عرضه اولیه در بورس بهشرط حمایت و تعادل
امیرعلی امیرباقری، کارشناس بازار سرمایه
همانطور که مشاهده میکنیم نرخ دلار با روند صعودی مواجه شده و این روند از پارامترهای داخلی و خارجی تاثیر میپذیرد. در بُعد داخلی عمدتا حجم نقدینگی و کسری بودجه ساختاریافته نقشآفرین اصلی هستند و در بُعد خارجی نیز کاتالیزوری به نام ریسک سیاسی و سایر عوامل ژئوپلیتیک قرار داشته که منجر به رشد هیجانی قیمت ارز شدند. البته باید توجه داشت که درکنار افزایش قیمت ارز باتوجه به کسری بودجه ساختاریافته دولت این رشد نرخ میتواند تاحدودی جایگزین برخی منابع درآمدی دولت شود و این جایگزینی چه بهصورت مستقیم و چه غیرمستقیم اثر خود را بر تورم خواهد گذاشت. ازسوی دیگر افزایش نرخ ارز بر ترازنامه و صورت سود و زیان شرکتها و درنهایت بر بازارسرمایه نیز تاثیر میگذارد. در بُعد ترازنامهای ارزش داراییها بهصورت تورمی رشد میکنند و در بُعد سودوزیان رشد درآمدها باعث افزایش سود خالص بهازای هرسهم (EPS) میشود که میتواند بر قیمت سهام و جذابیت بازار اثر بگذارد. البته باید این نکته را درنظر داشت که رشد نرخ ارز زمانی بر بازارسهام اثر مثبت و پایدار میگذارد که ناشی از پارامترهای اقتصادی باشد. در غیراین صورت اگر رشد ارز
تحت تاثیر ریسکهای خارجی و پارامترهای سیاسی باشد ممکن است بازاریسازی مثبتی در بورس مشاهده نشود چراکه نسبت قیمت به سود خالص کاهش یافته و بخشی از جذابیت بازار ازبین خواهد رفت. بهطورکلی افزایش نرخ ارز در بازه کوتاهمدت و میانمدت سایر بازارها را نیز تحریک و با خود همسو میکند. درکنار این موضوع باتوجه به وضعیت فعلی بازارسرمایه و ظرفیت اقتصادی کشور عرضه اولیه سهام و انتشار اوراق بدهی باید با ظرافت بالا انجام شود زیرا طبق اعلام منابع متعدد نرخ رشد اقتصادی ایران چندان چشمگیر نیست و براساس نظریه مقداری پول هرچه حجم نقدینگی افزایش پیدا کند اثر آن مستقیما در تورم ظاهر خواهد شد.
از آنجا که نقدینگی جدیدی در اقتصاد ایجاد نمیشود عرضه اولیه سهام در بازه میانمدت و بلندمدت آسیبزا نبوده اما این موضوع تنها زمانی صحیح است که شرایط لازم و معقول برای ورود عرضه اولیه فراهم باشد و نه زمانی که پول در بازار کمیاب است و رفتارهای هیجانی شکل میگیرد. درواقع عرضه اولیه باید در شرایط متعادل و فضای مثبت بازار انجام شود. در غیراین صورت اگر در دورههای غیرعادی و کمبود نقدینگی انجام شود ممکن است به سایر ابزارهای سرمایهگذاری بازارسهام لطمه وارد کند.
درسوی دیگر ماجرا اوراق بدهی قرار دارد. اوراق بدهی به این دلیل که تعهدات را به آینده منتقل کرده و با سرمایه جذبشده بدهیهای گذشته را پوشش میدهد عملا موتور نقدینگی را درحالت دائمی قرار میدهد. از آنجایی که نرخ تورم از رشد نقدینگی نیز نشأت میگیرد این روند باید کنترل شود؛ هرچند فشار آن دیر یا زود بر بدنه جامعه احساس خواهد شد. چه در مجلس و فرآیندهای قانونگذاری و چه در دولت باید به این مساله توجه کرد که تصمیمات نباید منجر به خلق نقدینگی جدید شود مخصوصا در شرایطی که رشد اقتصادی توان همپایی با خلق نقدینگی را ندارد. اگر بخواهیم بازارسرمایه را بهصورت ایزوله بررسی کنیم باید گفت این بازار در بازه میانمدت و بلندمدت در سطح ارزندهای قرار دارد. باتوجه به میزان اثرپذیری بازارسرمایه از ریسکها و عقبماندگی نسبی آن از سایر بازارها پتانسیل قابلتوجهی برای رشد دارد. در نتیجه بازارسهام در بُعد کلان ارزنده بوده اما طبیعی است که اگر اتفاق مثبت یا منفی در حوزه اقتصادی رخ دهد این بازار نیز بنا بر ماهیت خود دچار نوساناتی میشود.

