مزاحمان دیجیتال

علی حسینی– سالهاست که تلفن همراه از یک وسیله شخصی و امن به رسانهای عمومی و گاه آزاردهنده تبدیل شده است. در این میان، پیامکهای تبلیغاتی شاید یکی از برجستهترین مصادیق نقض آرامش کاربران باشند؛ موضوعی که نهتنها باعث نارضایتی عمومی شده، بلکه بهروشنی نشان میدهد اطلاعات شخصی افراد، از جمله شماره تلفنهایشان، در دسترس هر کسبوکار و نهادی قرار دارد. این مساله پرسشهای جدی در مورد امنیت دادهها و مسوولیت متولیان حوزه ارتباطات به وجود آورده است. از حدود یک دهه پیش، کاربران بارها نسبت به حجم بالای پیامکهای تبلیغاتی اعتراض کردهاند. در پاسخ، مسوولان وزارت ارتباطات و اپراتورهای تلفن همراه بارها وعده دادهاند که با این معضل برخورد خواهند کرد. حتی سامانههایی برای مسدودسازی پیامکهای تبلیغاتی معرفی شد اما واقعیت این است که در عمل تغییر محسوسی رخ نداده و پیامکهای تبلیغاتی همچنان به زندگی روزمره مردم تحمیل میشوند. کاربران بهروشنی میبینند که فرآیند شکایت و مسدودسازی یا ناکارآمد است یا راههای دور زدن آن بهراحتی پیدا شده است. به همین دلیل اعتماد عمومی نسبت به این وعدهها به حداقل رسیده است.
از پیامک تا تماس تلفنی
اگر روزی پیامک تبلیغاتی تنها منبع آزار کاربران بود، امروز تماسهای تبلیغاتی هم به آن اضافه شدهاند. تلفنهایی که در ساعات مختلف شبانهروز- گاه حتی در نیمه شب- به کاربران زده میشوند و پیشنهاد خرید بیمه، تور مسافرتی، خدمات مالی یا حتی کالاهای بیکیفیت میدهند. این تماسها نشان میدهد که موضوع فقط به ارسال انبوه پیامک محدود نیست، بلکه مجموعهای گسترده از کسبوکارها به اطلاعات تماس مردم دسترسی پیدا کردهاند. آنچه این وضعیت را نگرانکنندهتر میکند، این است که هیچ شفافیتی در مورد منبع این اطلاعات وجود ندارد. آیا این دادهها از پایگاههای رسمی جمعآوری شدهاند؟ یا از طریق واسطههایی که به صورت غیرقانونی شمارهها را میفروشند؟ هرچند پیامکها و تماسهای تبلیغاتی در نگاه اول تنها مزاحمتی روزمره به نظر میرسند اما در عمق ماجرا موضوعی بسیار مهمتر نهفته است: امنیت دادههای کاربران. وقتی یک فرد بیآنکه شمارهاش را در اختیار نهادی گذاشته باشد، به طور مرتب پیامک یا تماس تبلیغاتی دریافت میکند، به این معناست که شماره او در جایی افشا شده و در اختیار دیگران قرار گرفته است. این اتفاق اعتماد عمومی را به زیرساختهای ارتباطی تضعیف میکند زیرا کاربران انتظار دارند شماره تلفن همراهشان که اغلب با کدملی یا اطلاعات بانکی هم گره خورده، در فضایی امن نگهداری شود. ادامهدار بودن این وضعیت نشان میدهد که نهتنها نظارتی جدی بر استفاده از دادههای شخصی وجود ندارد بلکه گویی بازار سیاه فروش اطلاعات کاربران، بهطور غیررسمی رسمیت یافته است.
ناکارآمدی قوانین و نظارت
یکی از مشکلات اساسی در این زمینه، نبود قوانین شفاف و بازدارنده است. حتی در مواردی که قوانینی برای حفاظت از دادهها تدوین شدهاند، ضعف در اجرا و نبود نظارت واقعی باعث شده این قوانین عملا کارایی خود را از دست بدهند. کسبوکارهایی که بدون اجازه، دادههای کاربران را استفاده یا حتی خرید و فروش میکنند، به ندرت با جریمه یا محدودیت جدی مواجه میشوند. همین موضوع انگیزه تخلف را بالا برده و عملا هزینه نقض حریم خصوصی کاربران نزدیک به صفر شده است.
تبعات اجتماعی و روانی
پیامکها و تماسهای تبلیغاتی فقط یک آزار ساده نیستند. آنها بر روان کاربران تاثیر میگذارند. وقتی کسی بارها در طول روز پیامک یا تماس ناخواسته دریافت میکند، احساس میکند فضای شخصی و آرامش او مورد تجاوز قرار گرفته است. در واقع تلفن همراه که باید ابزاری برای تسهیل ارتباطات و مدیریت امور شخصی باشد، به منبعی برای استرس و ناراحتی تبدیل میشود. این مساله بهویژه برای سالمندان یا افرادی که آشنایی کمتری با فناوری دارند، شدت بیشتری دارد. آنها نمیتوانند بهراحتی این پیامکها یا تماسها را مدیریت کنند و ناچارند هر بار با مزاحمتهای جدید کنار بیایند.
