جنگ تمام نشده است
مهمترین سوالی که این روزها در محافل تحلیلی خاورمیانه مطرح و برای آن پاسخهای متفاوت و گوناگون ارائه میشود، آن است که آیا جنگ میان ایران و رژیم صهیونیستی به پایان رسیده؟ و آیا این نزاع پرهزینه ممکن است به شکلی دیگر یا صورت یا صورتهایی دیگر دوباره از سرگرفته شود و آتش شعلهور آن منطقه را بسوزاند؟ در واقع هیچیک از مولفههایی که باعث وقوع این جنگ شده از میان نرفته است. در وهله اول، آیا جمهوری اسلامی ایران از شعارهای اعتقادیاش علیه ایالاتمتحده و رژیم صهیونیستی دست برخواهد داشت؟ آیا ممکن است روزی ایران در مقابل فعالیتهای رژیم صهیونیستی سکوت کند و از اصرار بر نابودی آن دست بردارد؟ اصلا گمان نمیرود که چنین چیزی شانسی برای تحقیق داشته باشد.
محوریترین شعارهای انقلاب اسلامی حتی پیش از تشکیل جمهوری اسلامی در ایران و پیروزی انقلاب اسلامی، مخالفت ذاتی با رژیم صهیونیستی بوده است. این شعار حتی در سخنرانیهای سال ۱۳۵۶ که نشانههایی از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران وجود داشت هم دیده میشود. از این بابت دشمنی با رژیم صهیونیستی در واقع عنصر ماهوی و راهبردی جمهوری اسلامی است که حتی پیش از تاسیس این نظام، رهبران گذشته انقلاب اسلامی بر آن تاکید میکردند. این دشمنی البته فقط در شعار محدود نشده و مقامات جمهوری اسلامی ایران در هر جایی که توانستهاند اهداف، راهبردها، منافع و مسیرهای این رژیم را مورد هدف قرار داده و به هر میزان که برایشان میسر بوده، منافع آن را نابود ساختهاند. البته در مقابل، رژیم صهیونیستی نیز همواره مهمترین و قویترین دشمن خود را جمهوری اسلامی ایران دیده و تلاش کرده نه فقط این حکومت و منافعش را نابود کند بلکه همواره تلاشهای موثری از سوی صهیونیستها انجام شده تا میان مردم و حکومت مستقر در ایران تنش و جدایی ایجاد کنند و تفرقه بیندازند تا از این شکاف و تفرقه منافعی به دست آورند.
بنابراین اصلیترین عنصر بروز جنگ و نزاع میان ایران و رژیم صهیونیستی همچنان وجود دارد و گمان نمیرود که هیچ چشماندازی برای کم اثر شدن یا نابودی این عنصر وجود داشته باشد. تمام بهانهها و اعتراضهایی که در دنیا و بالاخص در جهان غرب علیه جمهوری اسلامی ایران و رفتار آن صورت میگیرد از همین عنصر دشمنی با رژیم صهیونیستی نشأت و سرچشمه میگیرد. در واقع انجام غنیسازی یا حتی داشتن سلاح هستهای آنقدرها غیرقابل تحمل نیست که ایالاتمتحده آمریکا و همدستانش در اروپا، علیه ایران متحد شوند. صدور آنچه تروریست یا گروههای نیابتی نامیده میشود و در کشورمان به حمایت از مستضعفان موسوم است نیز در مورد سایر کشورها وجود دارد اما همه اینها وقتی در مقابل رژیم صهیونیستی قرار میگیرد غیرقابل تحمل میشود. مثلا آیا فعالیتهای تسلیحات اتمی در پیونگیانگ و کرهشمالی تحمل نشده است؟
آیا درباره این ساخت سلاح هستهای نیز واشنگتن با چکش نیمه شب پاسخ داد؟ ضمن اینکه آنچه در مورد کرهشمالی واقعیت جاری است در مورد ایران هنوز اتهام است و هیچ قرینه یا شاهدی برای آنکه این اتهام احراز و اثبات شود، وجود ندارد. اگرچه بهترین گزینه برای تلآویو، نابودی جمهوری اسلامی ایران است اما واقعا رژیم صهیونیستی توان دستیابی به این هدف را به هیچ صورتی ندارد. در سالهای اخیر و با گسترش طرح صلح ابراهیم، راهبردنویسان رژیم صهیونیستی بر این باور بودند که دوستی با کشورهای عربی خاورمیانه و بالاخص نزدیکی راهبردی به کشورهای حاشیه جنوبی خلیج و همسایگان ایران در شمال و شرق، جمهوری اسلامی را محاصره کرده و توان نقشآفرینی آن را نابود میکند. این راهبرد وقتی برخی رهبران کشورهای شبهجزیره عربستان ابراز عقیده کردند که دشمن اصلیشان ایران- و نه اسرائیل- است، میرفت که ثمربخش شود اما شروع جنگ غزه در ۷ اکتبر ۲۰۲۳، همه معادلات تلآویو در این زمینه را نابود کرد. اکنون جمهوری اسلامی ایران به مهمترین هدف رهبران تلآویو تبدیل شده است چراکه آنان میدانند با وجود جمهوری اسلامی ایران، تقریبا ثمربخش شدن تفاهمهایی مانند صلح ابراهیم امکانپذیر نیست.
در مقابل جمهوری اسلامی نیز به خوبی میداند که در صورت باز شدن دست رژیم صهیونیستی برای نقشآفرینی در خاورمیانه، حتما او این کشور و حکومتی که برای نابودی به دست صهیونیستها، نامزد میشود، ایران است. اندیشه نهایی صهیونیستها در مورد کشورهای بزرگی مانند ایران، عربستان و عراق حتی از خنثی شدن حکومتهایشان نیز افراطیتر است چراکه در این موارد صهیونیستها بر این باورند که بهتر است چندین کشور از دل سرزمینهای ایران، عراق و عربستان بیرون آید تا توان ژئوپلیتیکی و انسانی کشورهای خلق شده کمتر و خطر آنها برای رژیم صهیونیستی اندک شود.
در مجموع میتوان تصریح کرد جنگ میان ایران و رژیم صهیونیستی هیچگاه پایان نپذیرفته و حتی متوقف هم نشده که دوباره آغاز شود. این جنگ هماکنون و از گذشته وجود داشته و دارد و تنها شکل آن تغییر پیدا میکند.