چین چگونه آینده را می‌سازد؟

ثروت پنهان و حکمرانی آینده

گروه بین الملل
کدخبر: 587313
چین در حال بازتعریف رقابت قدرت در جهان است؛ با این تفاوت که چین نه از مسیرهای سنتی بلکه از طریق تسلط بر مرزهای نوظهور قدرت مانند اعماق دریا، قطب شمال، فضا، فضای سایبری، استانداردهای فناوری و نظام مالی بین‌المللی این راهبرد خود را پیش می‌برد.
ثروت پنهان و حکمرانی آینده

جهان صنعت – ورود کشتی باری «استانبول بریج» چین به بندر فلیکس‌استو بریتانیا در نگاه اول رویدادی عادی در تجارت جهانی بود اما مسیری که طی کرد نشانه‌ای از آغاز نظم جدیدی در رقابت قدرت بود. این کشتی نخستین ناوگان بزرگ چینی بود که مسیر مستقیم قطب شمال را طی می‌کرد؛ مسیری ۲۰‌روزه که هفته‌ها سریع‌تر از مسیر سنتی کانال سوئز است. پکن این دستاورد را گامی در تقویت زنجیره‌های تامین معرفی کرد اما پیام اصلی بسیار فراتر بود. چین اکنون وارد عرصه‌هایی شده که ساختار قدرت جهانی در دهه‌های آینده را شکل می‌دهند.

چین از اعماق دریا تا قطب شمال و فضا و از کنترل استانداردهای فناوری تا تلاش برای تغییر سازوکارهای مالی جهان با برنامه‌ای بلندمدت به‌سوی ساخت قواعد بازی جدید حرکت می‌کند؛ قواعدی که نقش آمریکا را کاهش داده و نفوذ چین را تثبیت می‌کنند. درحالی‌که نگاه بسیاری از تحلیلگران بر جنگ تعرفه‌ای و رقابت برسر نیمه‌هادی‌ها یا تنش‌های ژئوپلیتیکی متمرکز بوده چین درحال ساخت زیربناهایی است که توزیع قدرت جهانی را برای سال‌های آینده تعیین خواهد کرد.

عرصه اعماق دریا

مسابقه برای دسترسی به منابع ارزشمند در بستر اقیانوس‌ها دهه‌هاست آغاز شده اما چین بیش از هرکشور دیگری این حوزه را به بخش مهمی از راهبرد قدرت خود تبدیل کرده است.

از دهه۱۹۷۰ پژوهش‌های دریایی را آغاز، در دهه۱۹۹۰ نهاد تخصصی برای استخراج معادن دریایی ایجاد و از سال‌۲۰۱۱ این حوزه را وارد برنامه‌های پنج‌ساله کرد. تصویب قانون اقیانوس عمیق در سال۲۰۱۶ ظرفیت چین را برای مشارکت فعال در مذاکرات بین‌المللی افزایش و این کشور ناوگان بزرگ تحقیقاتی، زیردریایی‌های اکتشافی و فناوری استخراج را توسعه داد.

چین با تسلط بر زنجیره جهانی عناصر کمیاب در خشکی اکنون درپی تکمیل این برتری با دسترسی به منابع زیر بستر اقیانوس‌هاست؛ منابعی که سرشار از نیکل، کبالت و منگنز هستند و اهمیت راهبردی آنها در صنایع فناورانه روزبه‌روز بیشتر می‌شود. پکن نیز از این ظرفیت برای تقویت قابلیت‌های امنیتی استفاده می‌کند. نقشه‌برداری بستر دریا امکان کارگذاری کابل‌های زیردریایی و پشتیبانی از عملیات دریایی را فراهم خواهد کرد.

در عرصه حکمرانی جهانی نیز چین نفوذ خود را گسترش داده است. این کشور با حضور تقریبا مستمر در شورای ۳۶‌عضوی سازمان بین‌المللی بستر دریا (ISA) و با مشارکت مالی گسترده تلاش دارد قواعد استخراج منابع دریایی را مطابق منافع خود بازنویسی کند. چین تاکنون پنج قرارداد اکتشاف دریافت کرده که بیش از هر کشور دیگری بوده و این موضوع نشان‌دهنده برتری نسبی آن در این حوزه است.

گرچه بسیاری از اعضای ISA ازجمله کشورهای اروپایی و برخی اقتصادهای نوظهور خواستار توقف استخراج تا زمان تدوین مقررات محیط‌زیستی مطمئن هستند چین اما همچنان خواهان تسریع فعالیت‌هاست. پکن به‌طور همزمان با کشورهای کوچک همکاری‌های تحقیقاتی ایجاد و در چارچوب بریکس مرکز تحقیقات دریایی راه‌اندازی کرده است. هرچند مخالفت‌هایی ازسوی اعضای بریکس و کشورهای منطقه اقیانوس آرام وجود داشته چین اما مسیر خود را باسرعت ادامه می‌دهد.

