روزگار ایرانیان سالخورده

جهان صنعت– هرگز نمیتوان گفت ایران و ایرانیان آینده ندارند زیرا جلوی چرخیدن زمین و زمان را نمیتوان گرفت اما هرگز هم نمیتوان گفت آینده ایران و ایرانیان پرفروغ و درخشان است. این روزها که کابوس جنگ هم بر کابوس ناامنی روانی و نیز فقر گسترده اضافه شده خانوادههای ایرانی را به این نتیجه رسانده است که برای این سرزمین با این دستفرمانی که به پیش رانده میشود چشمانداز روشنی دیده نخواهد شد.
ایرانیان دستکم از سال۱۳۹۰ به چاه تهیدستی ملی افتاده و رشد اقتصادی اندکی را در بالاترین سطح تجربه میکنند. این رشد اندک در مقایسه با دیگر کشورها بهویژه کشور ترکیه برای ایرانیان حسرت و دلتنگی آورده و شهروندان را در راهی تازه بهلحاظ ساختار خانواده قرار داده است. دختران و پسران جوان زیر بار ازدواج دائمی و تعهدات سرچشمهگرفته نمیروند و سن ازدواج بسیار بالا رفته است. آنهایی که ازدواج کردهاند نیز نمیخواهند فرزند به دنیا بیاورند.
دوری ابدی از باورهای دهه پس از انقلاب
بررسی رفتارهای خانواده در ایران نشان میدهد در دهه نخست پس از انقلاب از یکسو سن ازدواج پایین آمد و از سوی دیگر فرزندآوری در اوج بود تا اینکه سیاست کنترل جمعیت در دهه۷۰ در دستور کار قرار گرفت. سیاستهای کنترل جمعیت دهه۷۰، حالا دردسرساز شده است. طبق آخرین آمار ۷۷درصد از زوجهای ایرانی علاقهای به فرزندآوری ندارند، این در حالی است که ایران در سراشیبی پیری قرار گرفته است. با اینکه در سالهای گذشته سیاستهای تشویقی متفاوتی برای فرزندآوری اتخاذ شده اما نتیجه مطلوب نبوده است.
ظرف روزهای گذشته نقلقولهایی از دبیر ستاد ملی جمعیت، در شبکههای اجتماعی جنجالی شد. او اعلام کرد طبق آمار رسمی، ۷۷درصد زوجهای ایرانی در سن باروری، علاقهای به داشتن فرزند ندارند. در همین حال به نقل از او اعلام شد که «اگر خانوادهها فرزند نیاورند، مجبوریم جور دیگری عمل کنیم»، این جمله تهدیدآمیز در شبکههای اجتماعی واکنشهای زیادی داشت بهطوریکه او بعد از ۲۴ساعت این اظهارات را تکذیب کرد.
۲-۱ فرزند سهم هر زن
در اواخر دهه۷۰ تبلیغات گستردهای برای کنترل جمعیت صورت گرفت که نتیجه آن امروز تبدیل به بحران شده است. مرضیه وحید دستجردی، دبیر ستاد ملی جمعیت، هفته گذشته اعلام کرد که برای جلوگیری از بحران جمعیتی، هر زن ایرانی باید بهطور میانگین ۲-۱ فرزند داشته باشد. اما به گفته او، آمارهای ملی انجامشده نشان میدهد که ۷۷درصد از زوجهایی که در سن باروری قرار دارند، اصلا تمایلی به فرزندآوری ندارند.
