نعمت یا نفرین نفت
احسان کشاورز- اگر روایت دولتها از اقتصاد ایران را مبنا قرار دهیم، تقریبا همه آنها یک نقطه مشترک دارند: کمبود منابع، فشار تحریم و تنگنای درآمدهای نفتی. از دهههای گذشته تا به امروز، کاهش درآمد نفتی و افزایش هزینهها، همواره در صدر فهرست توضیحات دولتها برای ناکامیهای اقتصادی قرار داشته است اما آیا واقعیتهای عددی تاریخ نفت ایران نیز همین روایت را تایید میکند؟
مرور دادههای درآمدهای نفتی ایران در دورههای مختلف ریاستجمهوری نشان میدهد که نفت بیش از آنکه تابع اراده دولتها باشد، تحتتاثیر ترکیبی از شرایط جهانی، تحریمها و ظرفیت فروش قرار داشته است. با این حال مقایسه عددی عملکرد دولتها تصویری روشن از توزیع تاریخی درآمدهای نفتی پس از انقلاب ارائه میدهد.
براساس دادههای فصلی، دولت احمدینژاد با مجموع درآمدی حدود ۶۱۸میلیارد دلار، نزدیک به ۳۷درصد از کل درآمدهای نفتی ایران پس از انقلاب را به خود اختصاص داده است؛ سهمی بیسابقه که این دوره را به اوج تاریخی اقتصاد نفتی ایران تبدیل میکند. پس از آن، دولت روحانی با حدود ۳۷۹میلیارد دلار، سهمی نزدیک به ۲۳درصد از کل درآمدهای نفتی را به خود اختصاص داده است. هرچند بخش عمده این درآمد در نیمه نخست دولت و پیش از تشدید تحریمها محقق شده است.
در رتبههای بعدی دولت اصلاحات با حدود ۱۷۹میلیارد دلار نزدیک به ۱۱درصد و دولت رییسی با حدود ۱۶۰میلیارد دلار نزدیک به ۱۰درصد قرار دارند در حالی که دولت سازندگی با حدود ۱۲۱میلیارد دلار، سهمی نزدیک به ۷درصد را ثبت کرده است.
در مقابل دولت حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی، با حدود ۹۶میلیارد دلار و سهمی نزدیک به ۶درصد، یکی از کمدرآمدترین مقاطع نفتی تاریخ معاصر ایران را تجربه کرده است؛ دورهای که همزمان با جنگ، تحریم و سقوط قیمت نفت همراه بوده است. با این حال نکته قابلتامل آن است که دولتهای پس از این دوره، باوجود برخورداری از درآمدهای بهمراتب بالاتر، همواره از کاهش منابع و فشارهای خارجی گلایه کردهاند.
این در حالی است که تجربه دولت حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی نشان میدهد حتی در شرایط حداقلی درآمد نفتی و پایینترین سطوح قیمت جهانی نفت نیز میتوان با انضباط مالی و مدیریت منسجم، اقتصاد کشور را اداره کرد.
آیا زمان آن نرسیده است که دولتها بهویژه دولت چهاردهم بهجای تداوم مظلومنمایی در حوزه درآمدهای نفتی و گرهزدن دوباره بودجه به نفت، بهدنبال راهکاری روشن و برنامهای منسجم برای کاهش نوسانات، مهار بیثباتیهای اقتصادی و رهایی تدریجی از وابستگی تاریخی به نفت باشند؟
نفت در سالهای جنگ
دولت حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در یکی از دشوارترین مقاطع تاریخ اقتصادی معاصر ایران روی کار آمد؛ دورهای که کشور همزمان با جنگ تحمیلی، محدودیتهای شدید ارزی، تخریب زیرساختها و آغاز نخستین موج تحریمهای اقتصادی مواجه بود.
در چنین شرایطی نفت -بهعنوان اصلیترین منبع درآمدی دولت- نهتنها کارکرد توسعهای نداشت بلکه صرفا ابزاری حداقلی برای تامین نیازهای فوری اقتصاد جنگی بود. در آغاز این دوره نهاد ریاستجمهوری نیز هنوز از نظر ساختاری تثبیت نشده بود و فقدان سازوکارهای منظم تصمیمسازی، اداره امور اجرایی را دشوارتر میکرد؛ خلئی که بهتدریج با شکلگیری مشاوران و کارگروهها سامان یافت.
