بنبست فقر

جهان صنعت– وضعیت تحصیلی دانشآموزان همچنان متاثر از مسائل اقتصادی و اجتماعی است، یکی اصلا مدرسه نمیرود و دیگری از وسط راه ترک تحصیل میکند، آمارهای اخیر هم نشان میدهد حداقل درخصوص کودکان بازمانده از تحصیل روند افزایشی بوده است. تازهترین آمار رسمی وزارت آموزشوپرورش نشان میدهد تعداد بازماندگان از تحصیل از ۹۰۲هزار و ۱۸۸ نفر در سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۱ به ۹۲۸هزار و ۷۲۹ نفر در سال ۱۴۰۳-۱۴۰۲ رسیده است. بیشترین تعداد بازماندگان مربوط به دوره دوم متوسطه با ۵۵۸هزار و ۶۲۸ نفر است. در مقطع ابتدایی نیز شمار بازماندگان از ۱۵۶هزار نفر به بیش از ۱۷۱هزار نفر رسیده و در دوره اول متوسطه این عدد به ۱۹۸هزار و ۱۰۹ نفر افزایش یافته است. نرخ ترک تحصیل به ۲۴۷هزار و ۲۴۲ نفر در سال ۱۴۰۳-۱۴۰۲ رسیده است. در نهایت بازماندگی از تحصیل را میتوان پدیدهای پیچیده و چند بعدی و دارای زیست بومی متشکل از وزارت آموزشوپرورش، نهادها و دستگاههای متعدد در عرصههای سیاستگذاری، قانونگذاری، برنامهریزی، اجرا و نظارت در عرصههای حکمرانی کشور دانست. هرچند شاخص پوشش تحصیلی به ویژه دوره ابتدایی نسبت به دهههای قبل وضعیت بهتری پیدا کرده و در حال حاضر به حدود ۹۸درصد رسیده اما نرخ قابلتوجه ترک تحصیل دانشآموزان و وجود تعداد قابل ملاحظهای از کودکان خارج از مدرسه یا بازمانده از تحصیل، عدم تحقق اهداف مربوط به آموزش اجباری و شکست در سیاست انسداد مبادی بیسوادی که از برنامه اول توسعه کشور تاکنون در دستور کار قرار داشته است، عارضهیابی و احصای علل و ریشههای اساسی پدیده بازماندگی از تحصیل و بازاندیشی در برنامهها و سازوکارهای مواجهه با این پدیده با رویکرد بینبخشی و فرابخشی در بالاترین سطوح حکمرانی کشور را اجتنابناپذیر کرده است.
کاهش نرخ ترک تحصیل
بر این اساس، تعداد کودکان بازمانده از تحصیل در سال تحصیلی ۱۴۰۳-۱۴۰۲ نسبت به ۱۴۰۲-۱۴۰۱ افزایش یافته است. به تفکیک مقاطع تحصیلی، تعداد بازماندگان در مقطع ابتدایی از ۱۵۶هزار و ۸۳۵ نفر در سال ۱۴۰۲-۱۴۰۱ به ۱۷۱هزار و ۹۹۲ نفر در سال تحصیلی جدید رسیده است. در دوره اول متوسطه نیز این رقم از ۱۹۵هزار و ۵۶۸ نفر به ۱۹۸هزار و ۱۰۹نفر و در دوره دوم متوسطه از ۵۴۹هزار و ۷۸۵ نفر به ۵۵۸هزار و ۶۲۸ نفر افزایش یافته است. در مقابل اما نرخ ترک تحصیل در تمامی مقاطع تحصیلی با کاهش همراه بوده است به طوری که نرخ ترک تحصیل در کل دورههای تحصیلی از ۹۷/۱درصد (معادل ۲۸۷هزار و ۶۱۷ نفر) در سال ۱۴۰۲-۱۴۰۱ به ۶۵/۱درصد (معادل ۲۴۷هزار و ۲۴۲ نفر) در سال ۱۴۰۳-۱۴۰۲ کاهش یافته است. براساس این آمار، اگرچه تعداد بازماندگان از تحصیل در سال تحصیلی جدید نسبتبه سال قبل افزایش داشته اما نرخ ترک تحصیل در مقایسه با سال گذشته روند کاهشی را طی کرده است.
