سندروم جنون هاروارد

جهانصنعت- دکتر پینکر، استاد روانشناسی دانشگاه هاروارد در مقالهای مینویسد: «در ۲۲ سالی که به عنوان استاد هاروارد مشغول به کار بودم، از انتقاد کردن از دستمزدم نترسیدهام. مقاله من در سال ۲۰۱۴ با عنوان «مشکل هاروارد» خواستار یک سیاست پذیرش شفاف و مبتنی بر شایستهسالاری به جای «رمز و راز چشم سمندر و بال خفاش» فعلی بود که «شیطنتهای ناشناختهای را پنهان میکند.» «طرح پنجنقطهای من برای نجات هاروارد از خودش» در سال ۲۰۲۳، دانشگاه را ترغیب کرد تا به آزادی بیان، بیطرفی نهادی، عدم خشونت، تنوع دیدگاه و سلب قدرت از بخش D.E.I. (تنوع، برابری، فراگیری) متعهد شود. پاییز گذشته، در سالگرد ۷ اکتبر ۲۰۲۳، من توضیح دادم «چگونه آرزو میکنم هاروارد به دانشجویان بیاموزد درباره اسرائیل صحبت کنند» و از دانشگاه خواستم به دانشجویان ما بیاموزد با پیچیدگیهای اخلاقی و تاریخی دستوپنجه نرم کنند. دو سال پیش من یکی از بنیانگذاران شورای آزادی آکادمیک در هاروارد بودم که از آن زمان تاکنون به طور مرتب سیاستهای دانشگاه را به چالش کشیده و خواستار تغییراتی شده است.
بنابراین، وقتی میگویم توهینهایی که اکنون به سمت هاروارد نشانه رفتهاند، از کنترل خارج شدهاند، به سختی میتوانم مدافع کارفرمایم باشم. به گفته منتقدانش، هاروارد «رسوایی ملی»، «مدرسهای بیدار»، «اردوگاه آموزش مائوییست»، «کشتی احمقها»، «گنداب شورشهای افراطی» و «پایگاه اسلامگرا» است.
و این قبل از آن است که به نظر پرزیدنت ترامپ برسیم که هاروارد را «آشفتگی لیبرال» و «تهدیدی برای دموکراسی» میداند که «تقریبا همه افراد بیدار، چپگرای رادیکال، احمق و «کلهپوکی» را استخدام کرده است که فقط قادر به آموزش شکست به دانشجویان و به اصطلاح رهبران آینده هستند.»
این فقط حرفهای بیارزش نیست. علاوه بر کاهش شدید بودجه تحقیقاتی در تمامی زمینهها، دولت ترامپ هاروارد را به طور خاص هدف قرار داده تا هیچ کمک مالی فدرالی دریافت نکند. این دولت که از این مجازاتها راضی نیست، اخیرا اقدام به جلوگیری از ثبتنام دانشجویان خارجی در هاروارد کرده و تهدید کرد که مالیات بر وقفیات آن را تا ۱۵برابر افزایش دهد و همچنین وضعیت غیرانتفاعی معاف از مالیات آن را لغو کند.
سندروم دیوانگی هاروارد
آن را سندروم دیوانگی هاروارد بنامید. هاروارد به عنوان قدیمیترین، ثروتمندترین و مشهورترین دانشگاه کشور، همیشه توجه زیادی را به خود جلب کرده است. در تصور عمومی، این دانشگاه هم مظهر آموزش عالی است و هم آهنربایی طبیعی برای نارضایتیها علیه نخبگان.