آغاز این دوره با یکی از محرومترین مقاطع تاریخ نفتی ایران همزمان بود. در ابتدای ریاستجمهوری، قیمت جهانی نفت در محدوده ۲۳دلار به ازای هر بشکه قرار داشت و درآمد حاصل از صادرات نفت ایران در برخی فصول حتی به کمتر از ۱/۱میلیارد دلار در هر فصل میرسید؛ سطحی که عملا امکان هرگونه مانور مالی گسترده را از دولت سلب میکرد. براساس دادههای درآمدی، مجموع درآمد نفتی ایران در کل این دوره به حدود ۹۶میلیارد دلار محدود شد و میانگین درآمد نفتی کشور به حدود ۱/۳میلیارد دلار در هر فصل رسید.
نوسان درآمدها در این سالها بالا بود. بیشترین درآمد فصلی در اوایل دهه۶۰ و حدود ۶میلیارد دلار ثبت شد در حالی که کمترین سطح درآمد در میانه دهه و همزمان با تشدید فشارهای جنگی و سقوط قیمت نفت، به حدود یکمیلیارد دلار در هر فصل کاهش یافت. همزمان، قیمت جهانی نفت تا حدود ۱۲دلار به ازای هر بشکه سقوط کرد و نرخ ارز غیررسمی از چندصد تومان به بیش از هزار تومان افزایش یافت؛ نشانهای از فشار شدید ارزی اقتصاد جنگزده.
با وجود ثبت برخی رشدهای مقطعی، ناپایداری درآمد نفتی نشان میدهد که اداره اقتصاد در این دوره نه بر پایه وفور منابع بلکه براساس مدیریت منابع حداقلی، انضباط مالی و اولویتبندی نیازهای فوری انجام شد؛ تجربهای که این دولت را به یکی از خاصترین و استثناییترین دورههای اقتصادی پس از انقلاب تبدیل میکند.
نفت برای بازسازی
آغاز دولت سازندگی در سال۱۳۶۸ و همزمان با پایان جنگ تحمیلی، اقتصاد ایران را وارد مرحله بازسازی کرد؛ مرحلهای که در آن نفت بار دیگر به مهمترین منبع تامین مالی کشور تبدیل شد. این دولت کار خود را در شرایطی آغاز کرد که اقتصاد همچنان با پیامدهای جنگ و محدودیت منابع ارزی مواجه بود و درآمدهای نفتی اگرچه نسبت به سالهای جنگ بهبود یافته بود اما همچنان پایین و شکننده بهشمار میرفت. در ابتدای این دوره، درآمد حاصل از صادرات نفت ایران در برخی فصول کمتر از ۳میلیارد دلار در هر فصل بود و قیمت جهانی نفت نیز عمدتا در بازه ۱۸تا ۲۰دلار به ازای هر بشکه نوسان میکرد.
با این حال دادههای درآمدی نشان میدهد مسیر نفت در دولت سازندگی رو به بهبود اما تدریجی بود. مجموع درآمد حاصل از صادرات نفت ایران در کل این دوره به حدود ۱۲۱میلیارد دلار رسید و میانگین درآمد نفتی کشور به حدود ۹/۳میلیارد دلار در هر فصل افزایش یافت؛ نشانهای از فاصلهگرفتن تدریجی اقتصاد از شرایط اضطراری جنگ. با این حال این سطح درآمد همچنان فاصله قابلتوجهی با دورههای وفور نفتی سالهای بعد داشت.
نوسان درآمدهای نفتی یکی از ویژگیهای این دوره بود. کمترین سطح درآمد فصلی در سالهای ابتدایی دهه۷۰ و حدود ۲میلیارد دلار در هر فصل ثبت شد در حالی که بیشترین درآمد فصلی در نیمه دوم دهه۷۰ و همزمان با تثبیت صادرات به حدود ۶میلیارد دلار در هر فصل رسید.
این دامنه نوسان نشان میدهد که اگرچه روند کلی درآمد نفتی افزایشی بود اما ثبات پایدار هنوز شکل نگرفته بود. از منظر قیمت نفت نیز میانگین جهانی حدود ۱۹تا۲۰دلار به ازای هر بشکه قرار داشت؛ قیمتی که در مقاطعی به کمتر از ۱۵دلار سقوط کرد و در مقاطعی دیگر به بیش از ۲۵دلار رسید. در مجموع دولت سازندگی با سهمی نزدیک به ۷درصد از کل درآمدهای نفتی پس از انقلاب، دورهای را رقم زد که نفت در آن ابزار بازسازی اقتصاد پساجنگ بود، نه منبع وفور مالی.
