موشک در آسمان؛ ترکش بر جیب و روان

مهدیه بهارمست– بالاخره دیروز آتشبس اعلام شد و جنگ ۱۲روزه ایران و رژیم صهیونیستی پایان یافت. در این مدت موشک و موج انفجار تنها خیابانها و ساختمانها را ویران نکرد بلکه ضربههای بزرگی به معیشت و حتی روح و روان مردم زده است چراکه از همان روز اول شروع درگیریها، بسیاری از افراد برای حفظ جان خانوادهشان مجبور به ترک خانه و کاشانه خود شدند. در عرض تنها یک هفته اقتصاد بیش از همیشه دچار تنزل شد و قشر متوسط بار دیگر به سوی زیر خط فقر سقوط کرد. دیگر خبری از شلوغی بازارهای تهران و تبریز نیست، صدای خندههای کودکان در کوچه پسکوچههای شیراز و اصفهان هم به گوش نمیرسد. اگر گذرتان به خیابانها و کوچههای تهران خورده باشد، با تعطیلی مشاغل، مراکز خرید، دانشگاهها و مراکز تفریحی مواجهه میشوید. شرایطی که نه فقط پایتخت بلکه بسیاری از شهرها را تا مرز خاموشی مطلق فرو برده است. البته این شرایط برای ایرانیها یادآور روزهای تلخ همهگیری کووید۱۹ است. از سال۹۸ تاکنون، مردم در حال گذراندن روزهای بسیار سختی هستند، وضعیت روز به روز برای همگان سختتر شده است و سفرههای آنها کوچکتر. با شروع سال ۱۴۰۴، قیمت ارز سر به فلک کشید و رویاها و آرزوهای معمولی را دستنیافتنیتر از همیشه کرد. قتل هولناک الهه حسیننژاد در خردادماه هم ضربه جدی و اساسی به روحیه و افکار مردم وارد کرد. بهار سال جاری اما در حالی به پایان رسید که جنگ هم به فهرست بلند مشکلات مردم ایران اضافه شد.
آمار و ارقام نگرانکننده
طبق گزارش موسسه گالوپ، ایران با در نظر گرفتن میانگین سالهای ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۲، با امتیاز ۸۷۶/۴ در جایگاه صدویکم شاخص شادی از بین ۱۳۷کشور قرار دارد. گزارش مربوط به شاخص شادی، به صورت سالانه توسط موسسه گالوپ منتشر میشود. این شاخص، از شش نماگر اصلی برای اندازهگیری میزان شادی در کشورها استفاده میکند. سطح درآمد، سلامت، داشتن شخصی که بتوان روی آن حساب کرد، آزادی برای انتخابهای اساسی زندگی، سخاوت و ادراک فساد از مواردی هستند که نقش کلیدی در شاخص شادی ایفا میکنند. طبق نظرسنجی گالوپ مشخص شده است که ۴۸درصد از ایرانیها در محل کار بیشتر روز را با تجربه استرس گذراندند و از این لحاظ در خاورمیانه رتبه هشتم را دارند. ۳۴درصد ایرانیها هم بخش عمده روز را خشمگین و در رتبه هشتم در منطقه هستند.
آمار افسردگی در ایران براساس گفته دبیر علمی سیونهمین کنگره روانپزشکان ایران، در جمعیت مردان ایرانی به ازای هر ۱۰۰هزار نفر ۳۹۴۷نفر و در زنان به ازای هر ۱۰۰هزار نفر، ۵۰۳۷نفر بوده است. این در حالی است که طبق آخرین آمار جهانی ابتلا به بیماری افسردگی در هر ۱۰۰هزار نفر از جمعیت مردان بیش از ۳۵۰۰مورد و در جمعیت زنان نزدیک به ۵هزار مورد است. از مهم ترین عواملی که باعث ایجاد افسردگی میشود، میتوان به عواملی مانند اجتماعی و فرهنگی، ژنتیکی، جسمی، اعتیاد، مشکلات روانشناختی و…. اشاره کرد. هر کدام از مواردی که ذکر شد عللهای مختلفی دارند. از شرایط بد اقتصادی گرفته تا جنگ همه و همه باعث شده تا ایرانیان از نظر شادی در فرش و از نظر غم و افسردگی در عرش قرار گیرند. با جیب خالی نه میتوان شاد بود نه خندان. در شرایطی که اخبار منفی و موشک با یکدیگر ترکیب شدهاند، دیگر رمقی بر اعصاب و روان ایرانیان نگذاشته است.
