خاتمه جنگ در دسترس نیست
منازعه ایران و اسرائیل که با حمله رژیم صهیونیستی آغاز شده بود، تداوم پیدا کرده است و با روند فعلی معلوم نیست در کوتاهمدت به پایان رسد. همانگونه که پیش از این برخی مقامات اسرائیلی اظهار داشتهاند، این منازعه نه درگیری ساده، محدود و وارد آوردن ضربه به طرف مقابل (ایران) که رسما جنگ نامیده شده است. در ادبیات طرف مقابل، مقامات کشورمان نیز این رویداد جنگ نامیده شده و مقام رهبری در پیام جمعه شب خود تصریح کردند که اسرائیل جنگ را آغاز کرده است و باید منتظر پاسخ شدید ایران باشد. با این وضع گمان نمیرود هیچیک از دو طرف تمایلی به متوقف ساختن حملات خود داشته باشند. در بیانیهای که نتانیاهو در نخستین دقایق شروع حمله اسرائیل علیه ایران قرائت کرد هم به صراحت تاکید شده بود که این حملات ممکن است تا دو هفته به طول بینجامد. این مدت البته در مصاحبه مطبوعاتی نماینده دائمی این رژیم در سازمان ملل متحد نیز مورد تاکید قرار گرفته است. به این ترتیب هیچیک از ناظران و تحلیلگران نمیتوانند یا نمیخواهند برای این منازعه نقطه پایان قرار دهند.
از نگاه نظامیگرایانه هم کوتاه آمدن یک طرف در این منازعه، به معنای پذیرفتن شکست در این جنگ بوده و همین مساله توقف آن را پیچیده و دشوار کرده است. نکته مهم آن است که بر این جنگ سایر الگوهایی که در منازعههای معمول وجود دارد قابل تطبیق نیست. مثلا الگوی درگیریهایی که میان هند و پاکستان رخ داد یا جنگی که اکنون میان روسیه و اوکراین در جریان است یا سایر نمونههای مشابه هیچیک تشابه وضعیتی با آنچه اکنون میان تهران و تلآویو جریان دارد، ندارد و به همین دلیل الگوهایی که برای پایان این منازعهها پیشنهاد یا دیکته شده برای پایان دادن به جنگ ایران و اسرائیل مفید نیست. بهویژه میانجیگرانی که توانایی تاثیرگذاری بر رفتار اسرائیل را دارند و در راس آنها ایالاتمتحده آمریکاست، هیچ یک اهلیت و مشروعیت لازم برای وساطت در این جنگ را از نظر ایران ندارند. به همین دلیل نه فقط شرایط پایان دادن به این جنگ مهیا نیست بلکه اصولا پایاندهندهای هم برای این جنگ در حال حاضر وجود ندارد و این امر خاتمه جنگ را از آنچه هست، پیچیدهتر و دشوارتر کرده است ضمن آنکه ایران به صراحت اعلام کرده که میانجیگری را نخواهد پذیرفت و تقاضاها برای خویشتنداری را هم رد میکند. در این میان رد دور جدید مذاکرات ایران و آمریکا از سوی کشورمان دقیقا به این معنی است که حتی اگر در افق قابل پیشبینی، ایران حضور مجدد در مذاکرات را بپذیرد، باز هم گمان نمیرود که از سرگیری مذاکرات به این زودیها اتفاق بیفتد و به همین نسبت پایان جنگ ایران و اسرائیل در روزها و شاید هفتههای آینده رخ دهد. گاهی چنین گفته میشود که پشتیبانی و تامین جنگافزار ممکن است یکی از طرفین را به کوتاه آمدن وادار سازد اما نکته قابل توجه در اینباره آن است که اسرائیل به زرادخانه ایالاتمتحده متصل است و به همین دلیل گمان نمیرود که در تامین جنگافزار دچار مشکل شود.
در طرف مقابل نیز ایران دستکم پس از ۷اکتبر و عملیات پرچم اسرائیل در نوار غزه، سوریه، لبنان و یمن، برای پاسخ دادن و حضور در یک نبرد مزمن، تدارک لازم را تمهید کرده و از این بابت احتمالا مشکلی در مورد وجود ندارد.
البته نزاع میان ایران و اسرائیل به هر حال جهان را دچار آشفتگی و خسارت کرده است. در همین روزهای اخیر بازارهای جهانی با ریزش شاخص تا ۲درصد و بیشتر مواجه شدهاند. در عین حال قیمت جهانی نفت و گاز هم بالا رفته و همین امر برای کشورهای غربی و در راس آنها آمریکا و کانادا که قیمت سوخت (بنزین، گازوئیل، سوخت جت و گاز) آنها براساس نرخ جهانی تعیین میشود افزایش قیمت جهانی نفت نهفقط برای دولتها که برای شهروندان هم دردناک است. به همین دلیل و با گذشت زمان، تعداد کشورهایی که خواهان توقف این جنگ هستند بیشتر و بیشتر میشود بهویژه آنکه کشورهای عربی خاورمیانه و بالاخص کشورهای حاشیه خلیجفارس نگرانی فزایندهای در مورد احتمال کشیده شدن جنگ به خلیجفارس ابراز میکنند.
