جهان‌صنعت از مخاطرات احداث مزرعه خورشیدی در سایت تاریخی چنارستان گزارش می‌دهد:

زخم توسعه بر پیکر تاریخ

نادر نینوایی
کدخبر: 570780
احداث نیروگاه خورشیدی در روستای چنارستان استان مرکزی به تهدید سنگ‌نگاره‌های تاریخی این منطقه منجر شده است.
زخم توسعه بر پیکر تاریخ

نادر نینوایی– در روزگاری که خورشید منبع جاودانه روشنایی، به‌عنوان ناجی آینده انرژی جهان شناخته می‌شود، اقدامی شتاب‌زده در دل دشت‌های کهن استان مرکزی، آرامش آثار تاریخی ایران‌زمین را برآشفت. احداث نیروگاه خورشیدی و نصب پنل‌ها در اراضی روستای چنارستان نه‌تنها به امید تولید برق که به بهای تهدید سنگ‌نگاره‌هایی از سپیده‌دم تمدن ایرانی انجام گرفت؛ یادگارهایی که ‌هزاران سال در سکوتی سنگی و باشکوه بر بستر این دشت آرمیده بودند.

چنارستان در شهرستان دلیجان، نگین تاریخی‌ای است آکنده از سنگ‌نگاره‌هایی که هر خط و نقش‌شان قصه‌ای از روزگار نیاکان ما را بازمی‌گوید؛ نیاکانی که با دستانی صبور، بزهای کوهی، شکارها و آیین‌های زندگی را بر سنگ‌های اراضی چنارستان نقش زدند تا از فراموشی برهند اما امروز، همان سنگ‌نگاره‌ها که روزگاری زبان گویای تاریخ بودند، در سایه بی‌توجهی و بی‌برنامگی روی هم انباشته شده‌اند؛ پشته‌هایی از یاد و خاطره که به‌جای صیانت، به حاشیه رانده شده‌اند.

تصاویر و ویدئوهای منتشرشده و گفته‌های مدیرکل میراث فرهنگی استان مرکزی، به‌روشنی نشان می‌دهد که در روند احداث مزرعه‌ای خورشیدی، سنگ‌نگاره‌های چند‌هزار‌ساله قربانی شده‌اند و این همه در حالی رخ داده که هیچ مجوزی از اداره‌کل میراث فرهنگی صادر نشده بود.

در دشتی از جنس تاریخ که نفس‌های باد بر تن سنگ‌هایش‌هزاران سال است می‌وزد، اکنون صدای ماشین‌آلات طنین‌انداز شده. اینجا، میان آفتاب و خاک، تاریخ به بهای بی‌توجهی فرو می‌ریزد.

با این‌حال، هیچ‌کس منکر ضرورت گسترش انرژی‌های پاک نیست. تابستان گذشته با قطعی‌های مکرر برق، پیامی آشکار به مردم و مسوولان فرستاد: دیگر نمی‌توان تنها بر نیروگاه‌های فسیلی و سدهای نیمه‌جان تکیه کرد. کمبود برق، ناترازی انرژی و آلودگی‌های زیست‌محیطی، زنگ خطری برای همه ماست و حرکت به‌سوی انرژی‌های تجدیدپذیر، ضرورتی است گریز‌ناپذیر.

توسعه اما زمانی ارزشمند است که با آگاهی و درک از زمین و گذشته تاریخی‌مان همراه شود. در کشوری چون ایران که خورشید بخشنده‌اش در بیشتر روزهای سال می‌تابد، نیروگاه خورشیدی می‌تواند نعمتی بزرگ باشد؛ به شرط آنکه سایه‌اش بر شانه‌های تاریخ سنگینی نکند. احداث چنین نیروگاهی باید بر پایه شناخت، بررسی دقیق و احترام به بستر فرهنگی و طبیعی هر منطقه انجام گیرد، نه در غفلت از میراثی که نسل‌های پیشین برای ما به یادگار گذاشته‌اند.

در چنارستان به نظر می‌رسد این اصل ساده و بنیادین از یاد رفته است. آفتاب هنوز همان آفتاب است اما بر سنگ‌هایی می‌تابد که دیگر صدای تاریخ از میان‌شان به گوش نمی‌رسد.

 مخالفت میراث فرهنگی با احداث مزرعه خورشیدی در سایت تاریخی

تخریب و به خطر افتادن سنگ‌نگاره‌هایی که راوی گوشه‌ای از عظمت ایران باستانند، موضوعی نیست که مردم یا متولیان میراث فرهنگی بتوانند به‌سادگی از کنار آن بگذرند. این اتفاق گزارش‌های مردمی و اعتراض مسوولان میراث فرهنگی استان مرکزی را در پی داشته است. محمود مرادی‌نراقی، مدیرکل میراث فرهنگی استان مرکزی، با اعلام خبر به خطر افتادن سنگ‌نگاره‌های تاریخی چنارستان دلیجان گفت: «ابلاغ قانون جدید نحوه واگذاری اراضی دولتی برای احداث نیروگاه خورشیدی، بدون استعلام از میراث فرهنگی، بلای جان محوطه‌های تاریخی استان شده است.»