قطب شمال؛ مرزی برای منابع، تجارت و نفوذ

قطب شمال با منابع عظیم انرژی و کانی و مسیرهای حمل‌ونقل نوظهور ناشی از ذوب یخ‌ها به یکی از مهم‌ترین عرصه‌های رقابت قدرت تبدیل شده است. چین از دهه‌۱۹۶۰ تحقیقات قطبی را آغاز و در دهه‌های بعد موسسات پژوهشی ایجاد کرد و سال‌۲۰۱۳ به‌‌عنوان ناظر به شورای قطب شمال پیوست.

پکن تلاش کرده تا جایگاهی برای خود در حکمرانی منطقه ایجاد کند. در «سند سفید قطب شمال» در سال۲۰۱۸ این کشور مفهوم «جاده ابریشم قطبی» را معرفی کرد و مدعی شد آینده قطب شمال بر کل جهان اثر می‌گذارد بنابراین همه کشورها باید در تصمیم‌گیری آن سهم داشته باشند. این بازتعریف تلاش چین برای گسترش حضور خود در نظام حکمرانی قطب شمال را آشکار کرد.

گرچه کشورهای دموکراتیک شمال اروپا، کانادا و ایسلند برخی پروژه‌های چینی را رد کردند اما چین متحد مهمی یافته و آن کشوری جز روسیه نیست. پس از تحریم‌های غرب علیه مسکو همکاری چین و روسیه در قطب شمال شدت گرفت. دو کشور پروژه‌های معدنی، بندری و حمل‌ونقل جدید آغاز و رزمایش‌های مشترکی در دریاهای برینگ، چوکچی و دیگر مناطق قطبی برگزار کردند.

این همکاری هم اما بدون چالش نیست. برخی اعضای بریکس مانند هند نسبت به اهداف چین در قطب شمال بدبین هستند. خود روسیه نیز باوجود نیاز به همکاری اقتصادی نسبت به گسترش نفوذ چین محتاط بوده و در مواردی حتی با دیدگاه‌های چین مخالفت کرده است. با این حال ترکیب توان معدنی، لجستیکی و نظامی چین و روسیه در قطب شمال ازنظر ظرفیت عملیاتی فراتر از توان ایالات‌متحده است؛ موضوعی که نشان می‌دهد چین باوجود مقاومت‌ها توانسته جایگاهی مهم در این حوزه به‌دست آورد.

عرصه فضا؛ رقابت برای هژمونی نمادین و فناوری

چین فضا را از دهه۱۹۵۰ حوزه‌ای حیاتی برای امنیت ملی دانسته است. این کشور با پرتاب ماهواره در دهه‌۱۹۷۰ وارد دوره مدرن فضایی شد و از دهه‌۲۰۰۰ تا‌کنون برنامه‌ای گسترده برای حضور علمی، نظامی و تجاری در فضا دنبال کرده است. چین امروز بیش از ۷۰۰‌ماهواره در مدار دارد که بیش از یک‌سوم آنها کاربرد نظامی دارند. این کشور درحال ساخت یکی از پیشرفته‌ترین منظومه‌های شناسایی، ارتباطی و هشدار سریع است. برنامه‌های بلندپروازانه این کشور شامل بازگشت انسان به ماه پیش از آمریکا و توسعه پایگاه بین‌المللی تحقیقات قمری با مشارکت روسیه است.

پکن قصد دارد ده‌ها کشور و صدها موسسه علمی را به همکاری در این پایگاه دعوت کند. این طرح رقابتی مستقیم با برنامه آرتمیس آمریکا است. آرتمیس با مشارکت ۶۰ کشور بر شفافیت، همکاری و سازگاری نظام‌مند تاکید دارد و همین ویژگی‌ها جذابیت آن را بالا برده است. درمقابل پایگاه قمری چین تنها توانسته حمایت ۱۱‌کشور را جلب کند و برخی از آنها نیز همزمان به آرتمیس پیوستند.

در حوزه توسعه استانداردها و امنیت فضایی نیز پکن با مخالفت‌های گسترده روبه‌رو است. رای منفی چین به قطعنامه منع آزمایش‌های ضدماهواره‌ای و امتناع از محکوم‌کردن استقرار تسلیحات هسته‌ای در فضا بر نگرانی‌ها افزوده اما این مقاومت‌ها مانع از پیشروی فناورانه چین نشده و این کشور همچنان در مسیر تبدیل‌شدن به یکی از قدرت‌های اصلی فضایی حرکت می‌کند.