تناقض میان ادعا و واقعیت
از یک طرف مسوولان بارها اعلام کردهاند که با موضوع مقابله میکنند و سامانههای مختلفی برای پیگیری معرفی شده است. از طرف دیگر تجربه کاربران خلاف این ادعاها را ثابت میکند. وقتی وعدهها به نتیجه ملموس نمیرسند، این تصور در افکار عمومی شکل میگیرد که یا ارادهای جدی برای حل مشکل وجود ندارد یا منافع پنهانی در تداوم این وضعیت دخیل است. این تناقض، شکاف میان مردم و مسوولان را عمیقتر میکند و موجب بیاعتمادی گستردهتر میشود. نباید فراموش کرد که پشت پرده این پیامکها و تماسها یک اقتصاد پنهان وجود دارد. شرکتهای تبلیغاتی و برخی کسبوکارها با خرید و فروش پایگاههای داده و ارسال انبوه پیامک یا تماس به سودهای کلان میرسند. این چرخه اقتصادی بهقدری پرسود است که بسیاری از فعالان آن حاضرند جریمههای احتمالی را هم بهعنوان بخشی از هزینه کسبوکار بپذیرند. تا زمانی که چنین بازار سودآوری باقی بماند و برخوردهای قانونی جدی و پرهزینه در کار نباشد، بعید است تغییری اساسی در روند مزاحمتهای تبلیغاتی ایجاد شود.
نقش اپراتورها
از سوی دیگر اپراتورهای تلفن همراه در این ماجرا نقشی کلیدی دارند زیرا آنها بستر اصلی برای ارسال پیامکها و برقراری تماسهای تبلیغاتی هستند. در واقع بدون همکاری یا سهلانگاری اپراتورها، امکان چنین حجم عظیمی از تبلیغات ناخواسته وجود ندارد. هرچند اپراتورها در ظاهر سامانههایی برای مدیریت پیامکهای تبلیغاتی ارائه دادهاند اما عملکرد آنها بهگونهای بوده که اعتماد کاربران جلب نشده است. کاربران همچنان با پیامکها و تماسهای ناخواسته مواجهند و این پرسش اساسی مطرح است که آیا اپراتورها از این جریان نفع میبرند؟ یکی از عوامل ریشهای در این موضوع، نبود فرهنگسازی در حوزه تبلیغات است. در بسیاری از کشورها، تبلیغات تلفنی یا پیامکی تنها با رضایت کاربر و در قالبهای مشخص انجام میشود اما در ایران، تبلیغات بدون اجازه کاربر و بهصورت انبوه انجام میشود؛ رویکردی که نهتنها ناکارآمد است بلکه به تخریب وجهه کسبوکارها هم منجر میشود. وقتی کاربری به اجبار و چندین بار در روز با تبلیغ مواجه میشود، نهتنها جذب آن کسبوکار نخواهد شد بلکه نگاه منفی به آن پیدا میکند. بنابراین این روش تبلیغی نه از منظر اخلاقی درست است و نه از نظر اقتصادی کارآمد.
از قانون تا فناوری
برای پایان دادن به این مشکل، لازم است چند اقدام جدی انجام شود. اول از همه باید قوانین واضح و سختگیرانهای برای حفاظت از دادههای کاربران تصویب و اجرا شود، طوری که هیچ کسبوکاری جرات نقض حریم خصوصی مردم را نداشته باشد. اپراتورها و نهادهای مسوول هم باید شفاف عمل کنند و به روشنی اعلام کنند اطلاعات کاربران از کجا به دست کسبوکارها میرسد و چه تدابیری برای جلوگیری از افشای آن اندیشیدهاند. استفاده از فناوریهای نوین نیز اهمیت زیادی دارد. اپراتورها میتوانند با ابزارهای هوشمند پیامکها و تماسهای تبلیغاتی را مسدود کنند و به جای راهحلهای نمایشی، از این فناوریها بهره بگیرند. همچنین آموزش و فرهنگسازی ضروری است. کاربران باید بدانند چگونه میتوانند از حقوق خود دفاع کنند و تبلیغات مزاحم را گزارش دهند. همزمان، کسبوکارها باید درک کنند که تبلیغات ناخواسته نهتنها سودی ندارد بلکه به اعتبار و وجهه آنها آسیب میزند.
آیندهای مبهم
با این حال با وجود سالها اعتراض و وعده، چشمانداز روشنی برای پایان پیامکها و تماسهای تبلیغاتی دیده نمیشود. کاربران همچنان باید در برابر مزاحمتهای روزمره مقاومت کنند و در بهترین حالت، بخشی از آن را مسدود سازند. این وضعیت نهتنها نشاندهنده ضعف نظارت و قانون است بلکه تصویر نامطلوبی از احترام به حریم خصوصی در کشور ارائه میدهد.
اگر تغییری اساسی رخ ندهد، ادامه این روند میتواند پیامدهایی فراتر از نارضایتی عمومی داشته باشد؛ از جمله گسترش بیاعتمادی به نهادهای ارتباطی و کاهش مشارکت مردم در استفاده از خدمات دیجیتال داخلی. در مجموع پیامکها و تماسهای تبلیغاتی سالهاست به معضلی جدی برای کاربران ایرانی تبدیل شدهاند. وعدههای متعدد مسوولان و ایجاد سامانههای گوناگون نتوانسته این مشکل را حل کند. در پس این ماجرا، نه فقط یک آزار روزمره بلکه مسالهای عمیقتر وجود دارد: فقدان امنیت دادهها و بیتوجهی به حریم خصوصی مردم. تا زمانی که این معضل از ریشه و با قوانین سختگیرانه نظارت واقعی و فناوریهای پیشرفته حل نشود، کاربران همچنان باید هزینه بیتوجهی متولیان را با آرامش از دسترفته خود بپردازند.