خشکسالی و تهدید آینده صنایع

مجید سلیمی بروجنی
کدخبر: 577796

سلیمی-بروجنی

مجید سلیمی بروجنی، کارشناس اقتصادی

این روزها ایرانمان روزهای سخت و بدون بارشی را می‌گذراند. اکثر سدهای کشور آنقدر خالی شده‌اند که به حجم آب مرده رسیده‌اند. خشکسالی دیگر فقط بحران مرتبط با کشاورزی نیست بلکه به قلب صنعت هم رسیده است. امروز کارخانه‌ها و شهرک‌های صنعتی در سراسر ایران با چالشی روبه‌رو هستند که مستقیم به بقا یا مهاجرت آنها گره خورده است. آب دیگر منبعی ارزان و در دسترس نیست. در وضعیتی که تغییرات اقلیمی جهانی آسیب‌پذیری‌های موجود را تشدید می‌کند، کشورهایی مانند ایران که بیشتر با بحران منابع آب، فرسایش خاک و شکنندگی بخش کشاورزی روبه‌رو بوده‌اند، با این پرسش مواجه‌ هستند که آیا می‌توان از گزند این پدیده در امان بود؟ ایران همین حالا هم با بحران اقلیمی روبه‌رو است. از دهه۴۰ تاکنون میانگین دمای کشور حدود ۲درجه سانتیگراد افزایش یافته است. پیش‌بینی‌ها حاکی از آن هستند که این روند رو به وخامت است؛ الگوهای اقلیمی، افزایش میانگین دما تا حدود ۶‌درجه سانتیگراد و کاهش بارندگی تا ۳۵‌درصد در دهه‌های آینده را محتمل می‌دانند. این بحران تنها در حد فرضیه باقی نمانده است. تولیدات کشاورزی به‌ویژه در بخش آبی هم‌اکنون نیز تحت‌تاثیر قرار گرفته‌اند. منابع کشورمان این روزها با کم‌آبی شدیدی دست‌وپنجه نرم می‌کنند. صنایع باید منتظر سه تغییر بزرگ و پرهزینه باشند یا باید به سمت دریا مهاجرت کنند. آنها که بمانند و همچنان از آب‌های زیرزمینی و سطحی بهره ببرند باید بهای واقعی این آب را بپردازند؛ بهایی که می‌تواند توازن مالی و حتی موجودیت بسیاری از صنایع را زیر سوال ببرد.

واقعیت امر این است که ایران تا امروز از ضعف عمیق در نظام حکمرانی آب رنج برده است. نبود سیاستگذاری کارآمد و تصمیم‌گیری‌های هماهنگ سبب شده است «حکمرانی آب» در معنای واقعی آن در کشور شکل نگیرد و از همین‌رو هرگونه سیاست جدید در زمینه مدیریت منابع آبی باید با در نظر گرفتن بافت اقتصادی، جغرافیایی و سیاسی ایران طراحی شود زیرا بدون درک درست از این بافتار، راه‌حل‌های فنی صرف به نتیجه نخواهد رسید. نمونه‌های متعددی از این ضعف سیاستگذاری وجود دارد. برای مثال چرا باید صنایع فولادی آب‌بر در مناطقی مانند دشت خراسان یا یزد و اردکان ایجاد شوند؛ مناطقی که حتی برای تامین آب کشاورزی و نیازهای روزمره مردم دچار کمبود هستند. نتیجه چنین روندی استقرار صنایعی در فلات مرکز ایران است که هم منابع آب را تحلیل برده و هم الگوی توسعه پایدار را بر هم زده‌اند اما با تشدید خشکسالی و فرونشست زمین، زمان آن رسیده است که ایران میان ضرورت حفظ منابع حیاتی و بقای صنایع خود تصمیمی جدی و مبتنی بر واقعیت‌های سرزمینی بگیرد. اگر قرار باشد بخشی از صنایع کشور به مناطق جنوبی و کنار دریا منتقل شوند، باید توجه داشت که این جابه‌جایی نه‌تنها از نظر فنی و اجرایی پیچیده است که از نظر اجتماعی، اقتصادی و سیاسی نیز تبعات گسترده‌ای دارد. در نهایت اگر بخواهیم به چشم‌انداز صنایع در ایران در مواجهه با محدودیت منابع آبی نگاه کنیم باید بپذیریم که دوره وفور آب گذشته و دوران سازگاری کم‌آبی آغاز شده است. در این دوران صنایع باید یاد بگیرند چگونه با منابع محدود آب کنار بیایند و ساختار تولید خود را متناسب با ظرفیت‌های واقعی کشور بازتعریف کنند. بخش قابل‌توجهی از بحران آب البته به هدررفت گسترده در بخش‌های مختلف بازمی‌گردد که باید با اصلاح زیرساخت‌ها و فناوری کنترل شود. از سوی دیگر لازم است سیاست‌های حمایتی دولت به سوی صنایع کوچک و متوسط هدایت شود تا این واحدها بتوانند در شرایط جدید دوام بیاورند.

اصلاح تدریجی قیمت آب، بهینه‌سازی مصرف در فرآیندهای تولیدی از طریق بازچرخانی و بازیافت آب و نیز تنوع‌بخشی به مکان استقرار صنایع از جمله راهکارهای ضروری در این مسیر هستند. در کنار این موارد توجه به زیرساخت‌های انتقال و توزیع آب اهمیت حیاتی دارد. بخش قابل‌توجهی از صنایع آبی کشور در مسیر انتقال به صنایع، شهرها و مصارف استانی به دلیل فرسودگی شبکه‌ها و تاسیسات از بین می‌رود بنابراین بازسازی و  نوسازی این زیرساخت‌ها باید در اولویت قرار گیرد. در این میان خشکسالی به عنوان یکی از مخاطرات اصلی محیط طبیعی اثر شدید و تعیین‌کننده در سرنوشت صنایع ایفا می‌کند. خشکسالی به صورت مستقیم به کاهش دسترسی به آب مورد نیاز صنایع به ویژه صنایع آب‌بر مانند فولاد، پتروشیمی، نساجی، نیروگاه‌ها و… منجر می‌شود، هزینه‌های تولید را به‌نحو قابل‌توجهی افزایش می‌دهد و بهره‌وری و بازده تجهیزات و ماشین‌آلات

به طور محسوسی کاهش  پیدا می‌کند. از سوی دیگر این موضوع به همراه افزایش هزینه‌های تولید توان رقابتی صنایع را در بازارهای داخلی و خارجی کاهش داده و به طور کلی حجم اقتصاد صنایع کوچک‌تر خواهد شد، خشکسالی با تعطیلی صنایع یا کاهش ظرفیت تولید صنایع به کاهش اشتغال، کاهش درآمد و در نتیجه گسترش فقر منجر می‌شود. این اثرات در هر شکلی و نوعی از اقتصاد برقرار بوده و به‌طور قابل‌توجهی برای هر اقتصادی چالش‌زا خواهد بود. جدای از اینها صنایع کشورمان با توجه به شرایط تحریمی به‌ویژه در دو دهه اخیر به لحاظ تکنولوژیک و فرآیندی، وابستگی بسیار عمیق‌تری به منابع طبیعی دارند.

در پایان باید گفت تداوم وضعیت خشکسالی موجود در کشور به‌طور جدی و فزاینده‌ای آینده صنعت کشورمان را تهدید می‌کند و همزمانی آن با تشدید تحریم‌های بین‌المللی و عدم بهره‌مندی از تکنولوژی روز دنیا در صنایع، مشکلات بیشتری را در آینده به صنعت کشورمان تحمیل خواهد کرد.

وب گردی