سکوت، قضاوت و کلیشه
پویا اصلباغ– بهتازگی در یکی از برنامههای مناظرهمحور با محوریت مسائل زنان، ابوالفضل اقبالی، فعال حوزه عفاف و حجاب اظهارات قابلتاملی را درباره جنسیت و جایگاه زن مطرح کرد که واکنشهای گستردهای به همراه داشت. اقبالی در این برنامه اظهارکرد: «براساس انبوه تکلیف و وظایف مرد، او یک حق دارد و آن رضایت جنسی است که نباید این حق را از او گرفت. در زندگی مشترک تنها تکلیف زن تمکین است و در کشور این موضوع به اشتباه جا افتاده که همه جامعه باید بر مدار رضایت زن باشد.» وی همچنین گفت: «یک کلیشه متاثر از نگاههای غلط فمنیستی در مورد خشونت وجود دارد که همواره مرد متعرض و زن قربانی و خلافش قابل تصور نیست. در حالی که واقعیت این شکلی نیست، آمار پدیده شوهرکشی نسبت به زنکشی در ایران بیشتر است. تنها تکلیف زن در خانواده تمکین جنسی است و باتوجه به مهریه و نفقه تنها این تکلیف را برعهده دارد.»
این سخنان در حالی مطرح میشود که مساله زنان در ایران به یکی از پیچیدهترین چالشهای سیاسی و اجتماعی تبدل شده و محدودیتهای حقوقی و اجتماعی موجود خود نشاندهنده فاصله عمیق چنین نگاههایی با واقعیتهای جامعه است. برای مثال، آمار بالای پدیده شوهرکشی که ایشان بیان کرده مشخص نیست بر چه مبنا و اساسی مطرح شده است. براساس دادههای موجود، دستکم از ابتدای سال جاری تاکنون ۱۳۲مورد زنکشی در کشور رخ داده که به ثبت رسیده است. این در حالی است که همچنان به دلیل نبود ارقام دقیق و پنهانکاری برخی افراد، چهبسا چندین مورد نیز گزارش نشده باشد. از سوی دیگر با استناد به یکی از مطالعات غیررسمی انجام شده در قتلهای خانوادگی، زنکشی توسط همسر بیشتر از شوهرکشی ثبت شده است و دادههای مربوط به این پژوهش آن را پنج برابر میداند.
گزارشهای رسمی و غیررسمی نشان میدهد که حدود ۴۰درصد از زنان کشور در شش ماه ابتدایی امسال با انواع خشونت، اعم از فیزیکی، جنسی و کلامی مواجه بودند. حال باید گفت دوری از این واقعیت آشکار علاوه بر خدشهدار کردن جایگاه زن، افکار عمومی را نیز درگیر میکند. نمیتوان انکار کرد که زنان در کشور با محدودیتهای متعددی مواجه هستند و نادیده گرفتن این واقعیت با بیان چنین اظهاراتی به معنای نادیده گرفتن حقوق زنان است.
تلقی زن به عنوان عامل محرومیت
شیما قوشه، وکیل دادگستری و فعال حقوق زنان که در این مناظره حضور داشت، در واکنش به صحبتهای انجام شده توسط ابوالفضل اقبالی به «جهان صنعت» گفت: آنچه وجود دارد این است که بخشی از مردان که در چارچوب سنتی تعریف میشوند سپر عمومی جامعه از جمله فضای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و حتی ورزشی را مختص مردان میدانند. آنها ورود زنان به این حوزهها را به معنای تصرف جای مرد تلقی میکنند. به همین دلیل تلاش دارند این فضا را برای زنان ناامن کنند یا ناامن جلوه دهند تا مانع ورود آنان به عرصههای مختلف شوند. این گروه از افراد وقتی درباره حضور زنان در حوزههای عمومی صحبت میکنند میگویند زنان آمدهاند و جای ما را گرفتند. گویی که این جایگاه بهطور اختصاصی متعلق به آنان بوده است. بنابراین زنان را عامل محرومیت خود از برخی مشاغل یا رشتههای تحصیلی میدانند.
دیدگاه سنتی درباره زنان
این فعال حقوق زنان افزود: گروه دیگری از افراد زن را نه بهعنوان فرد، بلکه صرفا در قالب خانواده تعریف میکنند. یعنی زن را فقط در نقش مادری و همسری میپذیرند و معتقدند حضور او در جامعه و ایفای نقشهای دیگر باعث دور ماندنش از نقش اصلی میشود. در این نگاه وظایفی مانند تربیت فرزند فقط وظیفه زن تلقی میشود و مرد تمایلی به مشارکت در آن ندارد. از این رو ترجیح میدهند زنان در خانه بمانند و به همان نقش سنتی بپردازند. مجموع این دو نوع تفکر و البته دلایل دیگر باعث ایجاد نگاهی منفی نسبت به زنانی میشود که متفاوت فکر یا رفتار میکنند، در فضای عمومی نقش میگیرند، وارد مشاغل سنتی مردانه میشوند یا برای حقوق انسانی و برابری تلاش میکنند. به همین دلیل با آنان مقابله میشود و حتی با خشم واکنش نشان میدهند.
نگاه مالکیتمحور مردسالارانه
قوشه درباره نگاه برخی افراد تندرو درخصوص کنترل زنان بیان کرد: این مساله به همان نگاه مالکیتمحور مردسالارانه بازمیگردد. نگاهی که زن را متعلق به مرد میداند. وقتی نگاه کنترلگرانه نسبت به زن وجود دارد، کنترل بدن و پوشش او هم اجتنابناپذیر میشود. آنان تصور میکنند اگر بتوانند پوشش و بدن زن را کنترل کنند سایر حوزههای زندگی و حریم خصوصی او را نیز در اختیار خواهند داشت. در این تفکر، زن وسیلهای برای لذتجویی و کامجویی مرد تلقی میشود و بدن او ابزاری است که باید از نگاه بیگانه محفوظ بماند. این نگاه مالکیتمحور بدن زن را در اختیار پدر یا برادر میداند و سپس آن را به شوهر میسپارد تا او نیز آن را فقط برای خود حفظ کند. در این نگاه، زن نهتنها حق و اختیار بر بدن خود ندارد بلکه حتی فاقد توانایی مراقبت از خود میشود. به همین دلیل دخالتهای اینچنینی شکل میگیرد.