روانشناسان علامتی به نام «شکاف» را شناسایی کردهاند، شکلی از تفکر سیاه و سفید که در آن بیماران نمیتوانند فردی را در زندگی خود جز فرشتهای والا یا بدکار نفرتانگیز تصور کنند. آنها معمولا آن را با رفتار درمانی دیالکتیکی درمان میکنند و چیزی شبیه به این توصیه میکنند: اکثر مردم ترکیبی از نقاط قوت و ضعف هستند. دیدن آنها به عنوان کاملا بد ممکن است در درازمدت کمکی نکند. وقتی دیگران ما را ناامید میکنند، ناراحتکننده است. چگونه میتوانید فضایی برای ناراحتی ایجاد کنید بدون اینکه اجازه دهید کل دیدگاه شما را نسبت به آنها تعریف کند؟
ملت بهشدت به این حس تناسب در برخورد با نهادهای آموزشی و فرهنگی خود نیاز دارند. هاروارد، همانطور که من جزو اولین کسانی هستم که اشاره میکنم، بیماریهای جدی دارد. این احساس که چیزی در دانشگاه خوب نیست، گسترده است و به همدلی، حتی لذت بردن از بدبختی دیگران (شایدنفرویده)، با حمله تمامعیار آقای ترامپ منجر شده است اما هاروارد یک سیستم پیچیده است که در طول قرنها توسعه یافته و دائما باید با چالشهای رقابتی و غیرمنتظره دستوپنجه نرم کند. درمان مناسب (مانند سایر نهادهای ناکامل) تشخیص این است که کدام قسمتها به کدام راهحلها نیاز دارند، نه قطع شریان کاروتید و تماشای خونریزی آن.
چرا هاروارد به چنین هدف وسوسهانگیزی تبدیل شد؟
هاروارد عظیم است: ۲۵هزار دانشجو دارد که توسط ۲۴۰۰عضو هیات علمی تدریس میشوند و در ۱۳دانشکده (از جمله بازرگانی و دندانپزشکی) گسترده شدهاند. ناگزیر، این تعداد زیاد شامل برخی افراد عجیب و غریب و دردسرساز خواهد بود و امروزه کارهای آنها میتواند ویروسی شود. مردم در برابر سوگیری در دسترس بودن آسیبپذیر هستند که در آن یک حکایت به یادماندنی در مغز آنها جای میگیرد و برآورد ذهنی آنها از شیوع آن را افزایش میدهد. یک چپگرای پر سروصدا به یک اردوگاه آموزش مائوییست تبدیل میشود.
همچنین، دانشگاهها به آزادی بیان متعهد هستند که شامل سخنانی میشود که ما دوست نداریم. یک شرکت میتواند کارمند پرحرف را اخراج کند اما یک دانشگاه نمیتواند، یا نباید.
هاروارد نیز یک نظام رهبانی نیست، بلکه بخشی از یک شبکه جهانی است. اکثر دانشجویان تحصیلاتتکمیلی و اعضای هیات علمی ما در جاهای دیگر آموزش دیدهاند و در همان کنفرانسها شرکت میکنند و همان نشریات را میخوانند که بقیه دانشگاهیان میخوانند. با وجود تصور هاروارد از خاص بودن، تقریبا هر اتفاقی که اینجا میافتد ممکن است در سایر دانشگاههای تحقیقاتی نیز یافت شود.
در نهایت، دانشجویان ما لوحهای سفیدی نیستند که بتوانیم به دلخواه روی آنها بنویسیم. جوانان بیشتر از آنچه اکثر مردم تصور میکنند تحتتاثیر همسالان خود قرار میگیرند. دانشجویان تحتتاثیر فرهنگهای همسالان در دبیرستانهایشان، در هاروارد و (بهویژه با رسانههای اجتماعی) در جهان قرار میگیرند. در بسیاری از موارد، سیاستهای دانشجویان به همان اندازه که موهای سبز و سوراخکاری بینیشان قابل انتساب به آموزش توسط اساتید نیست.
سخنان کسب شده (انتقادهای وارد)
با این حال، برخی از خصومتها علیه هاروارد به حق بوده است. همکاران من و خود من سالهاست نگران فرسایش آزادی آکادمیک در اینجا بودهایم که با برخی آزار و اذیتهای بدنام نمونه شده است. در سال۲۰۲۱ زیستشناس، کارول هوون به دلیل توضیح در مصاحبهای درباره چگونگی تعریف بیولوژیکی مرد و زن، مورد اهریمنسازی و طرد قرار گرفت و عملا از هاروارد بیرون رانده شد. لغو او آخرین ضربهای بود که ما را به ایجاد شورای آزادی آکادمیک سوق داد اما نه اولین و نه آخرین بود.
