چین بعد از شی

محمدرضا ستاری- بیش از یک دهه است که سیاست چین حول یک نفر تعریف شده یعنی شیجینپینگ. از زمانی که او در سال۲۰۱۲ رهبری حزب کمونیست چین را بر عهده گرفت به چهرهای قدرتمند و تمامعیار در صحنه داخلی تبدیل شده و همچنین روابط چین با جهان را بازتعریف کرده است به طوری که او سیاست خارجی تهاجمیتری در پیش گرفت از جمله افزایش مانورهای نظامی در تنگه تایوان و گسترش حضور نظامی در دریای جنوبی چین. او دیپلماتهای موسوم به گرگهای جنگجو را تشویق کرد با منتقدان خارجی درگیر جنگ لفظی شوند، همچنین چین را بیش از پیش به روسیه نزدیک کرد اما به زودی شرایط تغییر خواهد کرد زیرا شی در حال حاضر ۷۲سال سن دارد و از هم اکنون موضوع جانشینی در این کشور از اهمیتی راهبردی برخوردار است.
در واقع در هر نظام اقتدارگرایی، انتقال قدرت لحظهای پرخطر محسوب میشود و حزب کمونیست چین نیز از این قاعده مستثنا نیست. آخرینباری که حزب کمونیست چین با چنین مسالهای روبهرو شد در زمان جانشینی خود شی با هو جینتائو بود. در واقع در شرایطی که رهبران چین نسبت به میراث خود حساس هستند و میکوشند جانشینانی را منصوب کنند که سیاستهایشان را ادامه دهند، انتخاب جانشین مناسب برای شی فرآیندی حساس و پیچیده است که هم میتواند ثبات را تضمین کند و هم خطرناک باشد. در همین راستا مجله فارن افرز در دو ماهنامه جدید خود در گزارشی تحلیلی و بلند، وضعیت فعلی چین تحت رهبری شی جینپینگ، خطرات ناشی از جانشینی، نقش ارتش، گزینههای بالقوه جانشین و پیامدهای داخلی و بینالمللی آن را بررسی کرده که در ادامه خلاصهای از آن ذکر میشود.
اهمیت روابط با ارتش
در گزارش فارن افرز تصریح شده که یکی از مهمترین عوامل در تعیین جانشین، روابط رهبر و رییس حزب کمونیست با ارتش آزادیبخش خلق است. تاریخ نشان میدهد حتی بدون حکمرانی مستقیم نظامی، ارتش آزادیبخش نقش تعیینکنندهای در سیاست داخلی چین ایفا میکند بنابراین رهبران چین همواره باید اطمینان حاصل کنند که فرماندهان ارشد ارتش با جانشینان احتمالی هماهنگ هستند.
در این میان شی جینپینگ مانند مائو و دنگ شیائوپنگ نیاز دارد در انتخاب جانشین به روابط او با ارتش، امنیت داخلی و نهادهای قدرت توجه ویژه داشته باشد. حتی زمانی که رهبران چین از مداخله مستقیم ارتش در سیاست اجتناب کردهاند، ارتش آزادیبخش خلق همچنان با نفوذ خود میتواند بر تصمیمات سیاسی تاثیر بگذارد.
در همین راستا تجربه دنگ نشان میدهد رهبر میتواند با استفاده از ارتش، جانشین خود را تثبیت کند یعنی دنگ با ارتقای جیانگ زمین به فرماندهی ارتش و رهبری حزب، او را از رقبای سیاسی محافظت کرد و در عین حال مسیر اقتصاد لیبرال را به او نشان داد. شی نیز برای اطمینان از وفاداری جانشین، احتمالا باید ساختار فرماندهی ارتش را به گونهای تنظیم کند که نیروهای کلیدی با جانشین آینده هماهنگ باشند و احتمال هرگونه چالش داخلی کاهش یابد.
