مقاله خوانی:

معنای هوش‌مصنوعی برای رشد و اشتغال

گروه تحلیل
کدخبر: 571595
اگر سیاست‌های درستی اتخاذ شود، این فناوری ظرفیت عظیمی برای تقویت همزمان رشد و اشتغال دارد.
معنای هوش‌مصنوعی برای رشد و اشتغال

جهان‌صنعت– در حالی که بسیاری از مفسران هشدار می‌دهند هوش‌مصنوعی اشتغال را تضعیف خواهد کرد و تنها منجر به بهره‌وری اندک خواهد شد، مطالعات تجربی همچنان عکس این را نشان می‌دهند. اگر سیاست‌های درستی اتخاذ شود، این فناوری ظرفیت عظیمی برای تقویت همزمان رشد و اشتغال دارد.

با گسترش آزمایش شرکت‌ها در زمینه هوش‌مصنوعی و بررسی راه‌هایی برای افزایش سودآوری، بحث‌ها درباره پیامدهای آن برای نیروی کار شدت گرفته است. در ایالات‌متحده شکاف آشکار میان افزایش ارزش بازار سهام و کاهش فرصت‌های شغلی غیرکشاورزی، روایت‌های رسانه‌ای درباره تخریب شغل ناشی از فناوری را تقویت کرده است. به‌ندرت هفته‌ای می‌گذرد که خبری درباره استفاده شرکت‌ها از هوش‌مصنوعی برای انجام مشاغل دفتری منتشر نشود به‌ویژه آن دسته از کارهایی که معمولا توسط فارغ‌التحصیلان تازه یا کارکنان رده‌پایین‌تر انجام می‌شود. طبق گزارشی از کمیته سنا در امور بهداشت، آموزش، کار و بازنشستگی که در اوایل ماه جاری منتشر شد، هوش‌مصنوعی و اتوماسیون ممکن است طی دهه آینده حدود ۱۰۰‌میلیون شغل در آمریکا را از بین ببرند. کسانی که چنین هشداری می‌دهند حتی به اقتصاددانان برجسته‌ای اشاره می‌کنند که معتقدند انقلاب هوش‌مصنوعی تنها اثرات متوسطی بر رشد بهره‌وری خواهد داشت اما تاثیرات آن بر اشتغال قطعا منفی خواهد بود زیرا بسیاری از وظایف و مشاغل را خودکار می‌کند. ما با هر دو ادعا مخالفیم. پژوهش اخیر ما نشان می‌دهد که وضعیت بسیار پیچیده‌تر از آن بوده که این روایت‌های بدبینانه القا می‌کنند و آنقدر نگران‌کننده نیست. از نظر رشد بهره‌وری، هوش‌مصنوعی از دو مسیر متفاوت عمل می‌کند:

۱- خودکارسازی وظایف در تولید کالاها و خدمات

۲- خودکارسازی وظایف در فرآیند تولید ایده‌های جدید.

وقتی اریک براین جولفسون و همکارانش تاثیر هوش‌مصنوعی مولد را بر نمایندگان خدمات مشتری در یک شرکت نرم‌افزاری آمریکایی بررسی کردند، دریافتند که بهره‌وری کارکنانی که به دستیار هوش‌مصنوعی دسترسی داشتند در ماه اول تقریبا ۱۴‌درصد افزایش یافت و پس از سه ماه در سطحی حدود ۲۵‌درصد بالاتر از قبل تثبیت شد. مطالعه‌ای دیگر نیز افزایش‌های مشابهی را در بهره‌وری میان گروه‌های متنوعی از کارکنان دانشی نشان می‌دهد به‌طوری که کارگران با بهره‌وری پایین‌تر بیشترین سود اولیه را تجربه کردند؛ این امر موجب کاهش نابرابری درون شرکت‌ها شد. در سطح کلان، در مقاله‌ای در سال ۲۰۲۴، ما (آگیون و بونل) دو روش را برای برآورد تاثیر هوش‌مصنوعی بر رشد بالقوه در دهه آینده بررسی کردیم.

روش نخست، شباهت انقلاب هوش‌مصنوعی با انقلاب‌های فناورانه پیشین را در نظر می‌گیرد.

روش دوم از چارچوب مبتنی بر وظیفه دارون عجم‌اوغلو پیروی می‌کند که آن را با داده‌های تجربی موجود بازبینی کرده‌ایم. براساس روش نخست، برآورد می‌کنیم که انقلاب هوش‌مصنوعی می‌تواند نرخ رشد بهره‌وری کل را به‌طور سالانه ۸/‏۰ تا ۳/‏۱واحد‌درصد افزایش دهد. با استفاده از فرمول عجم‌اوغلو و با تفسیر خودمان از مطالعات اخیر، برآورد ما از افزایش بهره‌وری کل بین ۰۷/‏۰ تا ۲۴/‏۱واحد‌درصد در سال است، با میانگینی حدود ۶۸/‏۰درصد در حالی که عجم‌اوغلو تنها ۰۷/‏۰‌درصد افزایش را پیش‌بینی کرده است.