اپیدمیولوژیست تایلر وندرویل مجبور شد در جلسات «عدالت ترمیمی» به دلیل کشف اینکه او یک یادداشت دوستانه در پرونده دیوانعالی در سال۲۰۱۵ که علیه ازدواج همجنسگرایان است، امضا کرده بود، خود را کوچک کند. کلاسی توسط بیومهندس کیت پارکر درباره ارزیابی برنامههای پیشگیری از جرم، پس از اینکه دانشجویان آن را «آزار دهنده» یافتند، لغو شد. محقق حقوقی رونالد سالیوان از سمت ریاست هیاتعلمی یک خانه مسکونی برکنار شد زیرا نمایندگی حقوقی او از هاروی واینستین باعث شد دانشجویان احساس «ناامنی» کنند. بنیاد حقوق و بیان فردی چنین حوادثی را جمعآوری میکند و در دو سال گذشته هاروارد را در آزادی بیان در میان حدود ۲۵۰ کالج و دانشگاه مورد بررسی در رده آخر قرار داده است.
این لغو شدنها فقط بیعدالتی علیه افراد نیست. تحقیق علمی صادقانه دشوار است. اگر محققان دائما مجبور باشند مراقب پشتسر خود باشند تا مبادا یک اظهارنظر حرفهای آنها را در معرض ترور شخصیت قرار دهد، یا اگر یک نظر محافظهکارانه به عنوان جرم تلقی شود. در پرونده سالیوان، دانشگاه با دامن زدن به احساسات دانشجویان خود به جای آموزش آنها در مورد متمم ششم قانون اساسی و تفاوت بین عدالت اوباش و حاکمیت قانون، از مسوولیت خود در آموزش شهروندان بالغ شانه خالی کرد.
اما یک مدرسه بیدار؟ این شکاف سیاه و سفید است که نیاز به رفتار درمانی دارد. صرفا شمارش لغو شدنها، به ویژه در یک نهاد بزرگ و برجسته مانند هاروارد، میتواند تعداد بسیار بیشتری از مواردی را که نظرات نامتعارف بدون سروصدا ابراز میشوند، تحتالشعاع قرار دهد. با وجود نگرانی من از حملات به آزادی آکادمیک در هاروارد، رتبه آخر قابل قبول نیست.
من با خودم شروع میکنم. در طول دههها حضورم در دانشگاه، ایدههای بحثبرانگیز بسیاری را تدریس کردهام، از جمله واقعیت تفاوتهای جنسی، وراثتپذیری هوش و ریشههای تکاملی خشونت (در حالی که از دانشجویانم دعوت میکردم که مخالفت کنند، به شرطی که دلایل خود را ارائه دهند). من ادعای شجاعت نمیکنم: نتیجه، صفر اعتراض، چندین افتخار دانشگاهی و روابط گرم با هر رییس، رییس دانشکده و رییس دانشگاه بوده است.
اکثر همکاران من نیز، دادهها را دنبال میکنند و آنچه را که یافتههایشان نشان میدهد، بدون توجه به درستی سیاسی، گزارش میدهند. چند مثال: نژاد واقعیت بیولوژیکی دارد. ازدواج جرم را کاهش میدهد. همچنین پلیس در نقاط پر جرم. نژادپرستی در حال کاهش است. فنیکس برای آموزش خواندن ضروری است. هشدارهای ماشهچکان
(Trigger warnings) میتوانند بیشتر از آنکه مفید باشند، ضرر داشته باشند. آفریقاییها در تجارت برده فعال بودند. دستاوردهای تحصیلی تا حدی در ژنهاست. مقابله با مواد مخدر مزایایی دارد و قانونی کردن آنها مضراتی دارد. بازارها میتواند مردم را عادلتر و سخاوتمندتر کند. با وجود تمام تیترها، زندگی روزمره در هاروارد شامل انتشار ایدهها بدون ترس و جانبداری است.
تنوع دیدگاه
یکی دیگر از زمینههایی که کاستیهای هاروارد واقعی است اما دیدن آن به عنوان کاملا بد در درازمدت کمکی نمیکند، تنوع دیدگاه است. براساس نظرسنجی سال ۲۰۲۳ در The Harvard Crimson، ۴۵درصد از اعضای هیاتعلمی دانشکده هنر و علوم، سیاستهای خود را «لیبرال»، ۳۲درصد «بسیار لیبرال»، ۲۰درصد «معتدل» و تنها ۳درصد «محافظهکار» یا «بسیار محافظهکار» معرفی کردند. (این نظرسنجی گزینه «احمق کلهپوک چپگرای رادیکال بیدار» را شامل نمیشد.) برآورد FIRE از اعضای هیاتعلمی محافظهکار کمی بالاتر و ۶درصد است.
