ضرورت راهبردی آشتی ملی

فراز صادقی‌مقدم
کدخبر: 551930

فراز-صادقی-مقدم

فراز صادقی‌مقدم، تحلیلگر مسائل سیاسی و فعال مدنی اصلاح‌طلب

بیانیه اخیر جبهه اصلاحات ایران در واکنش به شرایط پس از جنگ ۱۲‌روزه یکی از مهم‌ترین و جامع‌ترین متونی است که طی سال‌های اخیر در عرصه سیاست داخلی منتشر شده است. این بیانیه نه‌تنها نگاهی واقع‌بینانه به تهدیدات موجود دارد بلکه تلاش کرده است راهکاری ملی و قابل‌اجرا برای خروج از بن‌بست کنونی ارائه دهد. در شرایطی که جامعه ایران با بحران‌های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی متعددی روبه‌رو است، چنین متنی را باید نه‌صرفا یک موضع‌گیری جناحی بلکه تلاشی در جهت بازسازی اعتماد عمومی و ایجاد زمینه‌ای برای همبستگی ملی دانست.

واقع‌بینی بیانیه و چرایی ضرورت آن

نخستین ویژگی برجسته بیانیه واقع‌بینی آن در مواجهه با پیامدهای جنگ اخیر است. در متن تاکید شده که ایران در دفاع از تمامیت ارضی خود مصمم و توانا ظاهر شد اما ادامه این مسیر بدون بازسازی اعتماد ملی و گشودن باب تعامل سازنده با جهان، هزینه‌های انسانی، مالی و روانی سنگینی بر ملت تحمیل خواهد کرد. این تحلیل پاسخی به نگاه‌های صرفا امنیتی و نظامی‌محور است که گمان می‌کنند صرف قدرت دفاعی برای تضمین آینده کشور کافی است. واقعیت آن است که امنیت پایدار بدون پشتوانه اجتماعی و اقتصادی شکل نمی‌گیرد و بیانیه این حقیقت را با شفافیت بیان کرده است.

دومین محور مهم بیانیه هشدار نسبت به تهدیدهای بین‌المللی است. اشاره به خطر بازگشت ایران ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد و فعال شدن مکانیسم ماشه نشان می‌دهد نویسندگان بیانیه به‌خوبی از پیچیدگی‌های دیپلماسی و پیامدهای حقوقی آن آگاه‌ هستند. جلوگیری از مشروعیت یافتن جنگی جدید علیه ایران باید اولویت مطلق همه جریان‌های سیاسی باشد و این نکته‌ای است که بیانیه با قاطعیت مطرح کرده است.

چرا باید از این بیانیه حمایت کرد؟

این بیانیه در واقع نقشه‌ای برای عبور از بن‌بست‌ها ارائه داده است. از رفع حصر و عفو عمومی تا خروج نیروهای نظامی از اقتصاد، از اصلاح صداوسیما تا تغییر نگاه به حقوق زنان، از اصلاح ساختار سیاست خارجی تا بازسازی تصویر ایران به‌عنوان ملتی صلح‌جو، همه اینها بندهایی است که نه‌تنها خواسته اصلاح‌طلبان بلکه مطالبات بخش بزرگی از جامعه ایران است.

نکته کلیدی اینجاست که بیانیه از آشتی ملی به‌عنوان فرصت طلایی یاد می‌کند. در تاریخ معاصر ایران بارها چنین فرصت‌هایی ایجاد و سپس از دست رفته است. تجربه نشان داده که هر بار دولت در برابر مطالبات جامعه مقاومت کرده، هزینه‌ها چند برابر شده و بحران‌ها به‌صورت انباشته بازگشته‌اند بنابراین حمایت از این بیانیه در واقع حمایت از عقلانیتی است که آینده کشور را فدای لجاجت‌های جناحی نمی‌کند.

نقد مخالفان و ضعف استدلال‌های آنان

نکته جالب این است که منتقدان بیانیه تاکنون نقدی جدی و مستند به آن وارد نکرده‌اند. مخالفت‌ها عمدتا کلی‌گویی و فضاسازی سیاسی بوده است. پرسش اصلی از مخالفان این است که دقیقا با کدام بخش بیانیه مخالفند؟ آیا با تاکید بر مصمم بودن ایران در دفاع از تمامیت ارضی مشکل دارند؟ یا با هشدار نسبت‌به هزینه‌های انسانی و مالی جنگ؟ آیا با اصلاح ساختار سیاست خارجی مخالفند یا با خروج نیروهای نظامی از اقتصاد؟

واقعیت آن است که مخالفت با چنین اصولی به‌معنای نادیده گرفتن منافع ملی است. اگر منتقدان معتقدند راه‌حل دیگری وجود دارد باید آن را شفاف بیان کنند. در غیراین صورت مخالفت صرفا یک ابزار سیاسی برای تخریب خواهد بود.