علاوه بر این برآورد میانگین ما باید به‌عنوان حد پایین در نظر گرفته شود زیرا اثر بالقوه هوش‌مصنوعی بر خودکارسازی تولید ایده‌ها را در نظر نمی‌گیرد. البته در برآورد ما موانع بالقوه رشد نیز لحاظ نشده از جمله کمبود رقابت در بخش‌های مختلف زنجیره ارزش هوش‌مصنوعی که اکنون تحت کنترل شرکت‌های بزرگ «ابرستاره» انقلاب دیجیتال است. درباره اشتغال اما چه می‌توان گفت؟ در مطالعه‌ای با داده‌های شرکتی فرانسه بین سال‌های ۲۰۱۸ تا ۲۰۲۰ نشان دادیم که پذیرش هوش‌مصنوعی با افزایش اشتغال و فروش در سطح شرکت ارتباط مثبت دارد. این یافته با بیشتر پژوهش‌های جدید درباره اثرات اتوماسیون در سطح بنگاه سازگار بوده و از دیدگاهی حمایت می‌کند که براساس آن، پذیرش هوش‌مصنوعی با افزایش بهره‌وری و گسترش دامنه فعالیت شرکت‌ها همراه است. این اثر بهره‌وری قوی‌تر از اثرات جابه‌جایی نیروی کار ناشی از هوش‌مصنوعی به نظر می‌رسد یعنی مواردی که هوش‌مصنوعی وظایف مربوط به برخی مشاغل را برعهده می‌گیرد و در نتیجه تقاضا برای نیروی کار کاهش می‌یابد. ما دریافتیم که تاثیر هوش‌مصنوعی بر تقاضای نیروی کار حتی در مشاغلی که معمولا در معرض خطر اتوماسیون قرار دارند مانند حسابداری، بازاریابی تلفنی و کار دفتری مثبت است. البته برخی کاربردهای هوش‌مصنوعی (مانند امنیت دیجیتال) به رشد اشتغال منجر شده در حالی که برخی دیگر (مانند فرآیندهای اداری) اثرات منفی اندکی دارند اما این تفاوت‌ها بیشتر از نوع کاربرد هوش‌مصنوعی نه از ویژگی ذاتی مشاغل ناشی می‌شوند.

در مجموع خطر اصلی برای کارگران این است که توسط کارگران دیگر در شرکت‌های مجهز به هوش‌مصنوعی نه توسط خود آن جایگزین شوند.کاهش سرعت پذیرش هوش‌مصنوعی احتمالا به ضرر اشتغال داخلی تمام می‌شود زیرا بسیاری از شرکت‌ها در سطح بین‌المللی با بنگاه‌های پذیرنده هوش‌مصنوعی رقابت می‌کنند. با وجود اینکه یافته‌های ما نشان می‌دهد هوش‌مصنوعی می‌تواند هم رشد و هم اشتغال را تقویت کند، تحقق این پتانسیل نیازمند اصلاحات سیاستی مناسب است. به‌عنوان مثال، سیاست رقابت باید اطمینان حاصل کند که شرکت‌های بزرگ مسلط بر بخش‌های بالادستی زنجیره ارزش، مانع ورود نوآوران جدید نشوند. مطالعه ما نشان می‌دهد شرکت‌های پذیرنده هوش‌مصنوعی معمولا بسیار بزرگ‌تر و بهره‌ورتر از شرکت‌های غیرپذیرنده هستند، به این معنا که برندگان اصلی انقلاب هوش‌مصنوعی احتمالا همان شرکت‌های بزرگ فعلی‌ هستند. برای جلوگیری از افزایش تمرکز بازار و قدرت انحصاری باید پذیرش هوش‌مصنوعی در شرکت‌های کوچک‌تر را تشویق کرد. این هدف را می‌توان از طریق ترکیبی از سیاست رقابت و سیاست صنعتی هوشمند از جمله تسهیل دسترسی به داده‌ها و توان پردازشی دنبال کرد. برای افزایش ظرفیت اشتغالزایی هوش‌مصنوعی و کاهش اثرات منفی آن بر نیروی کار، دسترسی گسترده به آموزش باکیفیت، همراه با برنامه‌های آموزشی و سیاست‌های فعال بازار کار ضروری است.

انقلاب فناورانه بعدی همین حالا در جریان است. آینده کشورها و اقتصادها به تمایل و توانایی آنها برای سازگاری با این تحول بستگی دارد.

 فیلیپ آگیون-سیمون بونل

 برنده نوبل اقتصاد ۲۰۲۵، استاد در کولژ دو فرانس و مدرسه اقتصاد لندن و پژوهشگر وابسته به مرکز عملکرد اقتصادی

 اقتصاددان در بانک فرانسه و زاویه ژاراول، استاد اقتصاد در مدرسه اقتصاد لندن

وب گردی