زنان در کانون خشونت
آیلار شهنواز*– دادخواستی به خواسته تمکین را مطالعه میکردم که جملهای در میان آن بسیار قابل تامل بود: «زوجه به جهت عدم اطلاعات و آگاهی کامل درخصوص تکالیف زنانگی»…
خشونت علیه زنان امری است که از دیرباز وجود داشته و در هر برههای از تاریخ و در هر فرهنگ و کشوری روی دیگری از خود را نشان میدهد. خشونت تنها فیزیکی نیست و ما هر روز شاهد خشونتهای غیرفیزیکی علیه زنان هستیم.اما آنچه مرا بر آن داشت که این مطلب را بنویسم، جملهای بود که در دادخواستی با خواسته تمکین زوجه از همسر خود نظر مرا جلب کرد: «عدم اطلاعات کامل زوجه از وظایف زنانگی خود.»
طبق ماده ۱۱۰۸ قانون مدنی، زوجه موظف است از همسر خود تمکین کند که به طور خلاصه بخواهم تمکین را تعریف کنم، تمکین شامل عام و خاص است؛ تمکین عام امور خانوادهداری و همسرداری و تمکین خاص رابطه زناشویی است که این امر خود خشونتی علیه زنان محسوب میشود. زن وظیفه دارد از همسر خود اطاعت کند که در غیر آن صورت ناشزه محسوب خواهد شد. این حقی است که قانون به مرد اعطا کرده است.
چنانچه در دادخواست موصوف ذکر شده است که زوج همسر خود را متهم به بیاطلاعی از وظایف زنانگی خود میداند اما سوال اینجاست: آیا وظایف زنانگی خلاصه در خانهداری، نگهداری فرزندان و رابطه جنسی با همسر میشود؟ گویی زن ازدواج کرده که تمام و کمال در خدمت شوهر باشد و با اولین نافرمانی محکوم به ناشزه بودن و عدم استحقاق نفقه میشود. آیا وظایف زنانگی فراتر از این امور نیست؟ اینکه زن هر لحظه وظیفه اطاعت از همسر خود را داشته باشد، از شدیدترین درجات خشونت محسوب میشود که در عالم قانون و حقوق، زوجه حق هیچ اعتراض و نافرمانی را ندارد که چهبسا در این صورت از حقوق مالی خود محروم خواهد شد و قانون در این خصوص اجازه ازدواج مجدد به مرد داده است که امری بسیار تعجبآور است! آیا عقد نکاح تنها به رابطه زناشویی و خانهداری منتهی میشود که با کوچکترین خودداری از جانب زن چنین حق و اجازهای به مرد داده میشود؟
در مقابل اما وظایف مردانگی در حقوق و قانون ما معنای دیگری به خود دارد؛ درخواست رابطه زناشویی زن از مرد در برخی فرهنگها قبیح نیز شمرده شده و در این مورد مرد ناشزه محسوب نمیشود. ممکن است حتی سالها زوج هیچ رابطهای با زوجه نداشته باشد که زن در نهایت با مشقت فراوان در قالب عسر و حرج، براساس ماده۱۱۳۰ قانون مدنی، از مصادیق طلاق به درخواست زوجه محسوب میشود. این خود بارزترین تبعیض و خشونت علیه زنان است؛ زنی که اختیار «نه» گفتن به درخواستهای همسر خود را ندارد و با کوچکترین نافرمانی تنبیه خواهد شد، در صورتی که در مقابل، زن از این امر پس از مشقتهای فراوان در دستگاه قضا برای رهایی و طلاق خود بهره خواهد برد.
تمکین از اولین اهرم فشارهای مردان در دعاوی خانوادگی برای بازگرداندن زوجه به منزل خود یا عدم تعلق نفقه به زوجه است که به راحتی از پرداخت نفقه از این طریق شانه خالی میکند و این در صورتی است که در قانون فعلی طلاق یکطرفه و به خواست مرد بوده و تمام امتیازات به مرد اعطا شده است.
آنچه بسیار قابل تامل است، رنجی است که در قرن بیستویکم و با وجود تغییرات بسیاری که در فرهنگ و زندگی مردم ایجاد شده، همچنان بر زنان تحمیل میشود. اینکه هر لحظه باید گوشبهفرمان زوج باشی و تنبیهی به نام ناشزه بودن در انتظار زن است، خود خشونتی انکارناپذیر است. اینکه زن بر بدن خود اختیاری ندارد و تحت امر همسر خود است، از بارزترین خشونتها در زمان فعلی به شمار میرود.
* وکیل دادگستری
