جهان‌صنعت بحران روانی مردان را واکاوی می‌کند:

فروپاشی آرام و خاموش

پویا اصل‌باغ
کدخبر: 585978
مردان در ایران با بحران پنهان سلامت روان مواجه‌اند که ناشی از هنجارهای اجتماعی و فشارهای اقتصادی است و اغلب به سرکوب احساسات و پیامدهای منفی منجر می‌شود.
فروپاشی آرام و خاموش

پویا اصل‌باغ- از قدیم هرگاه پسربچه‌ای گریه می‌کرد به او می‌گفتند «مرد که گریه نمی‌کند» همین زمینه فکری باعث شده که امروزه بسیاری از مردان کشور به‌خاطر شرایط فعلی اهمیت سلامت روان خودشان را به‌طور کلی فراموش کنند. چنین دیدگاهی درحالی مطرح می‌شود که آمارها از بحران پنهان سلامت روان مردان خبر می‌دهند. داده‌ها نشان می‌دهد که از هر چهار ایرانی یک نفر با چالش‌های روحی مواجه است. ازسوی دیگر کارشناسان بیان کردند نرخ ابتلای مردان به اختلالات افسردگی حدودا ۴‌هزارو۱۸۴نفر در هرصدهزارنفر است. دلایل گوناگونی برای این موضوع بیان شده و از تابوها گرفته تا مسائل معیشتی سبب شده که مردان کشور به‌جای درمان و مراجعه به مشاور درونی با این مشکل مبارزه کنند. هزینه بالای تراپی و روان‌درمان‌ها نیز باعث شده که این مساله در اولویت مردان قرار نگیرد. کارشناسان هشدار دادند که این شرایط می‌تواند جامعه را به خطر بیندازد. تاب‌آوری پایین، خشونت، استعمال موادمخدر و الکل در نتیجه این اتفاق است. امروزه درشرایطی که نان‌آوران خانواده سیبل مشکلات روحی قرار دارند نیاز است که بیش‌ازپیش نسبت به این بحث توجه کرد.

فرسودگی روحی نامحسوس

پیشتر نسبت به اهمیت سلامت روان مردان صحبت شد. امیرلطفی حقیقت، روان‌درمانگر و مدرس مطالعات میان‌رشته‌ای در گفت‌وگو با «جهان‌صنعت» به نشانه‌های فرسودگی روحی مردان پرداخته و گفت: فرسودگی روحی در مردان اغلب آرام و نامحسوس شروع می‌شود. برخلاف تصور عمومی همه مردان نشانه‌های آشکار افسردگی مثل گریه و غمگینی شدید نشان نمی‌دهند. معمولا ابتدا کاهش انرژی و انگیزه برای انجام کارهای روزمره دیده می‌شود. شاید مرد به فعالیت‌هایی که قبلا برایش لذت‌بخش بود بی‌توجه شود و حتی در محل کار یا خانواده بی‌حوصله به نظر برسد. خواب بی‌کیفیت، بی‌خوابی یا خواب زیاد هم از دیگر نشانه‌های رایج بوده که اغلب با استرس مزمن همراه است. یکی دیگر از نشانه‌های مهم تغییرات خلقی است. مردان ممکن است بیشتر عصبانی، تحریک‌پذیر یا پرخاشگر شوند درحالی‌که درون خود احساس خستگی و غم دارند.

وی افزود: گاهی این انرژی منفی به‌سمت رفتارهای پرخطر مانند مصرف مواد یا پرخوری هدایت می‌شود. ازسوی دیگر کناره‌گیری از دوستان، خانواده و فعالیت‌های اجتماعی به مرور اتفاق افتاده و احساس تنهایی را تشدید می‌کند. فرسودگی روحی مردان همچنین با کاهش توانایی تمرکز و کاهش انگیزه برای مسوولیت‌های روزمره همراه است. نکته مهم این بوده که این وضعیت نه‌تنها یک مساله فردی بلکه یک پدیده اجتماعی است. هنجارهای جامعه و انتظارات از مردان برای قوی‌بودن و مستقل‌ماندن باعث می‌شود بسیاری از آنها علائم خود را پنهان کنند. به همین دلیل توجه به نشانه‌های ظریف، ایجاد فضایی امن برای بیان احساسات و دریافت حمایت روانی نقش حیاتی در پیشگیری و کاهش شدت فرسودگی دارد.

