سرمایه‌های کوچک، معجزه‌های بزرگ

گروه اقتصادی
کدخبر: 576086
تامین مالی جمعی در ایران با پلتفرم‌های قانونی و مجاز، فرصت مناسبی برای جذب سرمایه‌های خرد در بخش‌های مختلف اقتصادی و حمایت از کارآفرینان فراهم کرده است.
سرمایه‌های کوچک، معجزه‌های بزرگ

جهان‌صنعت – تامین مالی جمعی یا کرادفاندینگ یکی از پدیده‌های تحول‌آفرین اقتصاد معاصر است که توانسته مفهوم «سرمایه» را از چنگال نهادهای بزرگ مالی بیرون کشیده و آن را به مردم بازگرداند. در جهانی که فقر، نابرابری و محدودیت منابع مالی هنوز از مهم‌ترین چالش‌های توسعه به‌شمار می‌آیند، این الگو دریچه‌ای تازه برای تحقق عدالت اقتصادی و رشد پایدار گشوده است. در ساده‌ترین تعریف، تامین مالی جمعی یعنی گردآوردن سرمایه‌های خرد از سوی افراد عادی برای اجرای پروژه‌ها، ایده‌ها یا کسب‌وکارهایی که پیشتر تنها سرمایه‌داران بزرگ توان حمایت از آنها را داشتند.

اهمیت این ابزار اما تنها در تامین منابع مالی خلاصه نمی‌شود بلکه در بازتعریف رابطه مردم با اقتصاد نهفته است. در مدل‌های سنتی فقر نه‌تنها به معنای کمبود درآمد بلکه نشانه‌ای از حذف از چرخه تصمیم‌گیری و مالکیت بود. تامین مالی جمعی این معادله را تغییر داده است. حالا فردی در یک روستا، یک کارگر یا یک دانشجو، می‌تواند با مبلغی اندک در پروژه‌ای اجتماعی، تولیدی یا فناورانه شریک شود، نه به‌عنوان دریافت‌کننده کمک بلکه به‌عنوان بخشی از راه‌حل.

از دیدگاه توسعه، این سازوکار می‌تواند ابزاری موثر برای فقرزدایی پایدار باشد. تجربه کشورهایی مانند هند، بنگلادش و اندونزی نشان می‌دهد که با ایجاد بسترهای دیجیتال برای تامین مالی جمعی، ‌هزاران طرح کوچک روستایی، صنایع‌دستی و کارآفرینی محلی توانسته‌اند منابع مورد نیاز خود را جذب کنند و به خودکفایی برسند. در واقع کرادفاندینگ همان‌قدر که منبع مالی است، نوعی توانمندسازی اجتماعی نیز هست. هر پروژه‌ای که با سرمایه جمعی شکل می‌گیرد، شبکه‌ای از اعتماد و همکاری اجتماعی را نیز تقویت می‌کند و این سرمایه اجتماعی، همان چیزی است که در بسیاری از جوامع فقیر کمیاب است. تامین مالی جمعی چهار الگوی اصلی دارد: اهدا‌محور، پاداش‌محور، قرض‌محور و سهام‌محور. در مدل اهدا‌محور، مردم برای اهداف عام‌المنفعه مانند ساخت مدرسه یا تامین دارو کمک می‌کنند. در مدل پاداش‌محور، مشارکت‌کنندگان در برابر حمایت مالی، محصول یا خدمتی دریافت می‌کنند. در مدل قرض‌محور، افراد به پروژه‌ها وام می‌دهند و بازپرداخت می‌گیرند و در مدل سهام‌محور، سرمایه‌گذاران در سود و زیان پروژه شریک می‌شوند. هریک از این الگوها می‌تواند متناسب با نیازهای توسعه‌ای کشورها به‌ویژه در حوزه فقرزدایی، طراحی و به‌ کار گرفته شود.

در ایران نیز ظرفیت‌های گسترده‌ای برای استفاده از این الگو وجود دارد. از تامین مالی تعاونی‌های روستایی و زنان کارآفرین گرفته تا حمایت از استارتاپ‌های جوان، کرادفاندینگ می‌تواند حلقه واسط میان جامعه و اقتصاد باشد. پلتفرم‌های دیجیتال داخلی اگر با نظارت شفاف و قوانین حمایتی همراه شوند، قادر خواهند بود میلیون‌ها سرمایه خرد را در مسیر رفع محرومیت بسیج کنند.

البته تحقق این هدف نیازمند اعتماد عمومی است. هرگونه ابهام یا سوءاستفاده از این فضا می‌تواند به بی‌اعتمادی و شکست پروژه‌ها بینجامد. از این‌رو، شفافیت اطلاعاتی، آموزش مالی، نظارت قانونی و پاسخگویی عمومی ارکان اصلی موفقیت این نظام هستند. به بیان دیگر کرادفاندینگ تنها زمانی در خدمت عدالت و فقرزدایی قرار می‌گیرد که در بستری از شفافیت و اعتماد متقابل عمل کند. تامین مالی جمعی بیش از آنکه یک ابزار اقتصادی باشد، تجلی نوعی بازگشت به همبستگی اجتماعی است. در جهانی که سرمایه اغلب متمرکز و دست‌نیافتنی است، کرادفاندینگ یادآور این حقیقت ساده است که گاهی برای ساختن فردایی بهتر، کافی است همه سهمی کوچک اما واقعی در آن داشته باشیم.

وب گردی