تلاش پوتین برای فرار از تله جنگ

جهانصنعت – نشست تاریخی دونالد ترامپ و ولادیمیر پوتین در آلاسکا در حالی در شامگاه جمعه برگزار شد که این دیدار به لحاظ شرایط جهانی از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است زیرا به گفته کارشناسان سرنوشت جنگ اوکراین به عنوان یکی از مهمترین بحرانهای ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی قرن۲۱ بستگی زیادی به توافقهای صورت گرفته میان این دو رییسجمهوری دارد.
در همین رابطه روز گذشته خبرگزاری یورونیوز گزارش داد که دونالد ترامپ چند ساعت پیش از سفر برای ملاقات با ولادیمیر پوتین، گفت که انتظار دارد این نشست دیدار خوبی باشد اما تاکید کرد که این دور، مهمترین مذاکرات صلح نخواهد بود. ترامپ در گفتوگو با خبرنگاران با اشاره به اینکه دور دوم مهمتر خواهد بود اضافه کرد که انتظار دارد در آن دور ولودمیر زلنسکی، رییسجمهوری اوکراین و احتمالا فردی از اروپا نیز در کنار او و پوتین حضور داشته باشند. ترامپ پیشتر گفته بود که مایل است دور دوم نشست، بلافاصله پس از نشست آلاسکا برگزار شود. او اظهار داشت: دوست دارم خیلی زود بعد از این دیدار برگزار شود. حتی شاید در خود آلاسکا بمانیم چون خیلی سادهتر است.
رییسجمهوری آمریکا در پاسخ به این پرسش که آیا دیدار با پوتین میتواند به عنوان پاداش به رییس جمهوری روسیه تلقی شود، قاطعانه آن را رد کرد و گفت: پوتین میخواهد به توافق برسد. بدون من او تمام اوکراین را تصرف میکرد اما من رییسجمهورم و او با من درنمیافتد. این نخستینبار است که ترامپ احتمال میدهد رهبران اروپایی به دور دوم مذاکرات دعوت شوند. او بارها گفته که اگر در زمان آغاز جنگ در قدرت بود، اجازه شروع آن را نمیداد و در کارزار انتخاباتی نیز تکرار کرده که میتواند این جنگ را ظرف یک روز پایان دهد. با این حال، ترامپ پس از بازگشت به قدرت بارها از زلنسکی انتقاد کرده و گفته او باید برای جلوگیری از جنگ با پوتین توافق میکرد اما اخیرا نشانههایی از بیصبری او نسبت به پوتین دیده میشود؛ از جمله انتقاد از حملات روسیه به اهداف غیرنظامی در اوکراین و هشدار درباره پیامدهای شدید در صورت ادامه جنگ پس از مذاکرات روز جمعه در آلاسکا.
پوتین به دنبال چیست؟
از سوی دیگر پوتین در حالی به دیدار ترامپ در آلاسکا رفته که پیش از آن رییسجمهوری آمریکا یک ضربالاجل ۱۲روزه برای او تعیین کرده بود. در نتیجه به نظر میرسد در سایه نگرانی عمده اروپاییها درخصوص احتمال واگذاری اراضی اوکراین به روسیه، پوتین با دو خواسته مهم به دیدار ترامپ میرود.
نخستین و شاید مهمترین مساله پوتین این است که در صورت آتشبس در اوکراین، دستاوردی داشته باشد که بتواند سه سال جنگ را توجیه کرده و بتواند آن را به مردم روسیه بفروشد. واقعیت این است که در طول سه سال گذشته روسیه در جنگ اوکراین، آسیبهای قابلتوجهی دیده است. از تحریمهای گسترده تا فرسایشی شدن جنگ و همچنین لطمه خوردن به اعتبار جنگی روسیه، همگی از عواملی هستند که سران کرملین را در طول سهسالونیم اخیر درگیر کرده است. در نتیجه اگر پوتین بتواند آنطور که گفته میشود، ترامپ را متقاعد کند تا ۲۰درصد خاک اوکراین را که اکنون در اختیار روسیه است، ضمیمه کند، آنگاه یکی از مهمترین موانع او برای پایان دادن به جنگ بر طرف خواهد شد.
در عین حالی یکی دیگر از مهمترین چالشهای پوتین در فردای روز جنگ، تطبیق اقتصاد جنگی روسیه با اقتصاد عادی است. درست است که در طول ۵/۳سال اخیر پیشبینی اغلب کارشناسان اقتصادی مبنی بر افول اقتصاد روسیه تحقق نیافته اما واقعیت این است که بخش قابل ملاحظهای از رشد اقتصادی این کشور به واسطه اقتصاد جنگی است. یعنی صنایع روسیه همگی در خدمت جنگ بوده و به همین دلیل رشدی قابلتوجه به دست آوردهاند. در نتیجه با پایان یافتن جنگ میتوان انتظار افول چشمگیر رشد اقتصادی و تولیدی روسیه را داشت که این امر به گفته تحلیلگران به مهمترین تهدید پوتین در فردای پایان جنگ تبدیل میشود. در نتیجه یکی دیگر از خواستههای پوتین احتمالا به همین موضوع باز میگردد؛ یعنی لغو یا برداشته شدن بخشی از تحریمها بهخصوص تحریمهای مرتبط با انرژی تا مسکو بتواند از این مانع مهم نیز عبور کند.