برگشت نشده است
هشدارها نسبتبه پیری جمعیت و ضرورت جوانسازی، در اواخر دهه۹۰ شکل متفاوتی پیدا کرد بهطوریکه ارائه خدمات رایگان کنترل جمعیت اعم از توزیع کاندوم در مراکز بهداشت یا قرصهای ضدبارداری، ممنوع شد. همان زمان اعتراضهای بسیاری به این محدودیت شد چراکه وسیلهای مانند کاندوم، تنها پیشگیری از بارداری نبوده و وسیلهای محافظتی است یا قرصهای بارداری رایگانی که در مناطق محروم توسط خانههای بهداشت توزیع میشد، مانع از تولد فرزندان پنجم و ششم و هفتم میشد. همچنین مجازات سقط جنین که پیشتر نیز غیرقانونی بود، سختگیرانهتر شد. در کنار این سیاستها، طرحهای تشویقی نیز در بودجهبندی هر سال مورد توجه قرار میگرفت؛ طرحهایی که نتیجه اعلامی آن نشان میدهد اکثریت جمعیت ایران، حاضر به فرزندآوری نیستند.
ایران سیاستهای تشویقی را پس زد
سیاستهای کنترل جمعیتی که ایران در اواخر دهه۶۰ در پیش گرفته بود، از تبلیغی تا تنبیهی را شامل میشد. آن سیاست یک بار جواب مثبت داده بود، به همین دلیل دولتها تصمیم گرفتند یکبار دیگر آنها را به کار ببندند. غیر از برنامههای تبلیغی برای ازدیاد جمعیت، از سال۱۳۹۹، مجموعهای از «طرحهای تشویقی» نیز به کار بسته شد. یکی از طرحهای دولت و مجلس برای تشویق خانوارهای ایرانی به فرزندآوری، پرداخت وام است. طبق مصوبه سال۱۴۰۱، خانوارهایی که فرزند سوم یا بیشتر آنها از سال۹۹ به بعد متولد شده باشد، مشمول دریافت وام ۲۰۰میلیونی خرید یا ودیعه مسکن میشدند. البته در شرایطی که خانوار صاحب مسکن نبودند. مدتزمان بازپرداخت این وام، ۲۰سال بود. پیش از آن وام فرزندآوری با کارمزد ۴درصد پرداخت میشد. این وام به فرزندانی تعلق میگرفت که از تاریخ یکم فروردین۱۴۰۰ به بعد متولد شده بودند. طبق این طرح، سرپرست که باید تابعیت ایرانی داشته باشد، میتوانست برای فرزند اول مبلغ ۴۰میلیون تومان، فرزند دوم و سوم به ترتیب مبالغ ۸۰ و ۱۲۰میلیون تومان تقاضای وام دهد. تمدید این وامها و افزایش ارقام آن در کنار نرخ باروری خانوارها نشان میدهد که سیاستهای مالی نتوانسته خانوارها را مجاب به زاد و ولد کند.
یکی دیگر از طرحهای تشویقی افزایش مرخصی زایمان بود. در این طرح، مرخصی زایمان زنان تا ۹ماه افزوده شد و برای پدران نیز دو هفته مرخصی زایمان در نظر گرفته شد. مشکل بزرگ این قانون آن بود که کارفرماها زیربار آن نمیرفتند و قابلیت اجرایی نداشت. بسیار دیده شده است خانمهای شاغل وقتی برای مرخصی زایمان میروند، پس از چند ماه جایگاهشان را فرد دیگری اشغال کرده بود. کارفرما به آنها اعلام کرد که نمیتوانسته برای ماهها شغل را برای او نگه دارد. مینا حسابدار است، به یورونیوز میگوید که زمان استخدام یکی از سوالات از زنان، تصمیمشان برای بارداری بود. کسانی که در سن بارداری قرار داشتند، جزو اولین حذفیات از لیست استخدام بودند. سالانه با شکست طرحهای تشویقی ازدیاد جمعیت، طرحهای تازهتری نیز پیشنهاد میشود. یکی از آنها اولویت خانوادههایی با دو فرزند یا بیشتر در پروژههای نهضت ملی مسکن، بود. البته نبود مسکن کافی و قیمت بالای خانه این اولویت را برای بسیاری غیرواقعی کرد.
