بچههای خیابان
پویا اصلباغ- شب از نیمه گذشته بود و شهر در سکوتی مرگبار بهسر میبرد. درحالیکه بیشتر مردم در خانههای خود مشغول استراحت بودند زیر یکیاز پلهای عابر زنی بیخانمان بدون هیچگونه دسترسی به خدمات و مراقبت پزشکی نوزادی را بهدنیا آورد. صدای اولین گریههایش سکوت شهر را شکسته بود اما بهسرعت این صدا در هیاهوی شب گم شد بدون آنکه کسی بشنود و ببیند. نه دوربینی برای ثبت اولین خندهاش بود و نه پرستاری که هنگام گریهگردن آنرا آرام کند. لالاییشان صدای اگزوز ماشینها بود و رختخواب گرم و نرمشان تبدیل به آسفالت داغ خیابان شده بود. این نوزادان از دل مادرانی ناتوان بیرون آمدند؛ مادرانی که بیشتر آنها بیخانمان هستند و از معضلاتی مانند اعتیاد، فقر، بیماریهای عفونی و … رنج میبرند. نوزادانی با شناسنامههایی نوشتهنشده که معلوم نیست چهآیندهای درانتظارشان است.
روایتی که خواندید صرفا یکداستان تخیلی نبوده بلکه حقیقتی آشکار و روشن است که ازنظر بسیاری دور مانده و تاکنون برای حل این مساله اقدام جدی صورت نگرفته است. پدیده نوزادان خیابانی یکیاز نادرترین معضلاتی است که زیر پوست شهر اتفاق میافتد. مادران آنها نیز همانطور که گفته شد وضعیت پایدار و مناسبی ندارند و اینگونه زایمانها ممکن است ازطرق مختلف انجام شود که در ادامه به ابعاد آن خواهیم پرداخت.
نوزادان بیصدا
تاکنون هیچآمار رسمی و دقیقی از نوزادان خیابانی منتشر نشده اما بنابر اعلام گشتهایهای فوریت خدمات اجتماعی پایتخت ۲۶۴زن باردار که اغلب آنها بیخانمان یا معتاد بودند گزارش شده است. ازسویدیگر طبق گفته برخی مددکاران اجتماعی سالانه حدود ۱۰تا۱۵نوزاد درچنینشرایطی بهدنیا میآیند. طبق ارقامی که درسال۹۴ ارائه شد از ۱۵درصد زنان کارتنخواب کشور حدود ۵درصد باردار هستند که ممکن است بعضی از آنها شناسایی نشده باشند. درمقیاسی وسیعتر این پدیده در دل خود معضلاتی دیگر را نیز گنجانده است. برای مثال دبیر مرجع کنوانسیون حقوق کودک اعلام کرده حدود ۹۰درصد از زنان معتاد و بیخانمان باردار هستند و وضعیت زایمان آنها معلوم نیست. دادهها اما به همین چندمورد محدود نمیشود و درسال۱۳۹۵ علیرضا نوروزی، رییس اداره پیشگیری و درمان سوءمصرف مواد مخدر وزارت بهداشت اعلام کرد: «۷۰هزار کودک سالانه از مادرانی متولد میشوند که درگیر اعتیاد هستند که بیشتر آنها در حاشیههای شهر و نقاط فقیرنشین پایتخت زندگی میکنند.» بسیاری از آسیب شناسان و مددکاران اجتماعی بهخاطر نبود آمار و سرشماری دقیق درباره وضعیت نوزادان خیابانی و مادرانشان هشدار دادند اما در اینراه چالشهای متعددی از نبود بودجه و امکانات گرفته تا ترس مادران معتاد از شناسایی وجود دارد. درچنینشرایطی که بیشتر این مادران توانایی نگهداری از فرزندان خود را ندارند ممکن است بسیاری از این نوزادان توسط آنها در خیابان رها شوند. براساس تحقیقات و گزارشاتی که از سال۱۳۹۹تا۱۴۰۱ انجام شد حدود ۳۳نوزاد در خیابانهای پایتخت رها شده و همه آنها تحویل شیرخوارگاه داده شدند اما طبق گفته معاون فرهنگی و امور اجتماعی سازمان بهزیستی در سال۱۴۰۰ تنها ۶۱نوزاد در کل کشور رها شده است.
