جهان‌صنعت علل ترک‌تحصیل دانش‌آموزان را بررسی کرد:

نیمکت‌های خالی؛ آینده‌ای مبهم

پویا اصل‌باغ
کدخبر: 572752
ترک‌تحصیل دانش‌آموزان در ایران به دلیل عوامل متعددی از جمله ازدواج زودهنگام، مشکلات اقتصادی، فشارهای معیشتی، و باورهای فرهنگی در حال افزایش است.
نیمکت‌های خالی؛ آینده‌ای مبهم

پویا اصل‌باغ– طی روزهای گذشته سخنگوی آموزش‌وپرورش از دلایل اصلی ترک‌تحصیل دانش‌آموزان در کشور پرده برداشت. به گفته علی فرهادی،  در برخی مناطق دختران و پسران به‌خاطر «ازدواج زودهنگام» و «اشتغال» ناچارا تحصیل خود را نیمه‌تمام می‌گذارند. گفته‌های فرهادی حاکی از زنگ خطر ترک‌تحصیل در کشور است که علاوه بر نظام آموزشی آینده مبهم دانش‌آموزان را نیز تهدید می‌کند. کارشناسان معتقدند که مشکلات اقتصادی از دلایلی است که نیمکت‌نشینان را به سوی این پدیده سوق می‌دهد؛ معیشت ضعیفی که سبب شده دختران به‌جای تحصیل به فکر ازدواج زودهنگام و پسران به بازار کار کشیده شوند.

بازماندگان آینده

با استناد به آمار دولتی‌حدود۱۶‌میلیون‌و۵۰۰‌هزاردانش‌آموز در کشور وجود دارد. برای بررسی دقیق تعداد دانش‌آموزانی که ترک‌تحصیل کردند با تعدد آمار مواجه هستیم. طبق داده‌های منتشرشده در این زمینه تا اردیبهشت‌ماه گذشته تعداد ۱۵۲‌هزارو۲۸۷ دانش‌آموز ترک‌تحصیلی در کشور وجود دارد که در گروه سنی ۶تا۱۱سال قرار دارند. از این تعداد حدودا ۱۳۰‌هزار نفر از آنها سابقه ثبت‌نام در مدارس را نداشتند. از سوی دیگر بنابر اعلام یکی از گزارش‌ها تعدادکل دانش‌آموزانی که تحصیل خود را نیمه‌کاره رها کردند در مجموع مقاطع مختلف تحصیلی حدودا ۹۱۹‌هزارو۸۵۵نفر است. اگر بخواهیم آنها را تفکیک کنیم باید گفت ۱۵۱‌هزارو۵۸۹نفر در مقطع ابتدایی، ۱۸۰‌هزارو۳۰۹نفر در دوره متوسطه‌اول و ۵۸۷‌هزارو۹۵۷نفر نیز در متوسطه دوم تحصیل خود را به اتمام نرساندند. علاوه بر سخنگوی آموزش‌وپرورش بسیاری از کارشناسان دلایل گوناگونی را در این زمینه مطرح کردند که در شکل‌گیری این پدیده بی‌نصیب نیستند.

دختران در خانه بخت، پسران در بازار کار

اگر بخواهیم دلایل اصلی ترک‌تحصیل را عنوان کنیم مجموع یکسری از عوامل باعث شده که نیمکت‌نشینان نسبت به تحصیل و ادامه آن دچار تردید و آن را رها کنند:

فشار معیشت و اقتصاد:  شاید بتوان چالش‌های اقتصادی را علل اصلی همه مشکلات جامعه دانست. در واقع این امر سبب می‌شود که بسیاری از آسیب‌های اجتماعی در جامعه شکل گیرد. بنابراین باید گفت که یکی از چالش‌های پیش‌روی دانش‌آموزان، خانواده‌ها و نظام آموزشی مساله معیشت و اقتصاد است. در حال ‌حاضر بسیاری از خانواده‌ها به‌خاطر این موضوع توانایی پرداخت هزینه‌های تحصیل فرزندان خود را ندارند. در شرایطی که میانگین هزینه‌های جانبی و جاری دانش‌آموزان در برخی از مناطق به ماهانه ۱۰تا۱۵‌میلیون تومان رسیده و در برخی از مناطق محروم این مبلغ به یک تا ۳‌میلیون تومان می‌رسد، بعضی از خانواده‌ها توانایی پرداخت چنین مبالغی ندارند. این اتفاق باعث شده که دانش‌آموزان نیز نسبت به تحصیل و ادامه آن دچار تردید شده و آن را نیمه‌کاره رها کنند.