یک دانشگاه نیازی نیست که یک دموکراسی نمایندگی باشد اما کمبود تنوع سیاسی میتواند مأموریت آن را به خطر اندازد. در سال ۲۰۱۵ تیمی از دانشمندان علوم اجتماعی نشان دادند که چگونه یک تکفرهنگ لیبرال، رشته آنها را به سمت اشتباهات علمی سوق داده است، مانند نتیجهگیری زودهنگام مبنی بر اینکه لیبرالها کمتر از محافظهکاران تعصب دارند زیرا آنها تعصب علیه آفریقایی آمریکاییها و مسلمانان را آزمایش کرده بودند اما نه علیه مسیحیان انجیلی.
نظرسنجی از همکارانم در شورای آزادی آکادمیک، مثالهای بسیاری را نشان داد که در آنها احساس میکردند تنگنظری سیاسی تحقیقات در تخصصهای آنها را منحرف کرده است. در سیاست آبوهوایی، این امر منجر به تمرکز بر اهریمنسازی شرکتهای سوخت فسیلی به جای اذعان به میل جهانی برای انرژی فراوان شد. در اطفال، پذیرش بیچونوچرای تمام ناهنجاریهای جنسیتی گزارش شده نوجوانان، در سلامت عمومی، حمایت از مداخلات حداکثری دولتی به جای تحلیلهای هزینه- فایده، در تاریخ، تاکید بر مضرات استعمار اما نه کمونیسم یا اسلامگرایی، در علوم اجتماعی، نسبت دادن تمام تفاوتهای گروهی به نژادپرستی.
گرچه هاروارد بدون تردید از تنوع سیاسی و فکری بیشتری سود خواهد برد اما هنوز فاصله زیادی تا یک «موسسه چپگرای رادیکال» دارد. اگر نظرسنجی کریمسون راهنما باشد، اکثریت قابلتوجهی از اساتید هاروارد خود را در سمت راست «بسیار لیبرال» قرار میدهند، و آنها شامل دهها محافظهکار برجسته مانند محقق حقوقی آدریان ورمول و اقتصاددان گرگ منکیو هستند. سالهاست که محبوبترین دورههای کارشناسی، مقدمهای بر اقتصاد جریان اصلی است که توسط مجموعهای از محافظهکاران و نئولیبرالها تدریس میشود و مقدمههای کاملا غیرسیاسی بر احتمال، علوم کامپیوتر و علوم زیستی است.
البته، هاروارد همچنین دورههای زیادی مانند قومنگاری کوئیر و غیرمستعمرهسازی نگاه ارائه میدهد اما اینها تمایل به دورههای خاص با ثبتنام کم دارند. یکی از دانشجویان من یک «ووکسنج» مبتنی بر هوش مصنوعی ساخته است که توضیحات دوره را برای مضامین مارکسیستی، پستمدرنیستی و عدالت اجتماعی انتقادی ارزیابی میکند (که با اصطلاحاتی مانند «هترونورماتیویته»، «تقاطعپذیری»، «نژادپرستی سیستمی»، «سرمایهداری متاخر» و «ساختار شکنی» مشخص میشود). او تخمین میزند که آنها حداکثر ۳درصد از ۵هزار دوره در کاتالوگ دورههای ۲۰۲۶-۲۰۲۵ دانشکده هنر و علوم و ۶درصد از دورههای آموزش عمومی بزرگتر آن را تشکیل میدهند (اگرچه حدود یکسوم از اینها تمایل قابل تشخیص به چپ داشتند). نمونههای معمولتر شامل دورههایی مانند مبانی سلولی عملکرد نورون، آلمانی مقدماتی (فشرده) و سقوط امپراطوری روم هستند و اگر هاروارد به دانشجویان خود میآموزد که «از سیستم بازار آزاد متنفر باشند»، ما کارمان را خیلی خوب انجام نمیدهیم. محبوبترین رشتههای کارشناسی اقتصاد و علوم کامپیوتر هستند و نیمی از فارغالتحصیلان ما مستقیما پس از مراسم فارغالتحصیلی وارد مشاغل مالی، مشاوره و فناوری میشوند.