این نبود و تعدد آمار و ارقام حاکی از آن است که مدیریتی درخصوص کنترل اینمعضل ازسوی نهادهای مختلف وجود ندارد. متولی اصلی جلوگیری و شناسایی اینگونه نوزادان شهرداری و بهزیستی هستند که متاسفانه مشخص نیست تابهحال درحل این مشکل اقدامی انجام دادند یا خیر. بسیاری از این نوزادان درشرایطی پابهدنیا میگذارند که حتی مادرانشان توانایی کنترل وضعیت خود را نیز نداشته و میتوان گفت اینزایمانها و نوزادان بهنوعی بارداریهای ناخواستهای هستند که ازطریق مختلف اتفاق افتاده است.
علت و عوامل شکلگیری این پدیده
بهصورت قاطع نمیتوان برای اینمعضل علت اصلی ذکر کرد بلکه سلسله عواملی هستند که میتوانند به شکلگیری این پدیده کمک کنند. برای مثال فقر گسترده در نواحی حاشیه و جنوب شهر، عدم دسترسی به امکانات پزشکی در مناطق محروم، ساماننیافتن زنان کارتنخواب و معتاد، اعتیاد به موادمخدر، آموزش ناکافی در زمینه بارداریهای ناخواسته، تجاوز و سوءاستفادههای جنسی و چندینعوامل دیگر سبب شده چنینپدیدهای درجامعه شکل گیرد. طبق تحقیقات مددکاران اجتماعی بیشتر اینمادران بهواسطه سهمعضل فقدان مرکز بهداشتی، تجاوز و مشکلات اقتصادی نوزادان خود را در خیابانها بهدنیا میآورند و باعث شده که مشکلاتی از این قبیل بهوجود آید. این تحقیقات همچنین اشاره کرده یکی از عواملی که سبب شده این امر اتفاق بیفتد اتباع غیرمجازی هستند که طی سالهای گذشته وارد کشور شدند. این افراد بهخاطر نداشتن دسترسیبه مراکز بهداشتی و عدم توانایی در پرداخت هزینههای مربوط به زایمان کودکان خود را در خیابان و یا شرایط اسفناک بهدنیا میآورند.
وضعیت مادران خیابانی
درکنار مشکلات مرتبط با خود نوزاد شرایط مادران آنها نیز قابلتوجه است. وضعیت بیشتر این مادران بسیار حاد و ناپایدار گزارش شده است. این پدیده بیشتر در میان مادران کارتنخواب، بیخانمان و معتاد رخ میدهد. بنابر بررسیها و عواملی که پیشتر ذکر شد بسیاری از آنها بهدلیل ناپایداری شرایط ناچار به زایمان در خیابان میشوند. طبق برآوردهایی که متخصصان این حوزه انجام دادند درصد قابلتوجهی از این زایمانها بهصورت ناخواسته رخ میدهد. درواقع بهواسطه خطراتی که زنان بیخانمان و کارتنخواب را در خیابان تهدید میکند بسیاری از اینزایمانها حاصل تجاوز و سوءاستفادههای جنسی برخی افراد است که درنهایت منجربه تولد اینگونه کودکان میشود.
درکنار مواردی که گفته شد برخی مادرانی که درگیر اعتیاد نیز هستند بهدلیل ترس از شناسایی توسط مددکاران اجتماعی و مراکز درمانی فرزندان خود را درشرایط سختی بهدنیا میآورند. با ایناوصاف بسیاری از اینمادران بهدلیل ناتوانی، عدم دسترسیبه خدمات پزشکی و ترس از زایمان تحت مراقبت صرفنظر کرده و حتی برای دریافت شناسنامه کودکان خود نیز اقدامی نمیکنند.
بحرانی در دل بحرانها
باتوجهبه نکاتی که گفته شد پرسش اصلی این است که پیامدهای چنین بحرانی چیست؟ بسیاری از فعالان، مددکاران و آسیبشناسان اجتماعی هشدار دادند که اگر این بحران جدی گرفته نشود میتواند منجربه افزایش تعداد کودکان کار و بیسرپرست، کودکان بیمار، نوزاد فروشی، استفاده از آنها برای تکدیگری و مشکلات مشابه شود. درواقع اینپدیده بحرانی در دل بحرانهاست که میتواند منجربه بروز معضلات گستردهتری نیز شود.