باورها و اعتقادات: متاسفانه در برخی موارد مشاهده شده که تعدادی از خانواده‌ها بنابر یک‌سری از باورها و ارزش‌های دیرینه خود نسبت به تحصیل(مخصوصا تحصیل دختران) به این امر اعتقادی نداشته و آن را به نوعی سنت‌شکنی تلقی می‌کنند. آنها معتقدند که اگر دختر به مدرسه رود حیثیت و قبح خانوادگی‌شان به خطر می‌افتد. از سوی دیگر در مساله تحصیل پسران نیز اتفاق مشابهی وجود دارد. برای مثال یک‌سری از افراد بر این باورند که فرزند ذکور خانواده باید فقط به «کشاورزی و یا مشاغل پیشینیان خود» پرداخته و تحصیل باعث می‌شود سنت یک خانواده خدشه‌دار شود.

ازدواج زودهنگام:  گزارش‌ها نشان می‌دهد که به‌طور متوسط سالانه حدود ۱۳۵‌هزار مورد ازدواج دختران زیر ۱۸سال درکشور ثبت می‌شود. در یکی از گزارش‌های غیررسمی نیز آمده که در سه سال گذشته ۱۲۳پسر زیر ۱۵سال در کشور ازدواج کردند. به گفته سخنگوی آموزش‌وپرورش، این مساله یکی از دلایل اصلی ترک‌تحصیل در کشور است. سیاست‌های فعلی، باورها، پافشاری و مشکلات اقتصادی سبب شده که برخی خانواده‌ها و مسوولان نسبت به ازدواج زودهنگام تاکید داشته باشند. همین امر موجب شده که بسیاری از دانش‌آموزان(مخصوصا دختران) به ازدواج زودهنگام پرداخته و روانه خانه بخت شوند.

ورود زودهنگام به بازار کار: متاسفانه یکی دیگر از دلایلی که باعث شده نیمکت‌نشینان مدرسه را رها کنند بحث کار و اشتغال است. در یکی از گزارش‌های غیررسمی آمده که تعداد کودکان‌کار در کشور بین یک‌میلیون‌و۶۰۰هزار تا ۲‌میلیون نفر است. از سوی دیگر مطابق گزارشی که سازمان بهزیستی در سال ۱۴۰۲ منتشر شد حدودا ۱۲۰‌هزارکودک‌کار در کشور وجود داشته که در بررسی‌ها مشخص شد حدودا ۷۲درصد از آنان کم‌سواد و یا بی‌سواد هستند. این مساله سبب شده که بسیاری از کودکان و نوجوانان این کشور به‌جای حضور در پشت نیمکت‌ها پشت چراغ‌قرمز بایستند.

طلاق، اعتیاد و مشکلات خانوادگی: جامعه امروز کشور با پدیده‌هایی مانند طلاق و اعتیاد روبه‌رو بوده که می‌تواند تاثیر بسزایی در تحصیل افراد بگذارد. همین امر موجب شده که بسیاری از کودکان و نوجوانان به‌خاطر مشکلات خانوادگی از تحصیل دور و منزوی شوند. کارشناسان هشدار دادند که در مطالعات انجام‌شده مشخص شد کودکانی که دارای خانواده درگیر اعتیاد هستند از تحصیل صرف نظر می‌کنند. از سوی دیگر کودکان طلاق نیز به‌خاطر ضربه‌های عاطفی نسبت به تحصیل دلسرد می‌شوند. علاوه بر موارد ذکر شده یک‌سری علل آموزشی نیز در این میان وجود داشته که به ترک‌تحصیل دانش‌آموزان کمک کرده است.

فشار تحصیلی:  نظام آموزشی در کشور با ضعف‌های بسیاری از تولید انبوه کتاب‌های درسی گرفته تا ضعف در تدریس دروس روبه‌رو است. این خلأها باعث ایجاد فشار بر دانش‌آموزان شده است. متاسفانه این مساله سبب شده که بسیاری از محصلان به‌خاطر تمرکز سیاستگذاری‌های غلط آموزش‌وپرورش به‌جای یادگیری به حفظ کردن دروس غیرکاربردی روی آورند. این امر سبب شده که دانش‌آموزان با فشار تحصیلی و ترس از نمره تحصیل خود را به سرانجام نرسانند. کارشناسان معتقدند که فشار تحصیلی علاوه بر ضعف جسمانی در روحیه و انگیزه کودکان و نوجوانان تاثیر بسزایی می‌گذارد. آنها با نقد سیاست‌های فعلی آموزش‌وپرورش هشدار دادند که مسوولان نظام آموزشی با این عمل خود آموزش و دانش‌آموزان را به خطر انداختند.

نبود امکانات در مدارس:  در برخی نقاط کشور متاسفانه مدارسی وجود نداشته که در آنها آینده‌سازی صورت گیرد. برای مثال مدارس کپرنشینی و کانکسی این شرایط را به‌وجود آورده که دانش‌آموزان از تحصیل باکیفیت بازمانده و در برخی از موارد ترک‌تحصیل کنند. این مساله سبب شده که بسیاری از دانش‌آموزان از نعمت حضور مدارس محروم بمانند. این موضوع در شهرهای بزرگ نیز وجود دارد. در برخی از مدارس به‌خاطر وجود امکانات فرسوده و یا عدم وجود امکانات خانواده‌ها از تحصیل فرزندان خود جلوگیری می‌کنند.