هنجارها و انتظارات اجتماعی

لطفی‌حقیقت بیان کرد: یکی از واقعیت‌های مهم روانشناسی مردان این است که آ‌نها معمولا دیرتر به‌دنبال کمک روانی می‌روند. علت اصلی این رفتار ترکیبی از هنجارهای فرهنگی و انتظارات اجتماعی است. از کودکی به مردان آموخته می‌شود که باید قوی، مستقل و خودکفا باشند. درنتیجه وقتی با فشارهای روحی و روانی مواجه می‌شوند فکر می‌کنند درخواست کمک نشانه ضعف است و هویت مردانه‌شان تهدید می‌شود. این رفتار در جامعه‌های مختلف شکل‌های متفاوتی دارد. برخی مردان احساس می‌کنند ابراز آسیب‌پذیری ممکن است باعث قضاوت دیگران یا کاهش احترام خانواده و همکاران شود. حتی زمانی که علائم فرسودگی یا افسردگی آشکار است مردان غالبا سعی می‌کنند آن را پنهان کنند یا به روش‌های جایگزین مثل کار بیش از حد، ورزش شدید یا مصرف مواد پاسخ دهند.

او ادامه داد: علاوه بر این بسیاری از مردان مهارت کافی برای بیان احساسات خود ندارند. وقتی نمی‌توانند حس ناکامی، اضطراب یا غم را توضیح دهند کمک‌گرفتن دشوار می‌شود. شبکه حمایتی محدود یعنی دوستان و خانواده‌ای که بتوانند با درک و پذیرش واقعی واکنش نشان دهند این مشکل را تشدید می‌کند. نتیجه این رفتار دیرهنگام افزایش شدت مشکلات روانی و پیچیده‌ترشدن درمان است. وقتی مردان کمک می‌گیرند معمولا در مراحل پیشرفته‌تر فرسودگی یا افسردگی هستند به همین دلیل ایجاد فضایی امن، کاهش برچسب‌گذاری منفی و آموزش مهارت‌های ابراز احساسات نقش کلیدی در ترغیب مردان به دریافت کمک روانی دارد.

فشار شغلی و بحران اقتصادی

این روان‌درمانگر معتقد است: فشار اقتصادی و شغلی یکی از مهم‌ترین عوامل تاثیرگذار بر سلامت جسمی و روانی مردان است. مردان اغلب هویت و ارزش شخصی خود را با توانایی‌شان در تامین مالی خانواده می‌سنجند بنابراین وقتی با بحران اقتصادی، نبود امنیت شغلی یا ناکامی در تحقق اهداف حرفه‌ای مواجه شده و فشار روانی شدیدی تجربه می‌کنند. این فشار حتی زمانی که شرایط مالی واقعا بحرانی نیست می‌تواند احساس ناکامی، شرم یا بی‌ارزشی ایجاد کند. در سطح فردی فشار مزمن اقتصادی و شغلی باعث اضطراب، بی‌خوابی، خستگی و کاهش تمرکز می‌شود. بدن و ذهن همزمان تحت تاثیر قرار می‌گیرند و ریسک ابتلا به بیماری‌های جسمی مانند سردرد مزمن فشار خون بالا یا مشکلات قلبی افزایش می‌یابد. برخی مردان برای مقابله با این فشارها به رفتارهای پرخطر مانند مصرف الکل، مواد یا کار بیش‌ازحد روی می‌آورند که خود چرخه‌ای از تنش و فرسودگی ایجاد می‌کند.