براساس گزارشی که از سوی مرکز پژوهشهای مجلس منتشر شده است، آمار ارائه شده مربوط به تعداد افراد متولدین ۶ تا ۱۱سال (بازه سنی ثبتنام دوره ابتدایی)، متولدین ۱۲ تا ۱۴سال (بازه سنی ثبتنام دوره متوسطه اول) و متولدین ۱۵ تا ۱۷سال (بازه سنی ثبتنام دوره متوسطه دوم) است که به دلایل مختلف در سال تحصیلی موردنظر در هیچ مدرسهای به عنوان دانشآموز ثبتنام نشده و در سامانه دانشآموزی وزارت آموزشوپرورش کد دانشآموزی دریافت نکردهاند. در واقع این آمار برمبنای تفاضل تعداد کد ملی دانشآموزان ثبتنامشده یک بازه سنی مشخص از تعداد کد ملی افراد متولدشده آن بازه سنی که در ایران متولد شدهاند محاسبه و گزارش شده است. با این حال ممکن است به دلایل مختلف همچون مرگومیر یا مهاجرت برخی افراد متولدشده در بازههای سنی ۶ تا ۱۷سال یا کم توانی ذهنی شدید، اصولا حضور یا ثبتنام برخی از این افراد در مدارس کشور امکانپذیر نباشد. با این وجود، به دلیل ضعف در سامانههای آماری و مشکلات محاسباتی، این افراد در آمار بازماندگان از تحصیل محاسبه میشوند. علاوهبر وضعیت بازماندگان از تحصیل کیفیت آموزش سبب شده با پدیده دیگری مواجه شویم، جامعهای که سواد خواندن و نوشتن دارد اما عملا بیسواد است.
کودکهمسری از علل ترک تحصیل دختران
ابراهیم سحرخیز، معاون پیشین وزارت آموزشوپرورش با اشاره به آمارهای ارائه شده به «جهانصنعت» گفت: به نظرم آمارها دقیق نیست چراکه بازماندگی از تحصیل دو وجه پنهان و آشکار دارد. دانشآموزانی هستند که شاید نامشان در آمار مدارس ثبت شده باشد و گاهی به کلاس بروند اما غیبت آنها محاسبه یا بهعنوان خروج از چرخه تحصیلی محسوب نمیشود، این افراد به دلیل عدم حضور مستمر و منظم در مدرسه، در واقع جزو بازماندگان از تحصیل محسوب میشوند که به آنها بازماندگان پنهان گفته میشود. بازماندگان آشکار هم کسانی هستند که به مدرسه نمیروند و آمار آنها در ثبتنام مدارس نیز موجود نیست. این آمار از طریق مقایسه تعداد کودکان ۶تا ۱۱سال با تعداد ثبتنامشدگان در مدارس بهدست میآید. تفاوت این آمار نشاندهنده تعداد کودکانی است که به مدرسه نمیروند و این افراد بازماندگان آشکار محسوب میشوند. از طرفی ممکن است فرد چند سالی در چرخه تحصیلی باشد ولی در بین پایهها یا مقاطع تحصیلی از چرخه خارج شود، آمار این افراد بسیار بالاتر از ارقامی است که اعلام میشود.
وی افزود: مهمترین دلایل این موضوع اقتصاد است، بهدلیل فقر خانوادهها کودکان از چرخه تحصیل خارج میشوند. درخانوادهها با وضعیت اقتصادی ضعیف کودکان بهعنوان منبع درآمد برای خانواده محسوب میشوند. این مساله در شهرها و مناطق محروم و حاشیهای بسیار شایع است. دلایل انگیزشی در سالهای اخیر در افزایش بازماندگی از تحصیل نقش داشته بهویژه ترک تحصیل در دوره متوسطه اول و دوم. در این دورهها کمکم چشماندازی برای ادامه تحصیل شکل نمیگیرد زیرا دانشآموزان تصور مثبتی از نتیجه ادامه تحصیل ندارند یعنی باور ندارند که با ادامه تحصیل به موقعیت شغلی مناسبی دست پیدا کنند، به همین دلیل انگیزهای برای ادامه تحصیل پیدا نمیکنند. در چند سال اخیر آمارها نشان میدهد که کیفیت آموزشی در شهرهای بزرگ، حتی در خود شهرهای بزرگ، بین شمال و جنوب شهر متفاوت شده است.
