ادامه افزود: «فناوری اطلاعات و ارتباطات از یکسو میتواند در برخی بخشها زودبازده و درآمدزا باشد و از سوی دیگر نیازمند سرمایهگذاری زیرساختی بلندمدت است. این ویژگی دوگانه باعث میشود که در صورت برخورداری از حمایت مناسب، بهسرعت به موتور محرک اقتصاد بدل شود. با این حال به دلیل خروج فناوری از اولویتهای اصلی دولت و فقدان سرمایهگذاری هدفمند، این حوزه بیش از سایر بخشها در معرض آسیب قرار میگیرد و در شرایط بحرانی، خسارتهای جدیتری متحمل میشود.» او گفت: «واقعیت آن است که کشور ما در عرصه فناوری و بهویژه حوزه فناوری اطلاعات (IT)، نسبت به بسیاری از کشورهای جهان عقبماندگی قابلتوجهی دارد. نباید به دستاوردهایی مانند انتشار مقالات علمی یا موفقیتهای فردی جوانان در المپیادها دلخوش باشیم چرا که این موارد بهتنهایی نشاندهنده توسعه واقعی و زیرساختی نیستند. اگر در سالهایی که درآمدهای نفتی کشور قابلتوجه بوده است، بودجه کافی به این بخش اختصاص نیافته، طبیعی است که در دوران کاهش درآمد و افزایش هزینهها، این کمبود به مراتب شدیدتر خود را نشان دهد. این ضعف نهتنها در داخل کشور بلکه در مقایسه و رقابت با کشورهای منطقه و جهان نیز کاملا محسوس است. به عنوان مثال حتی در زیرساختهای اولیه همچون پوشش تلفن همراه یا کیفیت اینترنت، با چالشهای جدی مواجه هستیم. همین حالا در بسیاری از جادههای کشور مانند محورهای شمالی، ضعف آنتندهی و ناپایداری شبکه بهوضوح مشاهده میشود. این در حالی است که دسترسی پایدار به اینترنت و ارتباطات سیار از بدیهیترین نیازهای توسعه فناوری به شمار میرود. بیتوجهی به این موضوعات پایهای نهتنها مانع رضایت شهروندان میشود بلکه امکان رشد و رقابت کشور در عرصههای بینالمللی را نیز از بین میبرد.» نقرهکار در پایان خاطرنشان کرد: «هنگامی که هزینههای جاری دولت افزایش مییابد، عملا کیفیت خدمات و پشتیبانی نیز کاهش پیدا میکند و این روند موجب نارضایتی عمومی میشود. در چنین شرایطی سخن گفتن از رقابت در سطح منطقه یا جهان بیشتر جنبه شعاری پیدا میکند. رقابت واقعی زمانی معنا خواهد داشت که فناوری اطلاعات بهعنوان یکی از بخشهای اصلی بودجه کشور مورد توجه قرار گیرد، زیرساختهای پایدار فراهم و تعامل و همکاری با شرکتهای بزرگ بینالمللی امکانپذیر شود. تنها در آن زمان است که میتوان با اطمینان از جایگاه رقابتی کشور در عرصه فناوری سخن گفت.»
فرصتهای از دسترفته
تجربه دهههای اخیر نشان داده است که اتکای صرف به درآمدهای نفتی نهتنها اقتصاد ایران را شکننده کرده بلکه مسیر توسعه بخشهای حیاتی همچون فناوری اطلاعات را نیز مسدود ساخته است. در شرایطی که بسیاری از کشورها با سرمایهگذاری هدفمند در حوزه فناوری توانستهاند اقتصادهای متکی بر نوآوری و دانشبنیان ایجاد کنند، ما همچنان درگیر چالشهایی ابتدایی نظیر ضعف زیرساختهای ارتباطی و کمبود بودجه هستیم. این وضعیت نه ناشی از کمبود ظرفیت داخلی بلکه نتیجه مستقیم سیاستگذاریهای کوتاهمدت و بیتوجهی به نقش استراتژیک فناوری در آینده کشور است. واقعیت آن است که فناوری تنها یک ابزار جانبی یا لوکس برای زندگی مدرن نیست بلکه بستری حیاتی برای تحول اقتصادی، ارتقای کیفیت زندگی شهروندان و افزایش قدرت رقابتی کشور محسوب میشود. وقتی اینترنت پرسرعت، شبکههای پایدار و خدمات دیجیتال در دسترس نباشند نهتنها نوآوری و کارآفرینی دچار رکود میشوند بلکه فرصتهای تعامل با بازارهای جهانی نیز از بین میرود بنابراین بیتوجهی به فناوری به معنای عقبنشینی از صحنه رقابت منطقهای و جهانی است. برای عبور از این چرخه معیوب باید فناوری اطلاعات بهعنوان یکی از محورهای اصلی سیاستگذاری اقتصادی و اجتماعی کشور تعریف شود.
این امر مستلزم تغییر نگرش در سطح دولتی، تخصیص پایدار منابع مالی و ایجاد بستر همکاری میان دولت، بخشخصوصی و دانشگاههاست. اگر چنین تحولی رخ ندهد، شکاف فناوری با جهان هر روز عمیقتر خواهد شد و حتی منابع نفتی نیز توان جبران آن را نخواهند داشت. به بیان دیگر انتخاب امروز ما میان دو مسیر است: یا همچنان در دام اقتصاد نفتی و بیتوجهی به فناوری گرفتار بمانیم یا با جسارت و آیندهنگری، فناوری را به ستون اصلی توسعه و رفاه پایدار کشور بدل کنیم.