وی مطرح کرد: از دیدگاه اجتماعی این فشارها با هنجارهای مردانگی و انتظارات خانواده و جامعه ترکیب می‌شوند. وقتی مرد نتواند نقش اقتصادی و تامین‌کننده خانواده را به نحوی که انتظار می‌رود ایفا کند نه‌تنها احساس ناکامی شخصی دارد بلکه ممکن است با قضاوت و انتقاد دیگران نیز روبه‌رو شود. این ترکیب فشار داخلی و خارجی فرسودگی روانی را تشدید کرده و مردان را در وضعیت تنهایی و انزوا قرار می‌دهد. درنهایت کاهش این فشارها تنها از طریق بهبود شرایط اقتصادی ممکن نیست بلکه ایجاد فضایی که مردان بتوانند فشارها و اضطراب‌های خود را بدون ترس از قضاوت بیان کنند، حمایت خانواده و شبکه‌های اجتماعی و بازتعریف هنجارهای فرهنگی درباره مردانگی و مسوولیت‌های اقتصادی نقش حیاتی در حفظ سلامت روانی مردان دارد.

مشکلات روحی متنوع و شیوه بروز متفاوت

لطفی‌حقیقت اضافه کرد: مردان درست مانند زنان درمعرض مشکلات روحی متنوع هستند اما شیوه بروز این مشکلات اغلب متفاوت است و همین تفاوت باعث می‌شود علائم در آنها کمتر تشخیص داده شود. افسردگی یکی از شایع‌ترین مشکلات است اما در مردان معمولا با نشانه‌های غیرکلاسیک ظاهر می‌شود. به‌جای غم آشکار خستگی مزمن، بی‌حوصلگی، تحریک‌پذیری و حتی پرخاشگری دیده می‌شود. اضطراب و استرس مزمن نیز در مردان بسیار شایع است به‌ویژه وقتی فشارهای شغلی و اقتصادی وجود دارد یا نقش‌های اجتماعی بر آنها سنگینی می‌کند. این استرس می‌تواند به شکل بی‌خوابی، مشکلات تمرکز و نگرانی‌های دائمی بروز کند و سلامت جسمی و روانی را همزمان تحت تاثیر قرار دهد. برخی مردان نیز با اختلالات رفتاری یا مصرف مواد مواجه می‌شوند که گاهی به‌عنوان مکانیسم مقابله با فشارها و ناکامی‌ها عمل می‌کند. در موارد شدیدتر این مشکلات روانی می‌توانند باعث مشکلات جسمی شوند؛ سردردهای مزمن، مشکلات گوارشی، بی‌اشتهایی یا پرخوری و کاهش میل جنسی نمونه‌هایی از تاثیر روان بر جسم هستند.

او تصریح کرد: نکته مهم این است که بسیاری از این مشکلات نه فقط نتیجه عوامل فردی بلکه بازتاب فشارهای اجتماعی و هنجارهای جنسیتی است. مردان اغلب مجبورند نقش‌های قوی و مستقل‌بودن را ایفا کنند بنابراین توانایی ابراز آسیب‌پذیری و کمک گرفتن محدود می‌شود. این ترکیب فشارهای فردی و اجتماعی باعث می‌شود مشکلات روانی مردان دیرتر تشخیص داده شده و درمان آن دشوارتر شود. زمانی که مردان احساسات و فشارهای روانی خود را سرکوب می‌کنند پیامدهای آن نه‌تنها برای خودشان بلکه برای اطرافیانشان نیز محسوس است. سرکوب هیجانات می‌تواند باعث افزایش تنش داخلی شود و به‌تدریج زندگی روزمره را تحت تاثیر قرار دهد.

