آغاز یک پایان!

محمدرضا رسولی
کدخبر: 544903

محمدرضا-رسولی

محمدرضا رسولی

بحث مهاجرت در تمام دنیا اتفاق می‌افتد و یک امر طبیعی است. بنابر شرایط امنیتی و اقتصادی که پیش می‌آید مردم بعضی کشورها برای بهبود وضعیت و شرایط زندگی‌شان مجبور به مهاجرت می‌شوند اما این اصل نباید به گونه‌ای اجرا شود که ظرفیت‌های کشور میزبان در شرایط بحرانی قرار گیرد.

هنگامی‌که جمعیت مهاجران غیرقانونی در یک کشور از حد توان زیرساخت‌ها و منابع ملی فراتر می‌رود، نه‌تنها کیفیت خدمات برای شهروندان کشور میزبان کاهش می‌یابد بلکه آنان در خیلی از موارد از حقوق اساسی خود نیز محروم می‌شوند.

نگارنده در سال گذشته در یادداشت «این زنگ خطر را جدی بگیرید» به مخاطرات ورود بی‌ضابطه و کنترل‌نشده مهاجران افغان به کشورمان به تفصیل پرداخته‌ام. در بخشی از این یادداشت به این نکته مهم اشاره شده که مسوولان و مقامات کشوری باید حضور گسترده مهاجران افغان در ایران را یک خطر امنیتی قلمداد کنند و با استفاده از راهکارهای عملیاتی همچون دیوارکشی، خندق و تدابیر الکترونیکی در مرز از ورود مهاجرین غیرقانونی به داخل کشور جلوگیری کنند.

شوربختانه یکی از انتقاداتی که همواره متوجه نظام حکمرانی اقتصادی در کشورمان است، عدم الگوپذیری از تجارب جهانی و تعلل در نظام تصمیم‌گیری است که باعث شده هر مشی و مسیری تا وقوع بحران آزموده و تجربه شود.

علی‌ایحال، بعد از جنگ تحمیلی ۱۲روزه رژیم صهیونیستی علیه ایران، اخراج مهاجرین افغان شدت گرفته و استاندار تهران با تاکید بر ضرورت حفظ نظم و امنیت در پایتخت، دستور اخراج همه اتباع غیرمجاز از کشور را صادر کرده است.

از محافل رسمی و غیررسمی آمار‌های مختلفی در مورد تعداد مهاجران افغانی در ایران اعلام می‌شود. وزارت کشور جمعیت آنان را ۶‌میلیون‌نفر اعلام می‌کند، دبیر ستاد حقوق بشر ۸‌میلیون‌نفر و نمایندگان مجلس تا ۱۵‌میلیون‌نفر تخمین می‌زنند اما طبق آخرین آمارهای غیررسمی، بیش از ۶میلیون مهاجر افغان در ایران حضور دارند که حدود ۲‌میلیون‌نفر از آنان غیرمجاز هستند.

نکته قابل تامل اینکه استاندارد اعلام‌شده برای حضور اتباع بیگانه در هر کشور ۳‌درصد است درحالی‌که حضور اتباع افغانی در ایران بیش از ۱۲‌درصد یعنی ۴برابر حد مجاز است. در این ‌روزها علیه مهاجران افغان هم نفرت‌پراکنی می‌بینیم و هم در حمایت از آنها محبت‌ورزی. اما حال بد نیست به دور از احساسات، با نگاهی واقع‌بینانه و به‌طور خلاصه اخراج مهاجران افغان از ایران را مورد بررسی قرار دهیم.

براساس گزارش‌ها حدود ۶۰۰‌هزار دانش‌آموز اتباع در مدارس دولتی ایران به‌صورت رایگان تحصیل می‌کنند و حضور آنان موجب افزایش تراکم کلاس‌ها، کمبود معلم و امکانات و فشار بر بودجه آموزش‌وپرورش شده است. با خروج این جمعیت، تراکم کلاس‌ها در برخی مناطق پرجمعیت کاهش یافته و کیفیت آموزش نیز ارتقا خواهد یافت.

اگرچه اتباع افغان یارانه نقدی دریافت نمی‌کنند اما به شکل غیرمستقیم از یارانه‌های عمومی از جمله خدمات شهری، نان، آموزش و دارو و یارانه پنهان سه حامل‌ اصلی انرژی یعنی؛ گاز، بنزین و گازوییل استفاده می‌کنند و این هزینه بالایی را به کشورمان تحمیل می‌کند. خروج این جمعیت ضمن کاهش مصرف انرژی یارانه‌ای در کشور بخشی از بار مالی دولت را نیز کاهش خواهد داد.

مهاجران افغان به‌دلیل جمعیت بالای خانوار، سهم بالایی از مراجعه‌کنندگان به مراکز بهداشت و درمان عمومی را تشکیل می‌دهند. آنان از خدمات رایگان و یارانه‌ای بهره‌مند هستند و به این صورت فشار بیش از اندازه‌ای را به زیرساخت‌های درمانی و اقتصادی ایران وارد می‌آورند. خروج این جمعیت، فشار فیزیکی و مالی بر مراکز درمانی دولتی را کاهش می‌دهد.

اتباع افغان سهم زیادی در مشاغل خدماتی و کم‌‌درآمد دارند. خروج آنان می‌تواند زمینه‌ساز اشتغال برخی نیروهای داخلی و بهبود فرصت‌های شغلی برای شهروندان ایرانی شود. بخشی از آمار جرائم خشن، به مهاجران غیرقانونی نسبت داده می‌شود.

در صورت خروج این جمعیت، میزان برخی از جرایم خشن و فشار بر دستگاه‌های انتظامی و قضایی کاهش خواهد یافت. چکیده کلام اینکه به ضرس‌قاطع می‌توان گفت؛ خروج مهاجران افغان از ایران در شرایطی که مردم کشورمان بیش از هر زمان دیگری با انواع مشکلات معیشتی و اقتصادی مواجه هستند، اتفاق مثبتی است که بی‌شک منجربه گشایش در اقتصاد کشورمان خواهد شد.

وب گردی