او افزود: «با دریافت گزارش‌های مردمی یا بازدید یگان حفاظت میراث فرهنگی، متوجه تعرض به یک سایت یا محوطه تاریخی شدیم که جلوگیری از آن هزینه‌های گزاف مادی و معنوی برای اداره‌کل میراث فرهنگی به همراه دارد.»

این مقام مسوول ادامه داد: «سنگ‌نگاره‌های چنارستان دلیجان، تنها سایت سنگ‌نگاره‌های تاریخی دشتی ایران است که با سرمایه‌گذاری اندک می‌تواند به یکی از جذاب‌ترین جاذبه‌های تاریخی شهرستان، در مجاورت جاده اصلی سلفچگان به دلیجان، تبدیل شود اما جای تاسف دارد که اکنون در معرض خطر نابودی کامل قرار گرفته و پیگیری‌های اداری برای توقف کار هنوز به نتیجه نرسیده است و صاحبان این مزارع همچنان در حال نابودی این آثار تاریخی ارزشمند چند ده‌هزارساله هستند.»

مرادی‌نراقی تصریح کرد: «لزوم احداث نیروگاه خورشیدی در شرایط ناترازی برق بر کسی پوشیده نیست اما بدیهیات توسعه پایدار اجازه نمی‌دهد به بهانه رفع مشکل ناترازی، محوطه‌های تاریخی و عرصه‌های طبیعی مورد بی‌مهری قرار گیرند. امیدوارم مدیران تصمیم‌گیر در این حوزه، ضعف قانون را بهانه‌ای برای دفاع از کارهای غیرکارشناسی خود نکنند و به میراث تاریخی احترام بگذارند تا نسل‌های آینده ما را به‌خاطر این کوتاهی‌ها مورد سوال و مواخذه قرار ندهند.»

مدیرکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی استان مرکزی افزود: «محوطه تاریخی زلف‌آباد فراهان، تپه تاریخی آسیروان در جاده فراهان و اخیرا محوطه تاریخی سنگ‌نگاره‌های چنارستان دلیجان از جمله مواردی هستند که در معرض خطر جدی قرار گرفته‌اند.»

 ضرورت برطرف کردن تعارض پیشرفت و پاسداری از میراث

در ماجرای چنارستان، آنچه بیش از هر چیز به چشم می‌آید، نه صرفا تخریب چند سنگ‌نگاره یا یک محوطه تاریخی بلکه گسست اندیشه‌ای است میان مفهوم «پیشرفت» و «پاسداری از میراث فرهنگی». جامعه‌ای که در آن توسعه به معنای فراموشی گذشته تعبیر شود، آینده‌ای ناپایدار خواهد داشت. انرژی خورشیدی نماد امید و نجات زمین از آلودگی است اما هنگامی‌که بی‌مطالعه و بی‌ضابطه بر بستر میراثی‌ هزاران‌ساله گسترده شود، عایده‌ای به جز زدودن نشانه‌های تمدنی در بر ندارد.

حادثه چنارستان یادآور این حقیقت تلخ است که در بسیاری از طرح‌های عمرانی، میان میل به توسعه و حفاظت از میراث فرهنگی فاصله‌ای عمیق شکل گرفته است. هر سنگ، هر نگاره، هر خط از گذشته، شناسنامه هویتی تمدن ایران است و یک تصمیم شتاب‌زده می‌تواند نشانه‌های تاریخی را به مشتی سنگ بی‌جان و بی‌هویت بدل کند. اینجاست که ضرورت توجه به «سواد فرهنگی توسعه» خود را نشان می‌دهد؛ دانشی که فراتر از محاسبه و اقتصاد، بر فهم ارزش تاریخ و تمدن تکیه دارد.

در عصر انرژی‌های پاک، اخلاق محیط‌زیستی تنها به حفظ گیاه و حیوان خلاصه نمی‌شود بلکه پاسداری از حافظه فرهنگی و تاریخی انسان و زمین نیز بخشی از آن است. همانطورکه درختی کهن در دل یک بیابان ارزش زیست‌محیطی دارد، یک سنگ‌نگاره تاریخی نیز ارزش زیست‌فرهنگی دارد. تمدن‌ها نه فقط بر شانه نیروی برق که بر شانه حافظه تاریخی‌شان استوارند. از این‌رو، نابودی چنین مکان‌هایی در حقیقت، خاموش کردن چراغی از درون ماست.

در نهایت ماجرای چنارستان فقط روایت تضاد میان تاریخ و توسعه نیست بلکه بازتابی از چالشی عمیق‌تر است، چالشی میان حافظه تاریخی و منفعت، میان شتاب و درنگ، میان توسعه صرف و درایت در توسعه. اگر قرار است فردای این سرزمین روشن‌تر از امروز باشد، باید یاد بگیریم نور را از خورشید بگیریم اما گرمای آن را بلا نکرده و تاریخ را نسوزانیم.

وب گردی