ثبات نفتی بدون وفور
دولت اصلاحات به ریاست محمد خاتمی در سال۱۳۷۶ کار خود را در شرایطی آغاز کرد که اقتصاد ایران مرحله بازسازی پس از جنگ را پشت سر گذاشته بود اما همچنان با محدودیتهای ساختاری در حوزه درآمدهای نفتی روبهرو بود. در ابتدای این دوره، درآمد حاصل از صادرات نفت ایران در برخی فصول در محدودهای نزدیک به ۴میلیارد دلار در هر فصل قرار داشت و قیمت جهانی نفت نیز در سطحی حدود ۱۹دلار به ازای هر بشکه نوسان میکرد؛ وضعیتی که نشان میداد دولت اصلاحات اقتصادی را تحویل گرفت که نه با بحران شدید منابع مواجه بود و نه از مزیت وفور نفتی برخوردار شده بود.
براساس دادههای فصلی، مجموع درآمد نفتی ایران در طول دوره دولت اصلاحات به حدود ۱۷۹میلیارد دلار رسید؛ رقمی که نسبت به دولت سازندگی افزایش محسوسی داشت اما همچنان فاصله قابلتوجهی با دورههای جهش نفتی سالهای بعد نشان میدهد. میانگین درآمد نفتی کشور در این سالها به حدود ۶/۵میلیارد دلار در هر فصل رسید که بیانگر ثبات نسبی جریان درآمدی است.
نوسان درآمدهای نفتی در این دوره محدود بود. کمترین سطح درآمد فصلی در اواخر دهه۷۰ و همزمان با افت قیمت جهانی نفت ثبت شد؛ جایی که درآمد نفتی به حدود ۳میلیارد دلار در هر فصل کاهش یافت. در مقابل بیشترین درآمد فصلی دولت اصلاحات در اوایل دهه۸۰ و با بهبود نسبی بازار جهانی نفت محقق شد و به حدود ۸میلیارد دلار در هر فصل رسید.
این دامنه نوسان در مقایسه با جهشها و سقوطهای شدید دورههای بعد، از ثبات نسبی درآمد نفتی حکایت دارد. از منظر قیمت نفت نیز دولت اصلاحات یکی از کمنوسانترین دورهها را تجربه کرد. میانگین قیمت جهانی نفت در این سالها حدود ۲۰تا ۲۱دلار به ازای هر بشکه قرار داشت؛ قیمتی که در پایینترین مقطع به حدود ۱۴دلار سقوط کرد و در بالاترین سطح به حدود ۲۸دلار رسید. در مجموع نفت در این دوره بیش از آنکه موتور جهش اقتصادی باشد، پشتوانهای باثبات برای اداره اقتصاد کشور بود.
اعتیاد احمدینژاد به نفت
دولت احمدینژاد در سال۱۳۸۴ در شرایطی آغاز به کار کرد که بازار جهانی نفت وارد یکی از کمسابقهترین دورههای رونق خود شده بود. این دولت اقتصاد ایران را در نقطهای تحویل گرفت که درآمدهای نفتی فصلی در محدودهای نزدیک به ۶میلیارد دلار در هر فصل قرار داشت و قیمت جهانی نفت نیز به حدود ۵۰دلار به ازای هر بشکه رسیده بود. همین نقطه شروع، مسیر درآمد نفتی این دوره را از همان ابتدا از سایر دولتها متمایز کرد.
براساس دادههای فصلی، مجموع درآمد حاصل از صادرات نفت ایران در کل دوره دولت احمدینژاد به حدود ۶۱۸میلیارد دلار رسید؛ رقمی که بیش از یکسوم کل درآمدهای نفتی ایران پس از انقلاب را شامل میشود. میانگین درآمد نفتی در این دوره حدود ۳/۱۹میلیارد دلار در هر فصل بوده است. به بیان دیگر میانگین درآمد سالانه نفتی دولت احمدینژاد به حدود ۷۷میلیارد دلار میرسید. این سطح از درآمد در مقایسه با دولت اصلاحات با میانگین سالانه نزدیک به ۲۲میلیارد دلار جهشی کمسابقه محسوب میشود.