در غیر این صورت، هرگونه صلح یا آتشبس برای مسکو به منزله نوعی عقبنشینی محسوب میشود که پیامدها و تبعات آن به طور مستقیم متوجه ساختار قدرت سیاسی این کشور و به خصوص شخص پوتین خواهد شد. این موضوع از آنجا حائز اهمیت است که شواهد نشان میدهد از هماکنون بخشی از نخبگان و الیگارشهای روسیه در حال رقابت و نزاع با یکدیگر هستند زیرا بخشی از آنها از جنگ سود برده و بخشی دیگر در طول سه سال گذشته زیانهای قابلتوجهی را متحمل شدهاند.
نزاع نخبگان روسی
در همین رابطه مجله فارنپالسی در گزارشی که اخیرا منتشر کرده، آورده است: با بدتر شدن وضعیت اقتصادی روسیه و تداوم مقاومت نیروهای اوکراینی، جناحهای نخبه در مسکو برای کسب موقعیت در آیندهای نامعلوم در حال مانور هستند. هدف آنها دو چیز است؛ حفظ سودها و امتیازاتی که در طول جنگ به دست آوردهاند و دور کردن اتهامها درباره هزینههای انسانی و مالی روبه افزایش جنگ.
در چنین شرایطی ولادیمیر پوتین نگران است که ناهماهنگی میان نخبگان و اضطراب آنها درباره آینده کشور، انسجام نظام حاکم را تضعیف کند. برای مقابله با این روند، کرملین مکانیسمهای حقوقی بیسابقهای را برای بازتوزیع ثروت به نام امنیت ملی به کار گرفته است؛ از کسانی که حتی به کمترین میزان به بیوفایی یا ارتباط با غرب مظنون هستند به افرادی که شاید کمتر شایسته باشند اما حمایت آشکار خود از پوتین را نشان میدهند. این وضعیت نخبگان را در نوعی معمای زندانی به سبک روسی قرار داده است که در آن امنترین راهبرد، نمایش اغراقآمیز وفاداری در عین تضعیف پنهانی رقبا برای بقا در این بحران است.
از دید ایالات متحده، چالش این است که این مورد به مانعی برای پایان دادن به جنگ روسیه و اوکراین تبدیل نشوند. در این راستا، سیاست آمریکا همچنان به دنبال این است که دولت و رهبران صنعتی روسیه را نسبت به هزینهها و پیامدهای احتمالی پایان جنگ نگران نگه دارد. سیاستگذاران آمریکایی نشان میدهند که پاسخگویی بابت آغاز جنگ، هدفمند خواهد بود و معماران جنگ باید همچنان تحتتحریم بمانند.
زمین سوخته اوکراین
به گفته کارشناسان، پوتین تلاش کرد با آغاز تهاجم تمامعیار در سال ۲۰۲۲، اوکراین را به گوهر تاج دوران حکومت چنددههای خود تبدیل کند اما اکنون این سیستم باید او را از پیامدهای اقداماتش محافظت کند. در میان طبقه حاکم روسیه، این یک راز آشکار است که جنگ بهای سنگینی داشته است. گرچه دولت روسیه دیگر آمار تلفات را اعلام نمیکند اما برآوردهای مستقل نشان میدهد که تا پایان جولای، حداقل ۱۶۵هزار سرباز روس کشته شدهاند. همچنین برخی آمارها نابودی بیش از ۲۲هزار خودروی نظامی و تجهیزات روسیه را ثبت کرده و علاوه بر آن، میلیاردها دلار خسارت ناشی از حملات پهپادی اوکراین و تحریمهای غربی به این کشور وارد شده است.
بنابراین مساله مهم این است که در نهایت کسی باید مسوولیت سیاسی این حجم از خسارت را بپذیرد. در یک نظام دموکراتیک، پوتین به عنوان فرمانده کلقوا و معمار اصلی سیاست روسیه در قبال اوکراین واضحترین گزینه برای پذیرش این مسوولیت بود اما در روسیه، سیستم طوری طراحی شده که او را مصون بدارد. تلاش او برای بقا چه سیاسی و چه شاید حتی فیزیکی با منافع تاریخی نخبگان در حفظ نقش او به عنوان میانجی اصلی میان جناحهای رقیب همسو بوده است. با این حال، جنگ این میانجی را برای بسیاری از همان حامیان سابق به یک تهدید تبدیل کرده است.