بحران جنگ و تاثیر آن بر روحیه و روان
جنگ تنها ویرانی ساختمانها و شهرها نیست بلکه ویرانی روح و روان انسانهاست.
تحقیقات نشان میدهد جنگ اثرات عمیقی بر سلامت روان افراد میگذارد. مطالعات انجام شده روی بازماندگان جنگ در اوکراین و خاورمیانه نشان میدهد که بیش از ۴۰درصد افراد درگیر جنگ، دچار مشکلات روانی جدی میشوند. به گفته برخی کارشناسان، تاثیرات روانی جنگ شامل ایجاد ترس مداوم، عدم امنیت و مواجهه با صحنههای خشونتآمیز میشود و همچنین سیستم عصبی انسان را تحت فشار شدید قرار میدهد. این فشارهای روانی میتوانند منجر به اضطراب و افسردگی، بیخوابی و کابوسهای شبانه شود. براساس تحقیقات، مشخص شده که کودکان در جنگ بیش از هر گروه دیگری آسیب میبینند زیرا درک کاملی از اتفاقات اطراف خود ندارند اما ترس و وحشت را به طور عمیق احساس میکنند، همچنین کودکانی که در جنگ بزرگ میشوند، بیشتر در معرض اختلالات اضطرابی و افسردگی در بزرگسالی هستند. علاوه بر کودکان، جنگ سلامت روان بزرگسالان را نیز به شدت تحتتاثیر قرار میدهد. تحقیقات نشان میدهد که اثرات منفی جنگ روی بزرگسالان اغلب با مشکلاتی مانند افسردگی، اضطراب، بیخوابی و کاهش عملکرد اجتماعی و شغلی بروز پیدا میکند. این افراد ممکن است دچار احساس گناه، ناامیدی و انزوای اجتماعی شوند، به ویژه اگر عزیزان خود را از دست داده یا شاهد خشونتهای شدید بوده باشند. در این میان سوال پیش میآید که چگونه در چنین شرایطی از سلامت روان محافظت کنیم؟ اولین قدم، محدود کردن مواجهه با اخبار اضطراب آور است. تحقیقات نشان داده تماس مداوم با تصاویر خشونت آمیز، سطح استرس را تا ۶۰درصد افزایش میدهد. دومین راهکار مهم، حفظ روال عادی زندگی است- حتی ساعات خواب منظم و وعدههای غذایی سالم میتوانند به ثبات روانی کمک کنند. تکنیکهای آرامش بخش مانند تنفس و تمرینات ذهن آگاهی نیز در کاهش علائم اضطراب موثر هستند. از جمله موارد دیگری که مورد اهمیت است تاب آوری است. در این شرایط، تاب آوری به معنای ظرفیت افراد و جوامع برای مقابله با فشارهای روانی، حفظ سلامت روان و بازسازی روانی-اجتماعی پس از آسیبهاست. افزایش تاب آوری فردی و جمعی از طریق تقویت مهارتهای مقابله ای، حمایت اجتماعی، حفظ ارتباط با خانواده و دوستان و ایجاد ساختارهای روزمره میتواند به کاهش آسیبهای روانی کمک کند.
ما در جامعه با شوک جمعی مواجه شدهایم
دکتر امیر لطفیحقیقت، مشاور و روانشناس اجتماعی به «جهانصنعت» گفت: به طور کلی نه تنها از سال۹۸ بلکه طی دهههای اخیر وضعیت سلامت مردم و بهداشت روانی آنها با مشکلات متعددی مواجهه شده است. ما باید چندین عامل را درباره این موضوع در نظر بگیریم؛ حوادثی که طی سالهای اخیر رخ داده به نوعی متغیرهای اصلی هستند که در این امر اثر گذار بوده و اخبار و شرایطی که فضای مجازی ایجاد کرده، متغیرهای فرعی هستند. وضعیت اقتصادی، جامعه، ترافیک، آلودگی هوا، کمبودها و شرایطی که به وجود آمده تاثیرات عظیم و بسیار عمیقی را در جامعه گذاشته است. طی ۲۰سال اخیر به طور کلی هرچه جلوتر آمدیم، وضعیت سلامت و روان افراد با مخاطرات بیشتری مواجه شده و جامعه به افول اخلاق و کاهش کنترل هیجانات رسیده است. هیجان در سطح جامعه بیشتر غلبه دارد؛ هیجان و اخبار منفی و سایر موارد را اگر کنار هم قرار دهیم، تاثیر عمیقی بر سلامت روان افراد میگذارد.