مساله تمکین و جایگاه رضایت زن
این فعال حقوق زنان در باره مساله تمکین زن نیز گفت: تمکین دو بخش دارد؛ تمکین عام به معنای انجام امور خانه و وظایف کلی زندگی مشترک و تمکین خاص به معنای رابطه با همسر است. اخیرا برخی افراد مطرح کردند که زن باید در هر شرایطی از شوهر تمکین کند حتی مثالهای افراطی مانند «روی شتر» هم ذکر شده بود که بازتاب زیادی داشت. در این نگاه سنتی و مردسالار، رضایت زن مطرح نیست. زن موظف است در هر شرایطی تمکین کند مگر در موارد بسیار محدود که بتواند عدم امنیت جانی را ثابت کند که اثبات آن هم بسیار دشوار است. در این صورت میتواند درخواست مسکن مستقل داشته باشد. وی اشاره کرد: در قانون ما برای مرد هیچ وظیفهای در قبال رابطه زناشویی تعیین نشده است در حالی که برای زن وظایف مشخصی ذکر شده است. موضوع تجاوز زناشویی نیز در قوانین کشور جرمانگاری نشده، در حالی که در بسیاری از کشورها جرم است. واقعیت این است که ما قانون جامع و ویژهای برای حمایت از زنان نداریم. پس از مجلس ششم که لایحه منع هرگونه تبعیض علیه زنان تصویب شد، شورای نگهبان ایراد گرفت و موضوع به مجمع تشخیص رفت و از همان زمان تاکنون مسکوت مانده است.
از دوره دولت آقای احمدینژاد تاکنون بارها پیشنویس لایحه حمایت از زنان تدوین شده اما هربار توسط معاونتهای مختلف تغییر یافته و هیچگاه به قانون تبدیل نشده است. حتی اکنون زمزمههایی هست که مجلس ممکن است لایحه حمایت از زنان در برابر خشونت را پس بگیرد .در قوانین موجود نیز حمایت ویژهای از زنان دیده نمیشود. در قانون مجازات اسلامی تفاوتی میان زن و مرد بهعنوان بزه دیده وجود ندارد اما هیچ مادهای نیست که ویژگیهای خاص خشونت علیه زنان یا خشونت خانگی را مدنظر قرار دهد.
چالشهای قانونی در حوزه زنان
قوشه ادامه داد: قانون ازدواج که از گذشته تاکنون تقریبا ثابت مانده و فقط چند ماده بهصورت جزئی تغییر کرده است. قانون حمایت خانواده نیز باوجود اصلاحات دهه۹۰ همچنان نگاه حمایتی جدی ندارد. بنابراین باید گفت قانونگذاری در حوزه زنان بسیار ناقص است و عملا قانون موثر و ویژهای برای حمایت از زنان وجود ندارد. باوجود همه این مشکلات، خوشبختانه بخشی از جامعه بهویژه نسل جدید، هم زنان و هم مردان از قانون جلوتر هستند. زنان بسیاری با آگاهی از نابرابریهای قانونی هنگام ازدواج شروط ضمن عقد مانند حق طلاق، حق تحصیل، حق اشتغال، حق مسکن و تنصیف دارایی را تعیین میکنند تا وضعیت خود را تقویت کنند.
عدم اطمینان به قانونگذاران
این فعال حقوق زنان مطرح کرد: باوجود این همچنان خشونت خانگی و زنکشی دیده میشود که ناشی از نگاه مالکیتمحور و شیانگارانه است. از سوی دیگر بخشی از جامعه نیز احساس بیپناهی میکنند و حتی ممکن است خودشان به دنبال راههای غیرقانونی برای حل اختلافات بروند. افزایش آمار طلاق نیز تا حدی ناشی از همین نبود آموزش و نبود قوانین حمایتی است اما در عین حال نشاندهنده توانمندی بیشتر زنان است که دیگر مانند نسلهای قبل نمیسوزند و نمیسازند و پیش از نابودی روانی یا حتی جسمی از رابطه ناسالم خارج میشوند.
این فعال حقوق زنان در پایان گفت: «در مواردی مانند ورود زنان به ورزشگاهها هم میبینیم که زنان باوجود همه محدودیتها راه خود را پیدا کردند. هرچند هزینههایی سنگین، مثل جانباختن دختر آبی پرداخت شده اما زنان همواره ثابت کردند که برای دستیابی به حقوقشان تلاش میکنند. در مجموع این نگاه مردسالارانه و قوانین ناکافی، نابرابریها را تشدید میکند اما در عین حال جامعه مدنی و نسل جدید نشان دادهاند که از قانون جلوتر حرکت میکنند و برای برابری تلاش میکنند.»
در پایان باید گفت: مقام زن همواره از جایگاه والایی در جامعه و ادیان برخوردار بوده اما برخی نگاهها و دیدگاهها این جایگاه را خدشهدار میکند. چنین اظهاراتی و نادیده گرفتن حقوق و برابری زنان به منزله ظلم آشکار به آنهاست. باید توجه داشته باشیم که توجه به جایگاه زن اهمیت بالایی برای جامعه دارد و میتواند یک جامعه سالم و پویا را شکل دهد.
