صندوق نوآوری ناکام!

جهان صنعت– ناکامی در طراحی سیاستهای حمایتی حوزه دانشبنیان، بیش از هر شاخص دیگری در خروجی صندوق نوآوری و شکوفایی نمایان است. نسبت انتخاب تنها یک شرکت از میان هر سه متقاضی، نهتنها بیانگر سختگیری علمی یا نشانهای از شفافیت فرآیند ارزیابی نیست بلکه آشکارا حکایت از ضعف ساختاری و فقدان نگاه راهبردی دارد. این نسبت در عمل به معنای کنار گذاشتن دوسوم ظرفیت نوآوری کشور است؛ ظرفیتی که با وجود همه مشکلات اقتصادی و کمبود زیرساختها، همچنان میتوانست موتور محرک اقتصاد دانشبنیان باشد. حمایت از شرکتهای دانشبنیان نباید به یک انتخاب محدود و صوری تقلیل پیدا کند. ماهیت این شرکتها بهگونهای است که بدون دسترسی به تسهیلات هدفمند، منابع مالی پایدار و سیاستهای حمایتی کلان، امکان رقابت در بازارهای داخلی و خارجی را از دست میدهند. وقتی سیاستگذار تنها یکسوم متقاضیان را مشمول حمایت میکند، پیام روشن به دوسوم دیگر میدهد: «نقشی در آینده این طرح ندارید.» این پیام نهتنها انگیزه فعالیت فناوران را کاهش میدهد بلکه در سطح کلان منجربه فرسایش اعتماد و بیثباتی در اکوسیستم نوآوری میشود.
مساله اساسی بیتوجهی به طراحی یک نظام حمایتی جامع است. در بسیاری از کشورها، حمایت از نوآوری بهصورت پلکانی و مرحلهای تعریف میشود؛ بدینمعنا که همه شرکتهای متقاضی بستهای از حمایتهای متناسب با سطح بلوغ خود دریافت میکنند. شرکتهای ضعیفتر توانمندسازی میشوند، شرکتهای متوسط منابع مالی و بازار دریافت میکنند و شرکتهای پیشرو مسیر بینالمللیسازی را طی میکنند اما در مدل فعلی، تنها یک گروه کوچک انتخاب میشود و دیگران بدون برنامه رها میشوند. این نگاه حذفگرایانه نهتنها ناکارآمد است بلکه فرصتهای بیشماری را به هدر میدهد. علاوهبر این، نبود شفافیت در معیارهای انتخاب خود به معضلی جدی تبدیل شده است. وقتی جامعه دانشبنیان نمیداند بر اساس چه ملاکهایی تنها یکسوم شرکتها برگزیده میشوند، زمینه برای تفسیرهای غیرتخصصی و حتی بدبینی نسبتبه روند ارزیابی فراهم میشود. درحالیکه حمایت واقعی علاوهبر تخصیص منابع، مستلزم اعتمادسازی، شفافیت و توضیح دقیق درباره چرایی انتخابهاست. فقدان این شفافیت بهطور مستقیم اعتبار صندوق و اعتماد فعالان را هدف قرار میدهد. نتیجه چنین سیاستهایی، کند شدن آهنگ نوآوری و تضعیف رقابتپذیری ملی است. کشوری که قصد دارد اقتصاد خود را بر پایه دانش و فناوری استوار کند، نمیتواند دوسوم متقاضیان را کنار بگذارد و انتظار داشته باشد خروجی قابلتوجهی حاصل شود. تجربه جهانی نشان داده است که موفقیت در توسعه فناوری زمانی رخ میدهد که اکوسیستم بهطور کامل مورد توجه قرار گیرد، نهصرفا یک بخش کوچک آن.
حمایت صوری از دانشبنیانها
رییس صندوق نوآوری و شکوفایی با اشاره به حمایت از شرکتهای دانشبنیان آسیبدیده در جنگ گفت: ۲هزار و ۵۰۰میلیاردتومان برای حمایت از این شرکتها مصوب شده است. بهگفته محمدصادق خیاطیان از مجموع ۶۸۹درخواست دریافتشده از شرکتهای دانشبنیان، تعداد ۲۵۰درخواست واجد شرایط آسیبدیدگی شناخته شده است. این یعنی از هر سه شرکت متقاضی دریافت حمایت بابت جنگ، تنها درخواست یک متقاضی پذیرفته شده است. بنابر اعلام خیاطیان، بخشی از این مبلغ ۵/۲همت به شرکتها پرداخت شده و مابقی آن نیز در جریان پرداخت است. یادآور میشود این بسته حمایتی را صندوق نوآوری و شکوفایی در تعامل مشترک با وزارت ارتباطات و معاونت علمی و همکاری شبکه بانکی تدوین کرده است. هدف از این بسته نیز کمک به جبران خسارتهای وارده، حفظ اشتغال، پیشگیری از تعدیل نیرو و حمایت از استمرار تولید در این شرکتهای دانشبنیان است.