پیامدهای سرکوب احساسات

این روان‌درمانگر گفت: بسیاری از مردان از صحبت کردن درباره اضطراب، افسردگی یا خستگی خود خودداری می‌کنند چون ترس دارند این رفتار ضعف تلقی شود. از منظر روانشناسی سرکوب هیجانات منجربه افزایش اضطراب و استرس مزمن می‌شود. مردانی که قادر به ابراز احساسات نیستند ممکن است به رفتارهای ناسالم یا پرخاشگری روی آورند تا فشار درونی خود را تخلیه کنند. این الگو نه‌تنها سلامت جسمی را تحت تاثیر قرار داده بلکه کیفیت روابط اجتماعی و خانوادگی را نیز کاهش می‌دهد. مردان ممکن است از دوستان و اعضای خانواده فاصله بگیرند و احساس تنهایی و انزوا عمیق‌تر شود. از منظر اجتماعی مردی که فشارها و ناکامی‌های خود را فرو می‌خورد اغلب با قضاوت و سوءتفاهم دیگران نیز روبه‌رو می‌شود.

وی افزود: این وضعیت می‌تواند چرخه‌ای معیوب ایجاد کند. فشارهای روانی افزایش و حمایت اجتماعی کاهش می‌یابد و احتمال بروز مشکلات شدیدتر روانی مانند افسردگی عمیق یا افکار خودکشی بیشتر می‌شود. درنهایت پیامد فروخوردن احساسات نشان‌دهنده نیاز شدید به فضایی امن و بدون قضاوت است که مردان بتوانند مشکلات خود را بیان کرده، احساس حمایت کنند و منابع مقابله‌ای سالم بیابند. این اقدامات نه‌تنها به کاهش فشار روانی کمک کرده بلکه کیفیت زندگی، کارایی در محیط اجتماعی و سلامت جسمی مردان را نیز بهبود می‌بخشند.

نقش نان‌آور خانواده در بحران روانی

لطفی‌حقیقت به نقش نان‌آوربودن مردان نیز اشاره کرد و گفت: نقش نان‌آورخانواده‌بودن برای بسیاری از مردان یکی از بزرگ‌ترین منابع استرس و فشار روانی است. از دیدگاه اجتماعی جامعه از مردان انتظار دارد که مسوولیت اقتصادی خانواده را برعهده بگیرند و استاندارد موفقیت آنها اغلب با توانایی‌شان در تامین مالی سنجیده می‌شود.

وقتی مرد احساس کند از عهده این مسوولیت برنمی‌آید یا فشارها از حد توان او فراتر است اضطراب، بی‌خوابی و احساس ناکامی افزایش پیدا می‌کند. این فشار تنها به بعد اقتصادی محدود نشده و بر هویت و اعتماد‌به‌نفس مرد نیز تاثیر عمیق می‌گذارد. بسیاری از مردان خود را با معیارهای ایده‌آل اجتماعی مقایسه کرده و هرگونه کمبود در توانایی تامین نیازهای خانواده را نشانه شکست فردی تلقی می‌کنند. چنین نگرشی باعث می‌شود فشار روانی نه‌تنها افزایش یافته بلکه بیان آن نیز دشوار شود. مردان غالبا احساسات خود را فرو می‌خورند تا جایگاه اجتماعی و احترام خانوادگی خود را حفظ کنند.

لزوم توجه به سلامت روان

در شرایطی که دغدغه افراد تنها مسائل اقتصادی است کمتر کسی به سلامت روان خود توجه می‌کند. تاب‌آوری پایین، افزایش خشونت، مصرف بالای مخدرها، خودکشی، افزایش جرایم، طلاق و… نتیجه همین مساله است. نمی‌توان منکر هزینه‌های گزاف زندگی شد اما توجه به سلامت روان چه مرد و چه زن یکی از نیازهای اساسی جامعه است. در شرایط امروز باید بیش‌ازپیش مردان و زنان زندگی خود را درک کنیم زیرا دوام‌آوردن در چنین وضعیتی بسیار سخت و طاقت‌فرساست. بهبود سلامت روانی نه‌تنها یک مساله فردی بلکه یک مبحث اجتماعی است و بی‌توجهی نسبت به آن پیامدهای سنگینی را به‌همراه دارد.

وب گردی