چگونگی دستیابی به تنوع بهینه دیدگاهها در یک دانشگاه یک مشکل دشوار و یک وسواس برای شورای ماست. البته، هر دیدگاهی نباید نمایندگی شود. جهان ایدهها بینهایت است و بسیاری از آنها ارزش توجه جدی را ندارند، مانند طالعبینی، زمین تختگرایی، و انکار هولوکاست. درخواست دولت ترامپ برای ممیزی برنامههای هاروارد برای تنوع و وارد کردن «تعداد بحرانی» از مخالفان مورد تایید دولت به برنامههای غیرمنطبق هم برای دانشگاه و هم برای دموکراسی سمی خواهد بود. بخش زیستشناسی میتواند مجبور به استخدام خلقتگرایان شود، دانشکده پزشکی شکاکان واکسن و بخش تاریخ انکارکنندگان انتخابات ۲۰۲۰. هاروارد چارهای جز رد این اولتیماتوم نداشت و در این فرآیند به قهرمانی غیرمنتظره تبدیل شد.
با این حال، دانشگاهها نمیتوانند به نادیده گرفتن این مشکل ادامه دهند. اگرچه آنها درگیر نژادپرستی و جنسیتگرایی ناخودآگاه هستند اما نسبت به قدرتمندترین عامل تحریفکننده شناختی، «سوگیری سمت خود» که همه ما را نسبت به باورهای عزیز خود یا ائتلافهای سیاسی یا فرهنگیمان سادهلوح میکند، بیحس بودهاند. دانشگاهها باید این انتظار را ایجاد کنند که اعضای هیاتعلمی سیاستهای خود را پشت در کلاس درس بگذارند و فضایل عقلگرایانه فروتنی معرفتی و گشادهرویی فعال را تایید کنند. برای این منظور، کمی D.E.I. برای محافظهکاران ضرری نخواهد داشت. همانطور که اقتصاددان جوآن رابینسون گفت، «ایدئولوژی مانند نفس است: شما هرگز بوی خودتان را استشمام نمیکنید.»
چه چیزی کارساز نخواهد بود؟
به همان اندازه واضح است که چه چیزی کارساز نخواهد بود: قطع بودجه تنبیهی علوم در هاروارد توسط دولت ترامپ. برخلاف یک سوءتفاهم گسترده، کمک مالی فدرال صدقه به دانشگاه نیست و نه شاخه اجرایی میتواند آن را برای مجبور کردن دریافتکنندگان به انجام هر کاری که میخواهد، استفاده کند. این یک هزینه برای یک خدمت است یعنی یک پروژه تحقیقاتی که دولت (پس از بررسی رقابتی شدید) تصمیم میگیرد به نفع کشور باشد. این کمک مالی هزینه افراد و تجهیزات لازم برای انجام آن تحقیق را پرداخت میکند که در غیر این صورت انجام نمیشد.
نگرانی برای یهودیان، با توجه به همدردی ترامپ با انکارکنندگان هولوکاست و طرفداران هیتلر، آشکارا ریاکارانه است. انگیزه آشکار، فلج کردن نهادهای جامعه مدنی است که به عنوان کانونهای نفوذ خارج از شاخه اجرایی عمل میکنند. همانطور که جیدی ونس در عنوان سخنرانی سال ۲۰۲۱ خود بیان کرد: «دانشگاهها دشمن هستند.»
چگونه هاروارد خود را اصلاح خواهد کرد؟
اگر دولت فدرال هاروارد را مجبور به اصلاح نکند، چه کسی خواهد کرد؟ نگرانیهای مشروعی وجود دارد که دانشگاهها مکانیسمهای ضعیفی برای بازخورد و خودبهبودی دارند. یک کسبوکار ورشکسته میتواند مدیرعامل خود را اخراج کند؛ یک تیم بازنده میتواند مربی خود را تغییر دهد اما اکثر رشتههای دانشگاهی معیارهای عینی موفقیت ندارند و به جای آن به داوری همتا متکی هستند که میتواند به معنای اعطای اعتبار به یکدیگر در محافل خودتاییدی اساتید باشد.
بدتر اینکه، بسیاری از دانشگاهها اساتید و دانشجویانی را که از سیاستهای آنها انتقاد میکنند، مجازات کردهاند که راهی برای اختلال دائمی است. سال گذشته یکی از رؤسای هاروارد در واقع این سرکوب را توجیه کرد تا اینکه شورای آزادی آکادمیک ما مانند یک تن آجر بر این ایده فرود آمد و رییسش به سرعت آن را رد کرد.