وی با اشاره به اقدامات صندوق از زمان آغاز جنگ تحمیلی ۱۲روزه علیه ایران گفت: «صندوق در راستای رسالت اصلی خود که حمایت از شرکتهای دانشبنیان است، از روزهای نخست آغاز جنگ تحمیلی اخیر، تلاش کرد هیچ وقفهای در ارائه خدمات به دانشبنیانها ایجاد نشود و ارتباط میان مسوولان و کارشناسان صندوق با شرکتهای دانشبنیان، از طریق کانالهای ارتباطی مختلف بهشکل منظم برقرار بود.» او تاکید کرد در راستای کاهش دغدغه شرکتهای دانشبنیان در پرداخت اقساط تسهیلات دریافتی از صندوق نوآوری و شکوفایی، بازپرداخت اقساط تسهیلات تا یک ماه پس از جنگ به تعویق افتاد: «در گام بعدی، با اعلام توقف جنگ و بازگشت شرایط به حالت عادی، کارگروه ویژهای در صندوق نوآوری و شکوفایی برای بررسی و شناسایی آسیبهای واردهشده به شرکتهای دانشبنیان تشکیل شد.» به گفته رییس صندوق نوآوری و شکوفایی، دامنه خسارت و آسیبهای وارده به شرکتهای دانشبنیان به چند دسته اصلی تقسیمبندی شدند که شامل آسیبدیدگی شرکتها از لحاظ زیرساختی یا محل استقرار، از بین رفتن مواد اولیه و محصولات آماده و نیمهآماده، افت شدید فروش و کاهش محسوس درآمد بهخصوص در شرکتهای فعال در حوزه اقتصاد دیجیتال بهعلت شرایط خاص کشور است، میشود.
صندوقی برای انحصار
سیاستهای حمایتی صندوق نوآوری و شکوفایی در وضعیت کنونی بیش از آنکه نقش تسهیلگر داشته باشند، به عاملی بازدارنده در مسیر رشد اکوسیستم دانشبنیان تبدیل شدهاند. نسبت یکسوم شرکتهای منتخب بهوضوح نشان میدهد که میان اهداف اعلامی و عملکرد عملی فاصلهای جدی وجود دارد. اگر حمایت قرار است تنها به گروهی محدود و بر اساس معیارهایی نامشخص تعلق گیرد، نتیجه چیزی جز تقویت انحصار و کاهش اعتماد فعالان فناور نخواهد بود. آنچه در این فرآیند مغفول مانده، ضرورت ایجاد یک نظام چندلایه و مرحلهای برای پشتیبانی از شرکتهاست. نوآوری در ذات خود پدیدهای پرریسک است و نمیتوان با نگاه حذفگرایانه آن را مدیریت کرد. بسیاری از شرکتهایی که امروز از چرخه حمایت کنار گذاشته شدهاند، شاید با اندکی توانمندسازی، دسترسی به مشاوره تخصصی یا ایجاد شبکه ارتباطی با بازار، در آینده به بازیگران اصلی این حوزه تبدیل شوند. سیاست حذف دوسوم متقاضی، در واقع به معنای خاموش کردن چراغ امید در بخش بزرگی از ظرفیت ملی است.
نقد جدی دیگر به ساختار تصمیمگیری، فقدان شفافیت در اعلام معیارها و فرآیند انتخاب است. شفافیت نهتنها به افزایش اعتماد و کاهش بدبینی کمک کرده بلکه زمینهای برای اصلاح و بهبود دائمی فراهم میکند. نبود این عنصر کلیدی، باعث شده بسیاری از فعالان احساس کنند با فرآیندی غیرقابل پیشبینی و غیرقابل اتکا مواجه هستند؛ فرآیندی که بهجای تقویت رقابت سالم، بیشتر به یک رقابت مبهم و فرسایشی شباهت دارد. تجربه جهانی در حوزه اقتصاد دانشبنیان نشان داده که حمایت گسترده و مرحلهای از همه بازیگران، شرط لازم برای شکوفایی نوآوری است. کشورهایی که توانستهاند جایگاه جهانی در فناوری به دست آورند، نه با محدودسازی و گزینشهای نمایشی بلکه با تقویت جمعی و حمایت بلندمدت به این نقطه رسیدهاند. مقایسه این مسیرها با وضعیت فعلی صندوق نوآوری، شکاف عمیق سیاستگذاری ایران را آشکار میکند. در نهایت، باید پذیرفت که تداوم این الگو نهتنها دستاوردی برای اقتصاد دانشبنیان نخواهد داشت بلکه بهمرور زمان سرمایه اجتماعی و انگیزه فعالان این عرصه را تحلیل میبرد. اصلاح سیاستها، بازنگری در معیارهای انتخاب و طراحی یک بسته حمایتی جامع و مرحلهای، ضرورتی فوری است. بدون چنین تغییراتی، صندوق نوآوری بهجای «موتور محرک اقتصاد دانشبنیان»، صرفا به نماد ناکارآمدی در حوزه حمایت از نوآوری بدل خواهد شد.