وی افزود: من با مفهوم شوک اجتماعی بسیار موافق هستم. ما شوکهای جمعی زیادی در جامعه داریم، مانند همین جنگ تحمیلی اسرائیل علیه ایران. به عنوان مثال قتل آقای مهرجویی و همسرش و قتل اخیر (الهه حسیننژاد) اخبار و ریز خبرهایی هستند که جامعه را درگیر خود کرد. اخبار مربوط به کمبود منابع به ویژه آب، برق، گاز، زلزله و سیل، پیامدهای دیگری هستند که باعث شوک جمعی شده است. در چنین شرایطی جامعه با سطح بالای غم و خشم رو در رو شده و به نوعی ما در جامعه با شوک جمعی مواجه شدهایم و همچنین معتقد هستم که این امر، یکی از بحرانهای جدی است که در سطح جامعه رخ داده و باید به صورت عمیق و وسیع حل شود.
لطفیحقیقت با اشاره به کاهش سرمایه اجتماعی بیان کرد: سرمایه اجتماعی در جامعه ما به شدت کاهش پیدا کرده زیرا اعتماد مردم از دست رفته است؛ اعتماد به عنوان یکی از ارکانهای سرمایه اجتماعی، در سطح جامعه بسیار پایین آمده است. مردم به خاطر فقدان عدالت قضایی و اجتماعی دچار ضعف شدیدی شدهاند. به عنوان مثال مشکل ترافیک را مطرح میکنم؛ وقتی مسوولان نمیتوانند ترافیک شهری یا بحران ساده جادهای را حل کنند، مردم دچار یخ زدگی و این نیز بگذرد شدهاند. بحرانهایی که باعث میشود در آینده جامعه ما اثر منفی بگذارد.
او در پاسخ به این سوال مبنی بر علت اصلی فقدان شادی عمومی در جامعه گفت: مهمترین علت مشکلات اقتصادی است. اقتصاد در جامعه بسیار شکننده است. اقتصاد توام با بی عدالتی، رانتخواری، زد و بند و با رفتارهای غیراخلاقی شکل میگیرد و رو به جلو میرود. بنا بر این دو حالت پیشرو جامعه قرار میگیرد یا در رنج فقدان و نداشتن زندگی کند یا خودش را با رفتارهای غیراخلاقی و مسائل اینچنینی تطبیق بدهد. بنا بر این اگر شادی را مدنظر بگیریم، شادی همراه با غم یا خشم را در جامعه بیشتر میبینیم. به طور کلی فضا و ساختار جامعه در واقع به نحوی چیدمان شده، سازههای شهری و ساختمان سازی مسیر را به سمتی برده که جامعه دچار هیجان منفی، غمگینی و اضطراب باشد. بخش بعدی به اخبار منفی مثل جنگ، خشکسالی، ناامنی، قتل و مسائل دیگر و بخشی برمیگردد به واقعیت مجازی یعنی واقعیت ساخته شده توسط رسانه که شبکههای اجتماعی داخلی و خارجی و رسانهها در حال اجرای آنهاست. زمانی که نیاز در جامعه تحریف شود و نیاز در سطح بالا برود و امکانات پایین باشد یعنی ارزش و نیاز بالا ولی امکانات و منابع محدود باشد، این خود باعث ناشادی جدی و خشم عمده در افراد میشود. بحث سن ازدواج، حسرتهای فردی،عدم رشد و حصول اهداف مثلا مهاجرت برای افرادی که از نظر مالی تامین هستند و آدمهایی که ضعیف میمانند از این ماجرا، اینها همه دست به دست هم میدهند و ناخشنودی جدی را در جامعه رقم میزنند. نکته دیگری که بسیار اهمیت دارد، حضور افاغنه و عراقیها در کشور است. این دو قوم مهاجر از نظر فرهنگی در سطح پایین جامعه هستند و باید به این موضوع رسیدگی جدی شود. هر قسمتی از تخلفها و جرمهایی که شما ملاحظه میکنید، پای یک افاغنه در میان است و باید به جد با این مساله برخورد شود.