با این حال، راههایی برای ورود نور وجود دارد. دانشگاهها میتوانند اختیارات بیشتری به «کمیتههای بازدیدکننده» خارجی بدهند که ظاهرا بخشها و برنامهها را ممیزی میکنند اما در عمل تابع تصرف نظارتی هستند. رهبران دانشگاه دائما از فارغالتحصیلان، اهداکنندگان و روزنامهنگاران ناراضی حرفهای تندی میشنوند و باید از آن با دقت به عنوان یک سنجش عقلانیت استفاده کنند. هیاتهای حاکمه باید بیشتر به امور دانشگاه توجه داشته باشند و مسوولیت بیشتری برای سلامت آن بپذیرند. شرکت هاروارد آنقدر منزوی است که وقتی دو نفر از اعضای آن در سال ۲۰۲۳ با اعضای شورای آزادی آکادمیک شام خوردند، تایمز آن را سزاوار یک خبر دانست.
اصلاحات در حال انجام
تقریبا دو سال محنت هاروارد در انظار عمومی، شاید با تاخیر، منجر به اصلاحات بسیاری شده است. این دانشگاه یک سیاست بیطرفی نهادی را اتخاذ کرده است و دیگر در مورد مسائلی که بر عملکرد خود تاثیر نمیگذارند، موضعگیری نمیکند. خطوطی را برای اعتراضات اخلالگرانه ترسیم کرده و اجرای متمرکز را ایجاد خواهد کرد تا متخلفان نتوانند مکان انتخاب کنند یا روی لغو اتهامات توسط هیات علمی حساب کنند. دانشکده هنر و علوم «بیانیههای تنوع» را که متقاضیان شغل را برای تمایل آنها به نوشتن «جفنگیات بیدار» بررسی میکرد، حذف کرده است، و رییس آن از مدیران برنامه خواسته است تا در مورد تنوع دیدگاه واحدهای خود گزارش دهند. مراکز سرکش تحت بررسی هستند و مدیران آنها جایگزین شدهاند. گزارش کارگروه که به طور جدی توسط رییس دانشگاه، آلن گابر پذیرفته شده، این است که یک پیمان جدید در کلاس درس، دانشجویان را به گشادهرویی در برابر ایدههایی که باورهایشان را به چالش میکشند، ملزم میکند.
حقیقت ناراحتکننده این است که بسیاری از این اصلاحات پس از روی کار آمدن ترامپ انجام شده و با خواستههای او همپوشانی دارند. اما اگر در زیر باران ایستادهاید و ترامپ به شما میگوید چتر را بالا ببرید، نباید فقط برای اذیت کردن او امتناع کنید و من معتقدم انجام کارها به دلایل خوب، راهی است که دانشگاهها خود را اصلاح کرده و اعتماد عمومی را دوباره به دست آورند. شاید بدیهی به نظر برسد اما اغلب دانشگاهها با تمایل به آرام کردن دانشجویان، جلوگیری از دشمنسازی و دوری از تیتر اخبار هدایت شدهاند. دیدیم که این چقدر خوب جواب داد.
نقش دانشگاه
در عوض، رهبران دانشگاه باید آماده باشند تا هدف اصلی یک دانشگاه- کشف و انتقال دانش- و اصول لازم برای پیگیری آن را تایید کنند. دانشگاهها وظیفه و تخصص پیگیری دانش را دارند، نه عدالت اجتماعی. آزادی فکری امتیاز اساتید نیست، بلکه تنها راهی است که انسانهای خطاپذیر دانش کسب میکنند. اختلافات باید با تحلیل و استدلال حلوفصل شود، نه با سرزنش کردن و قربانینمایی. اعتراضات ممکن است برای ایجاد دانش عمومی از یک grievance (مورد نارضایتی) استفاده شود اما نه برای ساکت کردن مردم یا اجبار دانشگاه به انجام آنچه معترضان میخواهند. فضای عمومی دانشگاه متعلق به جامعه است که اعضای آن ممکن است به طور مشروع با یکدیگر اختلافنظر داشته باشند و نمیتواند توسط یک جناح تصرف شود. وقفیات صفحه سرمقاله نیستند، بلکه گنجی هستند که دانشگاه موظف است آن را به عنوان امانت برای نسلهای آینده نگهداری کند.