تفکیک این دوره به دو بخش تصویر روشنتری از وفور نفتی ارائه میدهد.؛ در دوره نخست (۱۳۸۴تا۱۳۸۸) میانگین درآمد نفتی فصلی به حدود ۲۱تا ۲۲میلیارد دلار رسید؛ همزمان با جهش قیمت نفت از ۵۰دلار به بیش از ۱۰۰دلار در سالهای۱۳۸۶و۱۳۸۷. در آستانه بحران مالی جهانی، درآمد فصلی نفت ایران در برخی فصول از ۳۰میلیارد دلار نیز فراتر رفت. در مقابل در دوره دوم (۱۳۸۸تا۱۳۹۲)، میانگین درآمد فصلی به حدود ۱۶تا ۱۷میلیارد دلار کاهش یافت؛ افتی که بیش از آنکه ناشی از قیمت نفت باشد، نتیجه تشدید تحریمها و محدودیتهای فروش بود.
از منظر قیمت، میانگین جهانی نفت در این دوره حدود ۷۵دلار به ازای هر بشکه بود؛ با دامنهای از حدود ۴۰دلار تا بیش از ۱۲۰دلار. این همروندی کمسابقه قیمت و درآمد، دولت احمدینژاد را به اوج تاریخی اقتصاد نفتی ایران پس از انقلاب تبدیل کرد.
نفت میان برجام و فشار حداکثری
دولت روحانی در سال۱۳۹۲ کار خود را در شرایطی آغاز کرد که اقتصاد ایران هنوز زیر سایه وفور نفتی سالهای قبل قرار داشت. در ابتدای این دوره درآمد فصلی حاصل از صادرات نفت ایران در محدوده ۱۸تا۲۰میلیارد دلار در هر فصل بود و قیمت جهانی نفت نیز در سطحی حدود ۱۰۵دلار به ازای هر بشکه نوسان میکرد؛ ارقامی که نشان میدهد دولت روحانی اقتصاد را در نقطهای با سطح بالای درآمد نفتی تحویل گرفت.
براساس دادههای فصلی، مجموع درآمد نفتی ایران در کل دوره دولت روحانی به حدود ۳۷۹میلیارد دلار رسید. میانگین درآمد نفتی در این دوره در هر فصل حدود ۸/۱۱میلیارد دلار بود که به معنای میانگین درآمد سالانهای نزدیک به ۴۷میلیارد دلار است؛ رقمی که حدود ۴۰درصد کمتر از میانگین سالانه دولت احمدینژاد محسوب میشود و بیانگر تغییر فاز اقتصاد نفتی کشور است.
این دوره بهطور مشخص به دو بخش متمایز تقسیم میشود؛ در دوره نخست (۱۳۹۲تا۱۳۹۶) و همزمان با اجرای برجام، درآمدهای نفتی بهصورت موقت احیا شد. میانگین درآمد نفتی فصلی به حدود ۱۵تا۱۶میلیارد دلار افزایش یافت و قیمت نفت پس از سقوط سال۱۳۹۳ به محدوده ۵۰تا۶۰ دلار بازگشت. در دوره دوم (۱۳۹۶تا۱۴۰۰) و با خروج آمریکا از برجام اما درآمدهای نفتی با سقوطی کمسابقه مواجه شد بهطوری که میانگین درآمد فصلی به حدود ۷تا۸میلیارد دلار کاهش یافت و در برخی فصول به کمتر از ۵میلیارد دلار رسید.
از منظر قیمت نفت، این دولت یکی از پرنوسانترین دورهها را تجربه کرد؛ قیمتها از بالای ۱۰۰دلار به کمتر از ۳۰ دلار سقوط کرد و سپس تا حدود ۷۰دلار افزایش یافت اما این افزایشها دیگر نتوانست افت شدید صادرات و درآمد نفتی را جبران کند.
فروش محدود، درآمد پایدار
دولت رییسی در سال۱۴۰۰ کار خود را در شرایطی آغاز کرد که اقتصاد ایران از یک شوک عمیق درآمدی عبور کرده بود. دولت جدید نفت را در نقطهای تحویل گرفت که درآمدهای فصلی حاصل از صادرات نفت در محدوده ۷تا۸میلیارد دلار در هر فصل قرار داشت؛ سطحی پایینتر از سالهای وفور اما بالاتر از کفهای تاریخی دوره فشار حداکثری. قیمت جهانی نفت در ابتدای این دوره نیز حدود ۷۰دلار به ازای هر بشکه بود که نسبت به سالهای پایانی دولت روحانی نشانهای از بهبود بازار جهانی بهشمار میرفت.