زهرا نام یکی از مادرانی بوده که در شرایط سخت نوزاد خود را بهدنیا آورده است. او درباره سرگذشت خود و نوزادش به «جهانصنعت» گفت: متاسفانه در کودکی به خاطر فشار و رسوم خانوادگی با پسرعمویم ازدواج کردم. او از همانابتدا درگیر اعتیاد شدیدی بود و این امر باعث شد همه زندگیمان خرج مواد مخدر شود و همین موضوع باعث شد که به حاشیه شهر برویم و ناچارا در آنجا زندگی کنیم. روزبهروز شرایط بدتر شد بهطوریکه مدتها چیزی برای خوردن نداشتیم. یکشب بهخاطر سوءمصرف مواد مخدر با آسیبواردکردن به من ناخواسته باردار شدم. از همان ابتدا گفته بود اگر حامله شوم مرا میکشد. از ترس اینکه جانم را نگیرد این موضوع را از او پنهان کردم.
زهرا ادامه داد: با فشار و تهدیدی که بهمن وارد میکرد مجبور بودم خودم کار کنم تا هزینه مواد مخدر شوهرم را فراهم کنم. طی ۹ماه که باردار بودم شبها دیر بهخانه برمیگشتم تا مبادا او این موضوع را بفهمد. زمانیکه درد زایمانم بیشتر شده بود و باید بچهها را بهدنیا میآوردم مجبور شدم به یکیاز خرابههای حاشیه شهر بروم و این کار را انجام دهم. خداوند دختری زیبا به من عطا کرد کهای کاش این اتفاق رخ نمیداد. بهمدت یکهفته بهخانه برنگشتم و در خیابان همراه کودکم زندگی کردم. سرانجام به خاطر بیپولی و محافظت از جان فرزندم او را مقابل یکیاز شیرخوارگاههای شهر رها کردم. وی افزود: دلم برایش تنگ شده است. او چه گناهی کرده که همچین پدری و مادری نصیبش شده است؟! اگر حمایتی بود هیچگاه فرزندم را رها نمیکردم. نه جایی داشتم که با دخترم زندگی کنم و نه شغل درست و حسابی. با حقوق ناچیزی که دریافت میکنم باید هزینه مواد شوهرم را تامین کنم. هیچکس تاکنون سراغی از ما نگرفته است؛ نه مسوولان و نه خانوادهام تا مرا از دست این مرد خلاص کنند. من یکمادرم و دلم برای فرزندم تنگ شده است. دوستدارم در آغوشم باشد نه اینکه اینگونه او را رها کنم. چندباری خواستم به آن شیرخوارگاه مراجعه کنم تا متوجه شوم شرایط فرزندم به چهصورت است اما ترسیدم مبادا اتفاقی رخ دهد. زهرا در پایان گفت: این موضوع تنها به من محدود نمیشود. یکی از همسایگان ما که توسط یکی از بیخانمانها مورد تعرض قرار گرفت و از سر اجبار مجبور شد تن به این بارداری ناخواسته دهد سرانجام فرزندش را درکنار سطل زباله رها کرد. اگر حمایتی از ما صورت میگرفت شاید اکنون کنار کودکانمان با خیالی آسوده زندگی میکردیم. هرموقع لحظهای که او را پشت درب شیرخوارگاه تنها گذشتم بهخاطر میآورم قلبم بهدرد میآید. حدود دوسال از آن ماجرا میگذرد و من نمیدانم حتی فرزندم اکنون در چهشرایطی است.
قنداقهای خیابانی
گفتنی است که باتوجه به نکاتی که ذکر شد معضل کودکان متولد خیابان یکی از آن بحرانهاییست که شاید از نگاه بسیاری پنهان مانده باشد. نبود آمار دقیق و بیتوجهی به این موضوع زنگ خطری برای مسوولان بهزیستی و شهرداری است تا به این معضل نیز نیمنگاهی داشته باشند؛ پدیدهای که اگر جدی گرفته نشود در آینده آسیبزا خواهد بود.