این کارشناس آموزش با اشاره به نقش عوامل فرهنگی و اجتماعی در بازماندگی تحصیلی بیان کرد: دلایل فرهنگی زیادی وجود دارد که خانوادهها به تحصیل اهمیت نمیدهند، من تجربه کار در برخی مناطق را داشتهام که در آنها ادامه تحصیل را بیشتر برای پسران اولویت میدانند. در برخی مناطق، به دلایل فرهنگی و اقتصادی، دختران به کارهای صنایعدستی مانند قالیبافی و گلیمبافی مشغول میشوند و معمولا برای دوره راهنمایی به مدرسه فرستاده نمیشوند، در این مناطق دختران معمولا تا چهارم یا پنجم ابتدایی ادامه تحصیل میدهند، این وضعیت هنوز هم در برخی مناطق وجود دارد، اگرچه نسبت به گذشته کمتر شده است، یکی از دلایل ترک تحصیل دختران ازدواج زودهنگام یا کودکهمسری است که باعث خروج آنها از چرخه تحصیلی میشود.
او ادامه داد: تنوع مدارس یکی از مصادیق نقض عدالت آموزشی است، در چند سال اخیر آمارها نشان میدهد که کیفیت آموزشی در شهرهای بزرگ، حتی در خود شهرهای بزرگ، بین شمال و جنوب شهر متفاوت شده است. در مناطق محروم این تفاوتها وجود دارد. تنوع مدارس و گسترش مدارس غیرانتفاعی و مدارس خاص نیز افزایش یافته است بنابراین سال به سال سهم مدارس دولتی عادی در کسب رتبههای برتر کنکور کاهش یافته در مقابل، درصد قبولی دانشآموزان مدارس تیزهوشان، نمونه دولتی، غیرانتفاعی و مدارس خاص بسیار بالاست که این موضوع نشاندهنده رقابت نابرابر و شکست بسیاری از افراد است.
سحرخیز اظهار کرد: برای اینکه آموزش عمومی جای تفکیک ندارد، از نظر اجتماعی و فرهنگی نیز این موضوع آسیبهای جدی به همراه داشته و باعث طبقاتی شدن و چندگانگی در نظام آموزشی شده است. اگر تحقیقی براساس منزلتهای اجتماعی انجام شود، مشخص خواهد شد که دانشآموزان مدارس عادی دولتی ضعف در منزلت اجتماعی را احساس میکنند و خود را از طبقه پایینتری میدانند، در حالی که دانشآموزان مدارس خاص احساس خودبرتربینی دارند. این شکاف طبقاتی حتی در جوامع لیبرال هم به این شدت دیده نمیشود. عدالت آموزشی و کیفیت آموزشی دو شاخص مهم هستند که هرچه رتبه کشورها در این شاخصها بالاتر باشد، میزان بازماندگان از تحصیل و بیسوادی کمتر خواهد بود.
وی افزود: مفهوم سواد امروزه تغییر کرده. قبلا سواد صرفا به معنای خواندن و نوشتن بود اما اکنون انواع مختلف سواد وجود دارد مانند سواد اجتماعی، مالی، اقتصادی، ارتباطی، سختافزاری و نرمافزاری. حتی آخرین تعاریف یونسکو سواد را توانایی ایجاد تغییر تعریف میکند. کسی میتواند تغییر ایجاد کند که دانش، مهارت و توان علمی و عملی لازم را داشته باشد و از نظر روانشناختی نیز به بلوغ رسیده باشد.
این فرآیند در مدرسه اتفاق میافتد اما متاسفانه مدرسه توانایی فراهم آوردن این سطح را ندارد بنابراین امروزه شاهد بیسوادی جامعه در ابعاد مختلف هستیم حتی با معیارهای مدرک تحصیلی، حدود ۲۰ تا ۲۵درصد جمعیت حتی دیپلم ندارند، این وضعیت در هزاره سوم، زمانی که بسیاری از کشورها مشکلات آموزشی خود را حل کردهاند بسیار نگرانکننده است و چشمانداز ترسناکی برای آینده ترسیم میکند یعنی جامعهای که ممکن است سواد خواندن و نوشتن داشته باشد اما عملا بیسواد است.