خطرات جانشینی ضعیف
یکی دیگر از بزرگترین تهدیدات برای چین انتخاب جانشینی است که قادر به ادامه سیاستهای فعلی نباشد یا ضعیف باشد. تاریخ چین نشان میدهد جانشینان ضعیف ممکن است قربانی کشمکشهای قدرت شوند مانند تجربه هوا گوفنگ پس از مائو. در نتیجه به گفته برخی کارشناسان، هر سال که شی نتواند جانشین خود را شناسایی و پرورش دهد، احتمال مسیرهای پرهرج و مرج برای حزب و کشور افزایش مییابد. در این میان شایعات دورهای درباره سقوط سیاسی شی، اگرچه معمولا نادرست هستند، نشانههایی از فشارهای سیاسی و پیچیدگی جانشینی محسوب میشوند. در واقع این شایعات نشان میدهند که نخبگان حزب همواره تحت تاثیر نگرانیهای داخلی و رقابتهای سیاسی بوده و احتمال بروز بحرانهای داخلی وجود دارد بنابراین بدترین سناریوی ممکن، انتخاب یک جانشین ضعیف است که درگیر منازعات قدرت داخلی شود و نتواند مسیر حزب و کشور را بهطور موثر ادامه دهد. چنین وضعیتی همچنین میتواند هم ثبات داخلی چین را تهدید کند و هم پیامدهای بینالمللی گستردهای داشته باشد.
به همین دلیل برای ادامه سیاستهای شی، جانشین آینده باید چند ویژگی کلیدی داشته باشد: نخستین ویژگی این است که رهبر بعدی نسبتا جوان باشد تا بتواند برنامههای شی را برای سالها ادامه دهد. او باید تجربه سیاسی و اجرایی کافی از جمله مدیریت استانها یا نهادهای مهم حزب را در کارنامه داشته باشد. علاوه بر این روابط قوی با ارتش و نهادهای امنیتی داشته باشد تا در زمان انتقال قدرت دچار بحران نشود.
با این شرایط گفته میشود در حال حاضر هیچیک از اعضای فعلی کمیته دائمی دفتر سیاسی هفتنفره این مشخصات را بهطور کامل دارا نیستند زیرا برخی مسن هستند و برخی تجربه کافی برای مدیریت کل کشور را ندارند. گزینههایی مانند لی چیانگ یا چن جینینگ نیز با وجود ویژگیهای مثبت، محدودیتهای سنی یا موقعیتی دارند که میتواند انتقال قدرت را دشوار کند. در نتیجه این شرایط نشان میدهد انتخاب جانشین برای شی بهویژه با هدف تحویل قدرت در سال۲۰۳۲ پیچیده و پرریسک خواهد بود.
البته برخی ناظران معتقدند شی برای پرورش جانشین میتواند مدل دنگ را دنبال کند یعنی ابتدا جانشین خود را به یک موقعیت کلیدی مانند ریاست دبیرخانه حزب منصوب کند تا با سازوکارهای داخلی حزب و کمیته سیاسی آشنا شود و سپس با تجربه نظامی و مدیریتی به تدریج او را برای تصدی مقام عالی آماده کند.
درسهای تاریخی و تجربه نظامی
لازم به ذکر است تاریخ چین و تجربیات گذشته نشان میدهد جانشینی همیشه با پیچیدگی و خطر همراه است و گاهی میتواند به بحرانهای داخلی یا اقدامات نظامی منجر شود. نمونه بارز آن تهاجم کوتاهمدت چین به ویتنام در سال۱۹۷۹ است. این حمله همزمان با تلاش دنگ برای کنار گذاشتن هوا بود و نشان میدهد که رهبران ممکن است از فشار سیاسی داخلی برای تحریک ارتش و اقدام نظامی استفاده کنند. نتیجه میدانی این جنگ برای رهبران مهمتر از پیامدهای استراتژیک آن بود و بیشتر به عنوان نمایش قدرت نظامی داخلی محسوب میشد.
نمونه دیگر سرکوب دانشجویان در میدان تیانآنمن ۱۹۸۹ است که با مرگ هو یاوبانگ، جانشین محتمل دنگ تشدید شد. این وقایع نشان میدهند بحرانهای داخلی، شایعات سیاسی و فشارهای جناحی چگونه میتوانند سیاستهای داخلی و خارجی چین را تحت تاثیر قرار دهند و اهمیت پرورش جانشینان شایسته را برجسته میکنند.
