چالش نظارت در صنعت بیوتکنولوژی دارویی ایران بررسی شد:

سایه‌ لابی‌های صنعتی بر علم و سلامت

دکتر مریم سادات خرمگاه
کدخبر: 563800
نفوذ لابی‌های صنعتی در حوزه بیوتکنولوژی پزشکی باعث تضعیف نظام نظارتی و خطراتی برای سلامت عمومی شده است و این وضعیت نیازمند شفافیت و پاسخگویی در فرآیندهای دارویی است.
سایه‌ لابی‌های صنعتی بر علم و سلامت

دکتر مریم‌سادات خرمگاه*- در سال‌هایی که تولید ملی شعار مرکزی سیاستگذاری کشور شده است، لابی‌های صنعتی نیز چهره‌ای تازه یافته‌اند. در حوزه حساس بیوتکنولوژی پزشکی؛ جایی که سلامت مردم مستقیما به کیفیت تصمیم‌سازی گره خورده، نفوذ صنفی در فرآیندهای نظارتی بیش از گذشته احساس می‌شود.

نفوذ تشکل‌های صنعتی بیوتکنولوژی در فرآیندهای دارویی، نظام نظارت را در معرض تعارض منافع قرار داده است؛ جایی که مرز میان حمایت از تولید و حفظ سلامت عمومی هر روز باریک‌تر می‌شود.

انجمن‌های صنفی یا بازیگران سیاستگذاری؟

برخی انجمن‌های صنفی بیوتکنولوژی در ابتدا با هدف توسعه دانش و تسهیل ارتباط صنعت و دانشگاه شکل گرفتند اما به مرور از نقش فنی و حمایتی خود فاصله گرفته و به بازیگران پرنفوذ عرصه سیاستگذاری بدل شده‌اند. به نظر می‌رسد در برخی موارد این انجمن‌ها با لحن حامی تولید داخل و از مسیر نامه‌نگاری‌های متعدد، جلسات مشترک و حتی فشار رسانه‌ای در پی اثرگذاری بر نحوه اجرای مقررات و دستورالعمل‌های نظارتی سازمان غذا و دارو بوده‌اند. در ظاهر این تلاش‌ها با هدف رفع موانع تولید انجام می‌شود اما در عمل گاه بخشی از جریان علمی را از چرخه تصمیم‌سازی کنار می‌زند. فشار برای تسریع صدور مجوزها، کاهش ارزیابی‌های فنی و تردید در ضرورت برخی الزامات نظارتی از جمله مواردی است که گاه در ادبیات این لابی‌ها دیده می‌شود.

نهاد نظارتی در تنگنای منافع

نهاد ناظر باید داور بی‌طرف میان علم، صنعت و سلامت باشد اما هنگامی که فشار صنفی و رسانه‌ای از یک‌سو و ضرورت‌های اقتصادی از سوی دیگر بر آن سنگینی کند، توازن از بین می‌رود. در چنین شرایطی تصمیم‌ها گاه به‌جای تکیه بر داده‌های علمی با ملاحظه‌های اقتصادی یا سیاسی اتخاذ می‌شوند. گزارش‌های کارشناسی در پیچ بوروکراسی گم می‌شوند و معیارهای علمی در برابر شعار حمایت از تولید عقب می‌نشینند. لابی‌گری سازمان‌یافته، تصمیم علمی را به تصمیم اداری بدل می‌کند و این، آغاز زوال استقلال رگولاتوری است.

سکوت خطرناک در برابر عوارض دارویی

در کنار نفوذ صنفی، ضعف نظام ثبت و پایش عوارض دارویی، حلقه دوم این چرخه خطرناک است. در حالی که در بسیاری از کشورها، فارماکوویژیلانس قلب نظام نظارت بر ایمنی دارو است، در ایران هنوز به شکل موثر و یکپارچه عمل نمی‌کند. بسیاری از بیماران نمی‌دانند چگونه و کجا باید عوارض را گزارش کنند. پزشکان از پیچیدگی فرآیندها خسته‌اند و نهاد ناظر به‌جای انتشار شفاف داده‌ها، سکوت را ترجیح می‌دهد. نتیجه این است که عوارض جدی، از اختلالات هورمونی تا مشکلات ناشی از مصرف برخی داروهای بیوتک، در سطح گمانه باقی می‌مانند. وقتی داده‌ای وجود ندارد، پاسخگویی هم تعطیل می‌شود و در نبود پاسخگویی، اعتماد عمومی فرسوده می‌گردد.