چرا این مهم است؟ با تمام نارساییهایش، هاروارد (همراه با سایر دانشگاهها) دنیا را به مکانی بهتر تبدیل کرده است، به طور قابلتوجهی. ۵۲نفر از اعضای هیات علمی آن جایزه نوبل را کسب کردهاند، و بیش از ۵۸۰۰پتنت متعلق به هاروارد است. محققان آن بکینگ پودر، اولین پیوند عضو، کامپیوتر قابل برنامهریزی، دفیبریلاتور، تست سیفلیس و درمان احیای آب و الکترولیت خوراکی -یک درمان ارزان که دهها میلیون نفر را نجات داده است- را اختراع کردند. آنها نظریه پایداری هستهای را توسعه دادند که جهان را از آرماگدون نجات داده است. آنها تی گلف و ماسک گیرنده را اختراع کردند. هاروارد «سسمی استریت»، نشنال لمپون، «سیمپسونها»، مایکروسافت و فیسبوک را به وجود آورد.
تحقیقات جاری و دستاوردها
تحقیقات جاری در هاروارد شامل ماهوارههای ردیاب متان، کاتترهای رباتیک، باتریهای نسل بعدی و رباتیک پوشیدنی برای قربانیان سکته مغزی است. کمکهای مالی فدرال از تحقیقات در زمینه متاستاز، سرکوب تومور، پرتو و شیمیدرمانی در کودکان، عفونتهای مقاوم به چندین دارو، پیشگیری از پاندمی، زوال عقل، بیهوشی، کاهش سموم در آتشنشانی و ارتش، اثرات فیزیولوژیکی پرواز فضایی و مراقبت از زخمهای میدان جنگ حمایت میکنند. فناوران هاروارد نوآوریها را در محاسبات کوانتومی، هوش مصنوعی، نانومواد، بیومکانیک، پلهای تاشو برای ارتش، شبکههای کامپیوتری مقاوم در برابر هک و محیطهای زندگی هوشمند برای سالمندان پیش میبرند. یک آزمایشگاه آنچه را که ممکن است درمانی برای دیابت نوع یک باشد، توسعه داده است.
فراتر از کاربرد عملی
کاربردهای عملی تنها چیزهایی نیستند که هاروارد را ارزشمند میکنند. این یک فانتاسماگوری (تلفیقی از تصاویر غیرمعمول) از ایدهها، یک دیزنیلند ذهن است. یادگیری در مورد تحقیقات همکارانم منبع لذت بیحدوحصر است و وقتی به کاتالوگ دورههای ما نگاه میکنم، آرزو میکنم دوباره ۱۸ساله بودم. DNA استخراج شده از فسیلهای انسانی منشأ زبانهای هند و اروپایی را آشکار میکند. افسانههای گریم، با قتل، کودککشی، آدمخواری و زنای با محارم، شیفتگی ابدی ما به چیزهای وهمآلود را آشکار میکنند. یک شبکه واحد در شبکه مغزی مسوول یادآوری گذشته و خیالپردازی در مورد آینده. جنبشهای مقاومت بدون خشونت موفقتر از جنبشهای خشونتآمیز هستند. بیماریهای بارداری از یک مبارزه داروینگرایانه بین مادر و جنین ناشی میشوند. دعای «کیست مانند تو؟» در liturgy (مراسم مذهبی) یهودی نشان میدهد که اسرائیلیان باستان در مورد توحید خود دو دل بودند و اگر هنوز هم به حمایت از دانشگاهها شک دارید، این سؤالات را در نظر بگیرید: آیا فکر میکنید تعداد کودکانی که هر سال از سرطان میمیرند، همین مقدار مناسب است؟ آیا از شانس فعلی خود برای ابتلا به آلزایمر راضی هستید؟ آیا احساس میکنید درک فعلی ما از اینکه کدام سیاستهای دولتی موثر و کدام بیهوده هستند، کامل است؟ با توجه به فناوری انرژی فعلی ما، آیا از روند اقلیم راضی هستید؟
در مانیفست خود برای پیشرفت، «آغاز بینهایت»، فیزیکدان دیوید دیتش نوشت: «هر چیزی که توسط قوانین طبیعت ممنوع نشده باشد، با داشتن دانش مناسب قابل دستیابی است.» فلج کردن نهادهایی که دانش را کسب و منتقل میکنند، یک اشتباه فاجعهبار و جنایتی علیه نسلهای آینده است.