فضای سایبری و نبرد تکنولوژی

چین در حوزه فناوری دیجیتال یکی از ساختارمندترین راهبردهای قرن بیست‌ویکم را اجرا کرده است. «جاده ابریشم دیجیتال» این کشور را به یکی از بازیگران اصلی زیرساخت‌های مخابراتی جهان تبدیل کرده به‌گونه‌ای که شرکت‌های چینی همچون هواوی و ZTE امروز حدود ۴۰‌درصد بازار تجهیزات مخابراتی را در اختیار دارند. در حوزه تعیین استانداردهای جهانی نیز چین حضور گسترده‌ای دارد. برنامه China Standards 2035 تعداد بی‌سابقه‌ای پیشنهاد استاندارد فنی ایجاد کرده و شرکت‌هایی مانند هواوی هزاران پیشنهاد به نهادهای بین‌المللی ارائه کردند.

یکی از جنجالی‌ترین ابتکارهای چین اما پروتکل «اینترنت جدید» یا New IP است؛ ساختاری که به دولت‌ها امکان کنترل و قطع بخش‌هایی از شبکه را می‌دهد. پکن این طرح را پاسخ به نیازهای تکنولوژیک آینده مانند خودروهای خودران می‌داند اما منتقدان آن‌را ابزاری برای تقویت اقتدارگرایی دیجیتال معرفی می‌کنند.

چین تلاش کرده حمایت کشورهای در حال توسعه را جلب کند اما با وجود همکاری برخی کشورها استقبال جهانی محدود بوده است. با این حال پکن با تاکتیک ارائه چندباره همان‌طرح در نهادهای مختلف بین‌المللی تلاش می‌کند کم‌کم استاندارد مطلوب خود را پیش ببرد.

چالش علیه هژمونی دلار

آخرین میدان رقابت چین نظام مالی جهانی بوده؛ جایی که دلار هنوز قدرت بلامنازع است. این کشور اما سال‌هاست تلاش می‌کند جایگاهی برای یوآن ایجاد کرده و وابستگی جهان به دلار را کاهش دهد.  پکن از سال‌۲۰۰۹ استفاده از یوآن در تجارت خارجی را آغاز، شبکه سوآپ‌های ارزی ایجاد، بانک‌های تسویه یوآن در مراکز مالی جهان راه‌اندازی کرده و در سال ۲۰۱۵ سیستم پرداخت CIPS را راه انداخت که جایگزینی برای سوییفت محسوب می‌شود. امروز CIPS با بیش از هزارو۷۰۰‌بانک همکاری می‌کند و سهم «رنمینبی» در تجارت دوجانبه چین به ۲۹‌درصد رسیده است. تحریم‌های آمریکا علیه روسیه و ایران و نگرانی کشورها از استفاده ژئوپلیتیکی واشنگتن از دلار انگیزه‌ها برای متنوع‌سازی نظام پولی را افزایش داده است. کشورهای بریکس نیز تمایل بیشتری به استفاده از ارزهای محلی دارند.

با این حال موانع بزرگ همچنان وجود دارد: سهم یوآن در پرداخت‌های جهانی تنها ۹/۲‌درصد و در ذخایر ارزی حتی کاهش یافته است. دلیل اصلی این محدودیت‌ها عدم‌گشودگی حساب سرمایه و کنترل شدید دولت چین بر اقتصاد است. پکن می‌کوشد بدون بین‌المللی‌کردن کامل رنمینبی نقش دلار را تضعیف کند و در این مسیر تا حدی موفق بوده است.

مسیر چین روشن و مسیر آمریکا مبهم

چین در همه حوزه‌های فوق اعم از دریا، قطب شمال، فضا، سایبر و مالی پیشرفت‌های قابل‌توجهی داشته است. اگرچه بسیاری از طرح‌های پکن هنوز به نتیجه کامل نرسیده و برخی کشورها مقاومت نشان دادند اما چین طی سال‌ها سرمایه‌گذاری، ظرفیت‌سازی و نفوذ نهادی جایگاهی به‌دست آورده که امکان پیشروی بیشتر را فراهم می‌کند.

درمقابل آمریکا با سه‌انتخاب عقب‌نشینی، سازش یا رقابت فعال مواجه است. گزینه اول غیرممکن بوده و گزینه دوم در برخی حوزه‌ها می‌تواند سودمند باشد اما در بسیاری از زمینه‌ها اختلافات عمیق است. بنابراین تنها گزینه واقع‌بینانه رقابت راهبردی است؛ رقابتی که نیازمند بازسازی کامل ظرفیت‌ها، سرمایه‌گذاری در فناوری‌های آینده، همکاری گسترده با شرکا و بازتعریف نقش جهانی آمریکاست.

چین هنوز پیروز رقابت نشده اما ازنظر ظرفیت‌سازی، نظم‌سازی و برنامه‌ریزی بلندمدت از بسیاری جهات یک قدم جلوتر است. اگر آمریکا راهبرد منسجمی اتخاذ نکند نظم جهانی آینده بیشتر از گذشته تحت‌تاثیر مدل حاکمیتی و تکنولوژیک چین قرار خواهد گرفت.

جهان‌صنعت‌نیوز

وب گردی