خروج نیروهای نظامی از سیاست و اقتصاد؛ نقطه عطف بیانیه

یکی از مهم‌ترین بندهای بیانیه تاکید بر خروج نیروهای نظامی از عرصه سیاست و اقتصاد است. این مطالبه نه‌تنها یک ضرورت اصلاح‌طلبانه بلکه شرط لازم برای سلامت اقتصاد ملی و بازسازی اعتماد عمومی است. تجربه چند دهه اخیر نشان داده که حضور مستقیم نیروهای نظامی در اقتصاد و سیاست نه‌تنها موجب کارآمدی نشده بلکه رانت، انحصار و فساد ساختاری را تقویت کرده است. اگر قرار است آشتی ملی تحقق یابد، نخستین گام آن شفاف‌سازی و بازگرداندن نهادهای نظامی به جایگاه اصلی‌شان یعنی دفاع از کشور است.

پیشنهادهای تکمیلی برای عملیاتی‌سازی بیانیه

برای اینکه بیانیه صرفا در سطح کلام باقی نماند و به نقشه راهی واقعی بدل شود، می‌توان چند پیشنهاد تکمیلی ارائه داد:

  • ایجاد کمیته ملی برای آشتی و گفت‌وگو: تشکیل نهادی فراگیر متشکل از نمایندگان جریان‌های سیاسی، نخبگان مدنی و شخصیت‌های مورد اعتماد عمومی می‌تواند بستری واقعی برای تحقق آشتی ملی فراهم کند.
  • شفاف‌سازی اقتصاد و پایان دادن به رانت‌های نظامی– خصولتی: تصویب قوانین شفافیت مالی، واگذاری واقعی شرکت‌های خصولتی و ارائه گزارش‌های عمومی، گام‌هایی ضروری برای خروج نیروهای نظامی از اقتصاد خواهد بود.
  • برگزاری نشست ملی با حضور نیروهای سیاسی خشونت‌پرهیز: چنین نشستی می‌تواند به تدوین «منشور آشتی ملی» منجر شود و به مردم اطمینان دهد که اصلاحات تنها در سطح شعار باقی نمی‌ماند.
  • تدوین نقشه راه مرحله‌ای به‌جای نسخه فوری: بهتر است اقدامات به سه سطح کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت تقسیم شوند تا امکان نظارت و ارزیابی عمومی فراهم آید.
  • پیوست رسانه‌ای برای ارتباط مستقیم با مردم: باید برای هر یک از راهکارهای ۱۱گانه، توضیح شفاف ارائه شود که چه تاثیری بر زندگی روزمره مردم خواهد گذاشت. این امر، حمایت اجتماعی از بیانیه را افزایش می‌دهد و هزینه مخالفت با آن را بالا می‌برد.

جمع‌بندی

بیانیه جبهه اصلاحات را باید سندی دانست که در پیوند میان واقعیت‌های میدانی و ضرورت‌های راهبردی، تلاشی جدی برای گشودن افقی تازه پیش‌روی ایران است. این متن از یک‌سو دفاع از کشور را به‌عنوان اصل خدشه‌ناپذیر پذیرفته و از سوی دیگر نشان داده که امنیت واقعی تنها در سایه اعتماد ملی، اصلاحات ساختاری و تعامل سازنده با جهان امکان‌پذیر است. حمایت از این بیانیه به‌معنای دفاع از یک جناح سیاسی نیست بلکه دفاع از آینده‌ای است که در آن عقلانیت بر هیجان، شفافیت بر فساد و گفت‌وگو بر سرکوب اولویت دارد. در برابر تهدیدهای داخلی و خارجی هیچ سرمایه‌ای مهم‌تر از وحدت و اعتماد مردم نیست. اگر امروز از این فرصت طلایی برای آشتی ملی استفاده نشود، فردا شاید بسیار دیر باشد.

وب گردی