آینده‌ پر ابهام:  در یکی از افکارسنجی‌های انجام‌شده مشخص شد که حدودا ۴۲درصد از دانش‌آموزان نسبت به تحصیل در کشور امیدی نداشته و ناچارا درحال تحصیل هستند. در صحبت‌های آنان مشخص شد که مشکلات اقتصادی، تورم، عدم استفاده از افراد متخصص در پست‌ها و مقام‌ها باعث شده که آنها از یادگیری و یا ادامه تحصیل دلسرد شوند. این افراد با مشاهده مهاجرت بسیاری از نخبگان اعتقاد دارند که آینده‌ای در این کشور وجود ندارد.

دوست داشتم درس بخوانم اما نشد

پوریا یکی از افرادی است که به سبب مشکلات اقتصادی و خانوادگی سال‌ها پیش ترک‌تحصیل کرده و اکنون به حرفه آرایشگری پرداخته است. وی در گفت‌وگو با «جهان‌صنعت» درباره شرایط خود گفت: ۱۰ساله بودم که به‌خاطر مشکلات اقتصادی پدرم به ناچار مدرسه را رها و به نجاری پرداختم. پدرم اعتیاد داشت و مادرم به همین دلیل او را ترک کرده بود. چندسالی به همین روال گذشت تا سرانجام توانستم پیش مادرم برگردم. سال‌های بسیار سختی بود. هرچه حقوق می‌گرفتم مجبور بودم به پدرم آن را بپردازم تا مبادا مرا از خانه بیرون کند. بعد از اینکه پیش مادرم رفتم علاقه داشتم تا دوباره تحصیل کنم اما نسبت به تحصیل دلسرد شده و به نوعی اشتیاق گذشته را نداشتم.

وی افزود: بعد از اشتغال در نجاری به کارهای دیگری مانند مکانیکی و دستفروشی پرداختم اما هیچ علاقه‌ای نسبت به این مشاغل نداشتم. مدام توسط مادرم سرزنش می‌شدم که با این سن‌وسال نه درس خواندم و نه شغل درست و حسابی دارم. سرانجام توانستم وارد حرفه آرایشگری شده و در اینجا مشغول به کار شوم. الان ۲۶ساله شدم و خداراشکر درآمد نیز دارم اما همیشه آرزوی کودکی‌ام این بوده که درس بخوانم و کار خوبی پیدا کنم. او ادامه داد: دوست داشتم مهندس ساختمان‌سازی شوم اما اشتباهات پدرم و مشکلات اقتصادی باعث شد که هیچ‌گاه به این آرزوی خود نرسم. اگر روزی من نیز پدر شوم نمی‌گذارم که فرزندم چنین مشکلاتی داشته باشد. او باید تحصیل کند تا به جایگاه خوبی برسد. به خانواده‌ها هشدار می‌دهم که یک‌مشکل باعث پیدایش ‌هزاران‌مشکل برای فرزندانشان می‌شود. مسوولان نیز در این زمینه بی‌تقصیر نیستند. اگر شرایط خوبی فراهم بود شاید نه پدرم درگیر اعتیاد می‌شد، نه مادرم طلاق می‌گرفت و شاید من نیز ترک‌تحصیل نکرده بودم.

انشای علم بهتر است یا ثروت دیگر معنایی ندارد

در پایان باید گفت که پدیده ترک‌تحصیل مساله‌ای نیست که صرفا آن را به یک یا دو موضوع محدود کرد بلکه در مجموع چندین علل مختلف باعث شکل‌گیری آن می‌شود. اگر کمی دقت کنیم منشأ اصلی آن مشکلات اقتصادی است. اقتصادی که کودک و نوجوان نمی‌شناسند و به حدی بی‌رحم است که مدرسه را نیز تحت شعاع قرار می‌دهد. پس در اینجا مشخص می‌شود که انشای علم بهتر است یا ثروت دیگر معنایی ندارد! در این میان باید اشاره کرد که سیاستگذاری‌های غلط مسوولان نیز در وقوع چنین اتفاقی بی‌تاثیر نیست. پافشاری بر ازدواج و بی‌توجهی به اوضاع کشور سبب شده که دختران به‌جای اینکه پشت نیمکت باشند بر سر سفره عقد بنشینند و پسران هم پشت درب کارگاه‌های کوچک‌وبزرگ مشغول کار باشند؛ سیاست‌های غلطی که بهای آن را باید کودکان و نوجوانان کشور بپردازند.

وب گردی