نگاهی به اقدامات ارزی بانک مرکزی در پساجنگ

جهانصنعت – استاد اقتصاد دانشگاه علامه با اشاره به درست بودن اقدامات ارزی بانک مرکزی در شرایط جنگی افزود: بیثباتی ناشی از جنگ با ایجاد بلاتکلیفی، فعالیتهای اقتصادی را مختل و بیشترین آسیب را به کالاهای فسادپذیر و زنجیرههای تامین وارد میکند.
تنشهای ژئوپلیتیک و درگیریهای نظامی، از منظر اقتصاد کلان، بهمثابه شوکهای منفی سمت عرضه عمل میکنند که با ایجاد عدم قطعیت فراگیر، فرآیندهای تصمیمگیری کارگزاران اقتصادی را مختل میکنند. این پدیده سرمایهگذاری را به تعویق انداخته، زنجیرههای تامین را با چالش مواجه کرده و با تاثیرگذاری بر انتظارات، میتواند به رکود تورمی دامن بزند. درگیریهای اخیر در منطقه، اقتصاد ایران را در معرض یکی از همین آزمونهای سخت قرار داد و ضرورت ارزیابی عملکرد سیاستگذاران و تدوین راهبردهایی برای افزایش تابآوری اقتصادی را بیش از پیش نمایان کرد. در چنین شرایطی نظام بانکی بهعنوان شریان اصلی تامین مالی اقتصاد کشور، نقشی مضاعف و حیاتی ایفا میکند. از یک سو باید ثبات بازارها بهویژه بازار ارز را در میانه تلاطمهای روانی حفظ کند و از سوی دیگر مکلف است تا از بخشهای تولیدی آسیبدیده حمایت کرده و مانع از توقف چرخهای اقتصاد شود. این دو ماموریت بهویژه در شرایطی که منابع محدود است، سیاستگذار پولی را با بدهبستانهای پیچیدهای مواجه میکند. برای تحلیل ابعاد اقتصادی این بحران و بررسی راهکارهای پیشرو، به گفتوگو با محمدجواد محققنیا، استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی نشستهایم. در این مصاحبه، ضمن بررسی آسیبهای عینی جنگ بر بخش تولید، به نقد و ارزیابی عملکرد نهادهای اقتصادی پرداخته و بر راهبرد کلیدی «هدایت اعتبار» به عنوان راهکاری برای عبور از چالشهای فعلی و آتی تاکید میشود.
با توجه به اینکه بیش از ۹۰درصد بار تامین مالی بر عهده شبکه بانکی است و منابع جایگزین چندانی نداریم، فشار اصلی بر بانکها و بانک مرکزی است. با توجه به نظرات شما که اولویت باید با بخش تولید باشد، تکلیف سایر بخشها مانند دولت و خانوار چه میشود؟
اولا، سهم دولت از منابع بانکی، برخلاف تصور عمومی زیر ۲۰درصد است. در بسیاری از بانکها این سهم صفر و حتی در برخی بانکهای دولتی حدود ۱۰ تا ۱۱درصد است. پس دولت سهم آنچنانی ندارد. در بخش خانوار ما باید قطعا طبقهبندی کنیم. باید ببینیم متقاضی، وام را برای چه میخواهد. بسیاری از اوقات حتی از نزدیکترین افرادم که برای وام میآیند، میپرسم میخواهی با پولش چهکار کنی؟ میگوید میخواهم برای جهیزیه دخترم طلا بخرم و کنار بگذارم. من برای چنین مواردی وام نمیدهم. اکنون بسیاری از تسهیلات بانکهایی که در فضای امتیازی فعالیت میکنند، بهسمت بازار دلالی، سفتهبازی و بخش سیاه اقتصاد میرود. با این وامها طلا میخرند و تقاضای آن را بالا میبرند. الان ما حباب در سکه داریم، اینها از کجا ایجاد میشود؟ از همین وامهایی که صرف خرید طلا میشود. چند روز پیش کسی به من میگفت اگر سال گذشته وام گرفته بودم، ۱۰۰میلیون تومانم الان ۲۰۰میلیون تومان شده بود!
پس ما باید جلوی وامهایی که در بخش خُرد خانوار به سمت سفتهبازی میرود را بگیریم. حتی بانکی که اکنون سهم بزرگی در تسهیلات کشور پیدا کرده و سالانه شاید بیش از ۲۰۰همت وام میدهد، باید وامهایش را به سمت تولید هدایت کند. این کار راه دارد، مثلا میتوانیم به کارگر یک کارخانه وام بدهیم تا سهام همان کارخانه را بخرد. نباید اجازه دهیم پول وارد بخش دلالی شود.
ارزیابی شما از عملکرد بانک مرکزی مشخصا در طول جنگ ۱۲روزه و پس از آن، بهویژه در حوزه ارزی چیست؟
در همان ایام بانک مرکزی کار خوبی انجام داد و سایتهای قیمتگذاری ارز را بست و اجازه قیمتگذاری نداد. در آن ۱۲روز مردم عادی دیگر خبری از قیمت لحظهای دلار نداشتند و این کار بسیار خوبی بود. سوال من این است که چرا بانک مرکزی این مدیریت را برای همیشه ادامه نمیدهد؟ شرایط جنگی ما که تغییر نکرده، فقط یک آتشبس ظاهری برقرار شده است. میخواهم بگویم هرچند به مردم باید آرامش القا شود اما مسوولان اقتصادی و نظامی باید همچنان با همان روش و متد دوره جنگی پیش بروند. عملکرد بانک مرکزی در آن مقطع در نظارت بر سیستم بانکی خوب بود اما مهمتر از آن، اقدامات برای دوره پس از بحران است. اکنون واقعا باید به داد تولید رسید. قطعا حمایت از تولید مهمترین اولویت است.