شوک اقتصادی چیست؟
جهانصنعت – در ادبیات اقتصاد، «شوک اقتصادی» به هر رویداد ناگهانی، غیرمنتظره و اثرگذار گفته میشود که روند معمول فعالیتهای اقتصادی را مختل میکند. شوکها مثل لرزههایی هستند که نهتنها شاخصهای کلان را تکان میدهند بلکه پیامدهای آن به سرعت به زندگی روزمره مردم میرسد؛ از قیمت نان تا ارزش پول ملی، از سرمایهگذاری تا اشتغال. فهم دقیق شوکهای اقتصادی برای هر کشوری ضروری است زیرا تصمیمگیری هوشمندانه درباره سیاستهای مالی، پولی و حتی سیاست خارجی، بدون شناخت منشأ و سازوکار این تکانهها ممکن نیست.
شوکهای اقتصادی بهطور کلی به دو دسته «بیرونی» و «درونی» تقسیم میشوند. شوکهای بیرونی منشأ آنها خارج از اراده و کنترل یک کشور است؛ مثل جنگهای منطقهای، تغییرات شدید قیمت نفت، بحرانهای مالی جهانی، یا تصمیمات بانکهای مرکزی بزرگ دنیا درباره نرخ بهره. چنین رویدادهایی میتوانند جریان تجارت، ارزش ارز، سرمایهگذاری و حتی انتظارات جامعه را دگرگون کنند. نمونه روشن آن بحران مالی۲۰۰۸ است که از آمریکا آغاز شد اما ظرف چند ماه اقتصاد اروپا و بسیاری از کشورهای دیگر را زمینگیر کرد. کشوری که آمادگی نداشته باشد، زیر فشار چنین تکانههایی دچار جهش تورمی، کمبود ارز، نوسانات شدید بازارها و رکود میشود.
در مقابل، شوکهای درونی حاصل تصمیمات، سیاستها یا ناکارآمدی ساختارهای داخلی هستند. چاپ پول بدون پشتوانه، افزایش ناگهانی قیمت حاملهای انرژی، بحرانهای بانکی، بیثباتی سیاسی، کسری بودجه شدید، یا اعلام خبرهای تکاندهنده مانند کاهش ذخایر آب و برق، همگی شوکهای داخلی هستند. این شوکها معمولا اثر عمیقتری دارند زیرا ریشه آنها در ضعف مدیریت و ساختارهای ناکارآمد است. برای مثال افزایش یکباره قیمت بنزین نهتنها بازار انرژی بلکه همه قیمتهای عمومی را تحتتاثیر قرار میدهد و به موجی از تورم، نااطمینانی و نارضایتی اجتماعی منجر میشود. یا بحرانی در یک بانک بزرگ میتواند ثبات کل نظام مالی را تهدید کند و پایه پولی را بالا ببرد که نتیجه آن انفجار نقدینگی و افزایش تورم است.
شوکها چه بیرونی باشند چه درونی، سه ویژگی مشترک دارند: غافلگیری، سرعت انتقال و اثرگذاری گسترده. اقتصادهایی که زیرساختهای قویتر، نظام آماری دقیقتر، ذخایر ارزی و مالی کافی و سیاستهای اقتصادی باثباتتری دارند، توان بیشتری در جذب و مهار شوکها نشان میدهند. در کشورهای پیشرفته، صندوقهای ذخیره ارزی، نظام بانکی منضبط، نهادهای نظارتی قوی و شفافیت بالا، مهمترین ابزارهای مقابله با تکانههاست. کشورهایی که سیاستهایشان پیشبینیپذیر است و از تجربههای گذشته درس میگیرند، خیلی سریعتر از بحرانها عبور میکنند و حتی شوکها را به فرصت تبدیل میکنند.
در کشورهایی که مدیریت منابع ضعیف است اما سیاستگذاریها ناگهانی و غیرکارشناسی است و انضباط مالی وجود ندارد، هر شوک- کوچک – میتواند تبدیل به بحران ملی شود. شوک اقتصادی فقط یک رویداد نیست؛ آزمونی برای ظرفیت نهادی و مدیریتی کشور است. اگر سیاستگذاریها مبتنی بر علم، داده و آیندهنگری نباشد، اقتصاد در برابر کوچکترین لرزشها هم آسیبپذیرتر میشود.
در نهایت، شناخت شوکها و درک سازوکار اثرگذاری آنها نخستین قدم برای مقاومسازی اقتصاد است. کشوری که میخواهد پایدار باشد، باید خود را برای روزهای سخت آماده کند: با تقویت صندوقهای ذخیره، انضباط مالی، شفافیت، آموزش نیروی انسانی و سیاستگذاری بلندمدت زیرا اقتصاد، مثل هر سازهای، اگر روی زمین لرزان بنا شود، دیر یا زود فرو میریزد.