با این حال تلآویو نهفقط علاقه که تلاش دارد ایالاتمتحده را وارد این درگیریها کند و به نحوی با ورود سنتکام به جنگ خودش در پشت آن پناه بگیرد. اسرائیل یکبار عبور ایالاتمتحده و سنتکام از روی منافعش در جریان توافق یکجانبه با حوثیهای یمن را تجربه کرده و انتظار دارد حالا که ترامپ در آن مورد به منافع اسرائیل بیتوجهی و با انصارالله بهطور یکجانبه توافق کرد اینبار بیمهری گذشته را جبران و از تلآویو در جنگ حمایت عملی کند اما گمان میرود که ترامپ علاقه چندانی به مشارکت در این نزاع ندارد و احتمالی برای ورد سنتکام به این جنگ موجود نیست.ضمن آنکه جمهوری اسلامی ایران نیز به روشنی عدم تمایل خود به درگیر شدن با نیروهای آمریکایی را نشان داده است. دستکم یکبار و در پایان جنگ ایران و عراق، تهران درگیر شدن با نیروهای نظامی ایالاتمتحده را تجربه کرده و نمیخواهد که آن تجربه ناکام تکرار شود. به همین دلیل اگرچه در روزهای اخیر اتهامزنیها، احضار حافظ منافع و… از سوی ایران انجام شده اما مقامات ایرانی- چه سیاسی و چه نظامی- موضع یا واکنشی که نشاندهنده دخالت دادن آمریکا در جنگ باشد بروز ندادهاند.
جالب توجه است که در حملات اخیر دو طرف تمرکز خود را بر حمله به اهداف نظامی- اسرائیل و هستهای- گذاشتهاند. اخباری که این روزها درباره حمله به مرکز اتمی دیمونا منتشر شده، البته تایید نشده است ولی در هر حال طرفین علاقهای به زدن مراکز اقتصادی، زیرساختهای صنعتی و مجتمع پالایشگاهی یا پتروشیمی نشان ندادهاند. حتی پس از اصابت موشکهای ایرانی به مراکز جمعیتی تلآویو، مقامات اسرائیلی تهدید کردند که حمله به صنعت نفت ،گاز و پتروشیمی ایران را بررسی میکنند و این امر نشان میدهد که در حال حاضر دستکم حمله به زیرساختهای ایران در دستور کار اسرائیل قرار ندارد. البته در این میان پهناور بودن سرزمین به کمک جمهوری اسلامی ایران آمده و در مقابل عرض جغرافیایی بسیار محدود اسرائیل، ایران دارای عرض و طول جغرافیایی بزرگ، مراکز پراکنده صنعتی و مراکز زیرزمینی و حفاظت شده صنایع حساس در زیر کوههاست که این عوامل ضربه زدن به ایران را به شدت دشوار میکند. در عین حال جغرافیای بسیار محدود اسرائیل، آسیبپذیری این کشور در مقابل حملات موشکی و هوایی را به شدت افزایش داده است.
نمیتوان انکار کرد که ارائه یک پیشبینی مقرون به حقیقت در مورد پایان جنگ ایران و اسرائیل بسیار دشوار یا حتی دور از دسترس است.
دو طرف به شدت بر طبل جنگ میکوبند و طرفهایی که امکان مهار بحران و کاهش تنشها را دارند نیز به شدت با عدم مشروعیت و مقبولیت مواجه هستند که همین امر اهلیت را از آنها برای ورود به موضوع و انجام مساعی جمیله برای فروکش دادن بحران سلب کرده است. در چنین وضعیتی تنها راه برای خاتمه دادن به این جنگ، خسته شدن یکی از طرفین از ادامه دادن نزاع است. در حال حاضر و با سقوط سه فروند جنگنده فوق پیشرفته F-35 تهران پیشبینی میکند که هزینههای جنگ و گسیل کردن جنگنده از تلآویو برای حمله به اهدافی در ۱۵۰۰کیلومتر آن سوتر، رهبران اسرائیلی را سرانجام خسته و فرسوده خواهد کرد و آنان را به تسلیم وا خواهد داشت؛ امری که هر چند روی کاغذ سازوکار درستی دارد اما ممکن است همه مولفههای لازم برای ارائه یک تحلیل دقیق و نتیجهگیری درست، در این پیشبینی در نظر گرفته نشده باشد.