فرمان نجات بورس
مونا حاجی علی اصغر، کارشناس ارشد بازار سرمایه
در روزهایی که بازار سرمایه تحت فشار شدید فروش قرار گرفته و اعتماد عمومی بهشدت تضعیف شده، اجرای درست و فعال ابزارهای موجود میتواند همچون ترمز اضطراری هوشمند عمل کرده و از فروپاشی روانی بازار جلوگیری کند.
نخستین ابزار مهم، صندوقهای تثبیت و توسعه بازار سرمایه هستند که در حالت ایدهآل باید با تزریق نقدینگی هدفمند به نمادهای شاخصساز و بنیادی از ریزشهای هیجانی جلوگیری کنند. در شرایط فعلی، این دو صندوق باید از حالت منفعل خارج شده و در کفهای قیمتی بازار بهطور فعال وارد عمل شوند. خرید در نمادهای لیدر و پرگردش مانند فولاد، فارس، شستا و گروه خودرویی میتواند پیام بازگشت اعتماد را به بازار مخابره کند و شفافسازی درباره حجم منابع در اختیار این صندوقها و نحوه ورودشان از طریق اطلاعیههای رسمی نیز نقش روانی بسیار مهمی دارد.
دومین ابزار حیاتی، بازارگردانی موثر است که وظیفه دارد با تنظیم عرضه و تقاضا، صفهای فروش را کاهش دهد اما در وضعیت کنونی بسیاری از بازارگردانها یا کاملا غیرفعال هستند یا به دلیل کمبود بودجه توان مقابله با فشار فروش را ندارند. راهکار پیشنهادی این است که شرکتها از محل سود انباشته یا با تامین نقدینگی توسط سهامداران عمده، سرمایه صندوق بازارگردانی را افزایش دهند، همچنین لازم است دامنه نوسان و مظنه برای بازارگردانها انعطافپذیر شود، انحصار تامین سرمایهها و صندوقهای بازارگردانی از بین برود و مدل بازارگردانی با کفایت سرمایه مناسب، برنامه منسجم و عملکرد شفاف تدوین شود. تشدید نظارت و اعمال جریمه بر بازارگردانهای متخلف و غیرمتعهد نیز از الزامات فوری است.
سومین ابزار موثر، مکانیسمهای کنترلی مانند دامنه نوسان پویا و محدودیت حجم مبنا هستند که باید با هدف جلوگیری از ریزشهای سریع و ایجاد صفنشینی بدون منطق اعمال شوند. در کوتاهمدت، استفاده از دامنه نوسان شناور هوشمند برای نمادهای شاخص میتواند تا حدی هیجانات را کنترل کند و همچنین مکانیسم توقف موقت معاملات یا همان circuit breaker برای نمادهایی با افت بیش از ۱۵درصد، مانند بورسهای پیشرفته جهان، میتواند جلوی سرایت رفتار هیجانی را بگیرد.
ابزار چهارم، شفافسازی و اطلاعرسانی منظم از سوی ناشران و سازمان بورس است که نقش مهمی در افزایش شفافیت، اطمینانبخشی به سهامداران و خنثیسازی شایعات دارد. اکنون زمان آن رسیده است که سازمان بورس شرکتهای بزرگ را به افشای برنامههای عملیاتی خود دعوت کند، در برابر شایعاتی مانند توقف تولید، ورشکستگی یا افت سودآوری موضعگیری شفاف اتخاذ کرده و با برگزاری نشستهای خبری منظم درباره سیاستهای حمایتی و آینده بازار، سرمایهگذاران را در جریان تصمیمات قرار دهد.
پنجمین ابزار، انتشار اوراق تبعی (اختیار فروش تضمینی) است که اگر با دقت و ضمانت اجرایی مناسب پیادهسازی شود، میتواند احساس امنیت را به سهامداران خرد بازگرداند. انتشار سریع این اوراق برای نمادهای بزرگ باید با حمایت سهامدار عمده همراه باشد تا اثرگذاری لازم را داشته باشد. ششمین ابزار، ورود هوشمند سهامداران عمده و هلدینگهای بزرگ مانند شستا، وغدیر، وصندوق و پارسیان است که با خرید در کف میتوانند علاوه بر ایجاد سیگنال اعتماد، نشاندهنده تشخیص نقطه کف قیمتی باشند. این ورود باید واقعی، موثر و اطلاعرسانیشده باشد تا اثر روانی مناسبی در بازار بگذارد.
در نهایت، توقف نمادهای پرریسک و بحرانی میتواند نقش حیاتی در جلوگیری از گسترش بحران ایفا کند بهویژه نمادهایی که پس از بازگشایی با افت شدید مواجه شده و به کل گروه آسیب وارد میکنند، باید پیش از بازگشایی بررسی شوند و در صورت لزوم، با تاخیر یا محدودیت بازگشایی همراه باشند.
در جمعبندی باید تاکید کرد که اگر این مجموعه ابزار با ارادهای جدی و نگاه تخصصی به کار گرفته شوند، بازار سرمایه حتی در فضای بحرانی فعلی نیز میتواند از فروپاشی روانی نجات یابد، فرصت بازسازی اعتماد عمومی را فراهم آورد و به یک موقعیت خرید هوشمندانه برای سرمایهگذاران حرفهای تبدیل شود.