زنان، قربانیان خاموش ضعف نظارت

در حوزه درمان‌های هورمونی و ناباروری، زنان بیش از دیگران در معرض عوارض احتمالی قرار دارند اما به‌دلیل ضعف نظام پایش و تابوهای فرهنگی در گفت‌وگو درباره سلامت زنان، تجربه‌های زیسته آنان نه شنیده می‌شود، نه ثبت. گزارش‌های پراکنده از بروز عوارض در مصرف برخی داروهای بیولوژیک، به‌جای آنکه منجر به بررسی علمی شود، اغلب با برچسب ضربه به تولید داخلی کنار گذاشته می‌شوند. اینجا همان‌جاست که لابی صنعتی، از شعار ملی‌گرایی دارویی به‌عنوان سپری برای گریز از پاسخگویی استفاده می‌کند.

تبلیغ بی‌نظارت، قانون بی‌اثر

قانون صراحت دارد: تبلیغ دارو ممنوع است اما در عمل، محصولات دارویی از مسیر رسانه‌های غیررسمی و صفحات شبه‌علمی تبلیغ می‌شوند. انجمن‌های صنفی، گاه با برگزاری رویدادها یا انتشار گزارش‌های جهت‌دار، مرز میان اطلاع‌رسانی و تبلیغ را مخدوش می‌کنند. در غیاب نظارت موثر، افکار عمومی با انبوهی از پیام‌های تبلیغاتی روبه‌رو می‌شود که به‌جای داده علمی، احساسات ملی را تحریک می‌کنند. این روند فضای اعتماد میان بیمار، پزشک و نهاد ناظر را مخدوش کرده است.

حذف مطالعات بالینی؛ هشدار برای آینده علم

در ادامه همین روند، زمزمه‌هایی درباره کاهش یا حذف الزامات مطالعات بالینی در فرآیند تایید داروها شنیده می‌شود. این دیدگاه سال‌هاست در بخشی از ادبیات لابی‌های بیوتک تکرار می‌شود: مسیر مجوز باید سریع‌تر و ساده‌تر شود اما مطالعات بالینی نه مانع تولید بلکه صافی حقیقت‌ هستند. حذف آنها یعنی خاموش کردن آخرین امکان برای پرسش علمی: آیا این دارو واقعا ایمن و موثر است؟ وقتی یک انجمن صنفی بتواند تا این اندازه بر قواعد علمی اثر بگذارد، مرز میان حمایت از تولید و دخالت در سلامت عمومی از بین می‌رود.

بازگشت به شفافیت؛ نه حذف نظارت

هیچ‌کس مخالف تولید ملی نیست اما تولید ملی زمانی اعتبار دارد که پاسخگو باشد. شفافیت و استقلال علمی باید پیش‌شرط حمایت از صنعت باشند، نه قربانی آن. لابی‌گری اگر در مسیر علم قرار نگیرد، به نفوذ تبدیل می‌شود و نفوذ اگر بدون پاسخگویی باشد به تهدیدی برای سلامت عمومی بدل خواهد شد. کشوری که سلامت مردمش را فدای سرعت و مصلحت کند، در نهایت دارو تولید می‌کند اما اعتماد نه. اعتماد تنها محصولی است که در هیچ خط تولیدی ساخته نمی‌شود.

کمااینکه امروز تب و تاب خرید داروی خارجی از هر مسیر ممکن به‌روشنی نشان می‌دهد که اعتماد عمومی به کیفیت داخلی در حال فرسایش است. قوانین سختگیرانه‌ای که در عمل برخی تولیدکنندگان فرآورده‌های ‌های‌تک را به بازیگران بی‌رقیب بازار بدل کرده‌اند نه‌تنها رقابت را از بین برده‌اند بلکه در نهایت آخرین قربانیانشان همان مردمی‌ هستند که با فقر اقتصادی دست‌وپنجه نرم می‌کنند. سلامت جایی برای تعارف ندارد. اعتماد عمومی محصول شفافیت است نه شعار و هیچ صنعتی، حتی شریف‌ترینش بدون پاسخگویی پایدار نمی‌ماند.

* کارشناس دارویی سازمان غذا و دارو

وب گردی