از دیگر مشوقهای ازدیاد جمعیت، کمکهزینه تحصیلی و درمانی برای فرزندان سوم به بعد بود. البته تسهیلات نیز محدود و غیرسراسری بود.
ایران کهنسال
روز پنجشنبه فاطمه محمد بیگی، رییس فراکسیون جمعیت و حمایت از خانواده مجلس اعلام کرد که پیری جمعیت ایران از دنیا پیشی گرفته و رشد سالمندی در ایران سهبرابر میانگین جهانی است. آنطورکه او گفته قانون جوانی جمعیت ظرف سه سال گذشته خوب عمل کرده و در مواردی تولد فرزندان چهارم و پنجم نیز گزارش شده اما مشکل بزرگتر آن است که از سال۹۶ به بعد، سالانه ۵درصد از تعداد زنان در سن باروری کاسته شده و غیر از آن در سالجاری نسبت به سال گذشته ۷درصد کاهش تولد داشتهایم.
کودکانی که به خاطر آینده متولد نمیشوند
خانم محمدبیگی، پدیده پیری جمعیت را هولناک توصیف کرده است. کسانی هستند که سالهاست ازدواج کردهاند اما هیچکدام برنامهای برای فرزندآوری ندارند. همه آنها در وضعیت متوسط اقتصادی قرار دارند، همه زوجها شاغل بوده و به کودکان علاقه دارند اما هیچکدام نمیخواهند صاحب فرزند شوند. آنها دلایل مختلفی را ارائه میکنند. سارا، عدم ثبات اقتصادی را میگوید و نیما، وضعیت امنیت روانی را مطرح میکند. بهگفته سیامک، بهدلیل آن که چشمانداز روشنی برای خود نمیبیند، حاضر نیست فرزندی داشته باشد. این گروه، سیاستهای تبلیغی یا تشویقی دولتها برای افزایش جمعیت را در گروه تحصیلکرده بیفایده میدانند و میگویند: «شاید گروههای حاشیهنشین یا روستایی با وعده وام یا افزایش یارانه حاضر به زاد و ولد شوند اما این وعدهها در اکثریت جامعه بیتاثیر است.»
یک خانم ایرانی میگوید که تمایل به فرزند دارد اما نه در ایران. او که ۱۰سال از ازدواجش میگذرد، به یورونیوز میگوید: «با هر کدام از تنشهای اجتماعی، مطمئنتر میشوم که ایران جایی برای تولد کودک نیست و حالا موضوع جنگ نیز به آن اضافه شده است. هر روز باید منتظر بود که رهبران برای جانمان چه تصمیمی میگیرند.»
یک شهروند ایرانی
رییس فراکسیون جمعیت و حمایت از خانواده مجلس گفته است که روند کاهشی جمعیت برگشتپذیر نیست و بیش از ۱۰۰ تا ۱۲۰سال، پیری جمعیت ایران را دربر میگیرد و حداقل یک قرن زمان برای حل این مساله نیاز است.
موضوع پیری جمعیت، دغدغه افراد جامعه نیست، آنها به موضوعاتی دیگر فکر میکنند. وحید میگوید که حتی برای ازدواج هم دچار شک و تردید بسیار بوده و در نهایت با همسرش شرط کردهاند که هرگز بچهدار نشوند. او میگوید: «بعید میدانم بتوانم از عهده هزینهها و تربیت کودکم بر بیایم.»
بررسی آمار ازدواج و طلاق در کشور نشان میدهد که ظرف سالهای۸۹ تا۱۴۰۲ شاهد کاهش ۴۶درصدی ازدواج در کشور بودهایم. در همین دوره تعداد طلاقهای کشور ۴۷درصد افزایش یافته است. این آمارها نشان میدهد که کاهش تمایل به ازدواج در کشور در حال گسترش است و در چنین شرایطی هر نوع سیاست ازدیاد جمعیت به بنبست میرسد.