براساس دادههای فصلی، مجموع درآمد نفتی ایران در دوره دولت رییسی (تا میانه سال۱۴۰۳) به حدود ۱۶۰میلیارد دلار رسید. میانگین درآمد نفتی در این دوره در هر فصل حدود ۳/۱۳میلیارد دلار بوده است. به بیان دیگر میانگین درآمد سالانه نفتی دولت رییسی به حدود ۵۳میلیارد دلار میرسد. این سطح از درآمد اگرچه فاصله معناداری با دولت احمدینژاد دارد اما در مقایسه با دوره دوم دولت روحانی افزایشی محسوس را نشان میدهد و از تثبیت نسبی جریان درآمدی حکایت دارد.
نوسان درآمدهای نفتی در این دوره محدودتر از دوره پیشین بوده است. کمترین درآمد فصلی در سالهای ابتدایی دولت و حدود ۸میلیارد دلار ثبت شد در حالی که بیشترین درآمد فصلی به نیمه نخست سال۱۴۰۲ بازمیگردد؛ مقطعی که درآمد نفتی ایران به حدود ۱۸میلیارد دلار در هر فصل رسید. این دامنه نوسان نشان میدهد که اگرچه صادرات نفت همچنان با محدودیت مواجه بوده اما درآمدها از بیثباتی شدید فاصله گرفتهاند.
از منظر قیمت نفت، میانگین قیمت جهانی نفت در این دوره به حدود ۸۵دلار به ازای هر بشکه رسید. قیمت نفت در پی جنگ اوکراین در سال۱۴۰۱ در مقاطعی به بیش از ۱۲۰دلار افزایش یافت و سپس به محدوده ۷۵تا۸۰دلار بازگشت. با این حال جهشهای قیمتی به دلیل محدودیتهای فروش تنها به افزایش محدود درآمد نفتی ایران منجر شد.
پزشکیان، وفور درآمدهای نفتی در سکوت
دولت پزشکیان از تابستان۱۴۰۳ کار خود را در شرایطی آغاز کرد که اقتصاد نفتی ایران نه در وضعیت وفور بلکه در سطحی بالاتر از کفهای بحرانی سالهای فشار حداکثری قرار داشت. دولت جدید نفت را در نقطهای تحویل گرفت که درآمدهای فصلی حاصل از صادرات نفت ایران در محدوده ۱۵تا۱۶میلیارد دلار در هر فصل قرار داشت؛ سطحی بالاتر از ابتدای دولت رییسی و نشانهای از تداوم فروش نفت، هرچند در چارچوب محدودیتهای تحریمی. قیمت جهانی نفت در آغاز این دوره نیز در محدوده ۸۰دلار به ازای هر بشکه نوسان میکرد؛ قیمتی که از منظر تاریخی در سطحی نسبتا بالا قرار دارد.
براساس دادههای موجود تا پایان بهار۱۴۰۴، مجموع درآمد نفتی ثبتشده در ماهها و فصول ابتدایی دولت پزشکیان حدود ۶۳میلیارد دلار بوده است. میانگین درآمد نفتی فصلی در این بازه به حدود ۷/۱۵میلیارد دلار میرسد؛ رقمی که دولت جدید را از همان ابتدا در جایگاهی بالاتر از میانگین دورههای بحرانزده قرار میدهد. البته این اعداد به بازهای کوتاه مربوط است و امکان تعمیم آن به کل دوره ریاستجمهوری وجود ندارد اما بهعنوان «نقطه شروع» تصویری روشن از وضعیت بهارثرسیده از دولت قبل ارائه میدهد.
نوسان درآمدهای نفتی در این دوره کوتاه محدود بوده است. کمترین درآمد فصلی ثبتشده حدود ۱۴میلیارد دلار و بیشترین آن نزدیک به ۱۷میلیارد دلار بوده که نشان میدهد اقتصاد نفتی کشور در آغاز این دولت از شوکهای شدید فاصله گرفته و وارد فاز ثبات نسبی شده است. از منظر قیمت نفت نیز بازار در محدوده ۷۵تا ۸۵دلار نوسان داشته و این وضعیت امکان پیشبینیپذیری نسبی درآمد نفتی را -دستکم در کوتاهمدت- تقویت کرده است. در مجموع دولت پزشکیان را باید در «نقطه آغاز» ارزیابی کرد؛ نقطهای میان ثبات نسبی و عدم وفور نفتی.