پیامدهای بینالمللی
مسائل جانشینی در چین تنها محدود به سیاست داخلی نیست زیرا آنها میتوانند بر روابط بینالمللی و سیاست خارجی چین نیز اثرگذار باشند. به عنوان مثال شی جینپینگ با توجه به میراث خود و برنامههای ملیگرایانه ممکن است در مواجهه با تهدیدهای داخلی، ریسکهای خارجی بیشتری از جمله در موضوع تایوان را پذیرا باشد. با این حال هرگونه اقدام نظامی یا دخالت در سیاستهای خارجی، هزینههای بالایی برای چین خواهد داشت یعنی حتی اگر شی موفق به حمله یا محاصره شود، پیامدهای بینالمللی و اقتصادی سنگینی برای کشور به همراه دارد و ارتش را با ماموریتی دشوار روبهرو میکند.
از سوی دیگر قدرتهای خارجی بهویژه ایالات متحده مراقب هستند که در این فرآیند داخلی دخالت نکنند زیرا مداخله خارجی میتواند نهتنها قوانین حاکمیت را نقض کند بلکه تنشهای داخلی را افزایش و اثرات غیرقابل پیشبینی ایجاد کند بنابراین بهترین رویکرد از منظر غربیها مشاهده دقیق روند و اجازه دادن به فرآیند طبیعی جانشینی بدون تلاش برای تغییر آن است.
فرصت اصلاح مسیر
علاوه بر این تجربه گذشته نشان داده است که فرآیند جانشینی میتواند فرصتی برای اصلاح مسیر سیاستها باشد. انتقال از سیاستهای رادیکال مائو به اصلاحات عملی دنگ نمونهای از این موضوع است. دنگ معتقد بود اگر اصلاح نکنیم حزب به بنبست میرسد بنابراین بهزعم غربیها جانشین آینده شی نیز ممکن است به همین نتیجه برسد و فرصتی برای ظهور رهبری معتدلتر و متعادل فراهم کند.
سود این کار برای ایالاتمتحده و به طور کلی غرب این است که رهبر بعدی میتواند با دیدی معتدل و غیرملیگرای افراطی وارد قدرت شود، دیوارهای سیاسی ساخته شده توسط شی را کوتاهتر کرده و روند کشور را به سمت پایداری و توسعه بیشتر هدایت کند. این امر همچنین میتواند چین را از خطرات ناشی از تمرکز قدرت شدید و اقدامات افراطی سیاسی و نظامی محافظت کند.
بر همین اساس که در خصوص سناریوهای آینده مجله فارنافرز آورده است: سناریوی اول انتخاب جانشین با تجربه و جوان است که فرصت دارد پایه قدرت خود را در سالهای پایانی شی بسازد. سناریوی دوم انتخاب جانشین ضعیف یا بدون پایه قدرت است که میتواند منجر به بحران داخلی و هرج و مرج سیاسی شود اما سناریوی غیرمنتظره یا همان اسب سیاه این است که گزینه جدید تعادل نخبگان سیاسی را به هم زده و رقابتهای شدید داخلی ایجاد کند.
در همین راستا در هر سناریو اهمیت روابط جانشین با ارتش، نهادهای امنیتی و جناحهای مختلف حزب غیرقابل چشمپوشی بوده تاریخ نشان داده که حتی شایعات و بحرانهای کوچک داخلی میتوانند سیاست داخلی و خارجی چین را به شدت تحت تاثیر قرار دهند.
به طور کلی مقاله فارنافرز اینگونه نتیجهگیری میکند که چالش جانشینی در چین، مسالهای پیچیده و چندوجهی است که شامل سیاست داخلی، روابط با ارتش، بحرانهای احتمالی و پیامدهای بینالمللی میشود بنابراین انتخاب جانشین مناسب، فرآیندی حیاتی و پرریسک است که میتواند مسیر کشور را برای دههها تعیین کند. در این میان شی جینپینگ با توجه به سن و موقعیت سیاسی خود با فشار فزایندهای برای تعیین و پرورش جانشین روبهرو است و هر تاخیر یا انتخاب نادرست میتواند مسیرهای پرهرج و مرج و بحرانهای داخلی ایجاد کند که نهتنها برای چین بلکه برای نظام بینالمللی نیز دارای پیامدها و تبعات قابلتوجهی خواهد بود. در عین حال فرآیند جانشینی میتواند فرصتی برای اصلاح سیاستها و ظهور رهبری معتدلتر فراهم کند بنابراین جانشینی هم یک تهدید و هم یک فرصت است که آینده چین و سیاست جهانی را شکل خواهد داد.