در همین راستا، نخستین نشانههای قالببندی اتهامات از همین حالا آشکار شده است. در سال ۲۰۲۴، حدود ۱۲۲پرونده کیفری علیه مقامات ارشد روسیه گشوده شد و حدود ۱۰۰نفر بین ژانویه و جولای به اتهام فساد بازداشت شدند. دهها مقام وزارت دفاع و افسران نظامی نیز بازداشت یا برکنار شدند. با این حال، همین بازداشتشدگان خوششانس هستند چون برخی دیگر از مقامات حتی از جنگ جان سالم به در نبردند.
از سال ۲۰۲۲، دستکم ۲۷مدیر ارشد کسبوکار که با بخشهای راهبردی مرتبط بودند در شرایطی نامشخص جان باختهاند. اخیرا رومن استاروویت، وزیر حملونقل در ماه جولای خودکشی کرده است؛ هرچند شرایط مرگ او روشن نیست، برخی آن را به تحقیقات اختلاس در منطقه کورسک مرتبط میدانند که پیشتر استاروویت فرماندار آن بود. مدت کوتاهی پس از آن، آندری کورنیچوک یکی دیگر از مقامات حوزه حملونقل ناگهان بر اثر سکته قلبی درگذشت. در نتیجه سؤالی که مقامات را شبها آزار میدهد این است که نوبت من کی میرسد.
شمشیر دولبه جنگ
در همین راستا، در حالی که جنگ، نخبگان روسیه را با خطر وجودی روبهرو کرده، برای برخی دیگر سودآوری چشمگیری داشته است. سرمایهداران صنایع نظامی، رهبران کسبوکارهای غیرنظامی وابسته به بخش دفاع، فرمانداران مناطق دارای مراکز تولید کلیدی و نخبگانی که کنترل داراییهای غربی را به دست گرفتهاند، همگی از بازتوزیع منابع در دوران جنگ سود بردهاند. بسیاری از آنها وامهای یارانهای دولتی برای تولیدات جنگی دریافت کردهاند، در حالی که نرخ بهره در سایر بخشهای اقتصاد بین ۱۸ تا ۲۱درصد باقی مانده است. در این میان، پروژههای عمرانی به تعویق افتاده، معافیتهای مالیاتی ویژه لغو شده و ساختوساز مسکن کاهش یافته است. بنابراین خرید وفاداری نخبگان خارج از اقتصاد جنگ برای کرملین دشوارتر میشود.
دولت همچنین برای تنبیه بیوفایی ثروت را بازتوزیع میکند. از سال ۲۰۲۲، کرملین داراییهایی معادل حدود ۲درصد تولید ناخالص داخلی روسیه یعنی نزدیک به ۴۹میلیارد دلار را ملی کرده است. وکلا اکنون به رهبران کسبوکار توصیه میکنند تابعیت دوم خود را کنار بگذارند، روابط اقتصادی با کشورهای غیردوست را قطع کنند و شرکای دولتی را وارد ساختار مالکیت خود کنند. به عنوان مثال پرونده کنستانتین استروکوف، نایبرییس پارلمان منطقه چلیابینسک و عضو حزب روسیه متحد، پیام روشنی برای این قضیه است به طوری که دادستانها او را متهم کردند که داراییها را به دخترش به عنوان یک شهروند دوتابعیتی روس-سوییسی منتقل کرده و سرمایه را به خارج فرستاده است. در نتیجه تنها طی ۹روز دادگاهی در روسیه دستور ملیسازی کامل کسبوکارهای او را صادر کرد.
با این حال، این روند بازگشتی به مصادرههای سبک شوروی نیست. آنتون سیلوانوف، وزیر دارایی روسیه تاکید کرده که داراییهای استروکوف به مالکان جدید از طریق فروش رسمی منتقل خواهد شد. در حالی که اقتصاد روسیه با کمبود موتورهای تازه رشد، دستوپنجه نرم میکند داراییهای راهبردی به کسانی تخصیص داده میشود که وفادارتر و از نظر سیاسی قابل اعتمادتر بهشمار میروند. یعنی در حالی که سربازان روس در جبههها میجنگند، برخی سرمایهداران منتخب در حال بهرهبرداری از این بازتوزیع و تثبیت موقعیت خود به عنوان برندگان اولیه جنگ هستند. در چنین شرایطی هنگامی که پوتین تصمیم بگیرد جنگ را پایان دهد، داراییهایی که از طریق امتیازات زمان جنگ به دست آمدهاند، ممکن است به سرعت به بدهیهایی تبدیل شوند که دیگر نخبگان در اقتصاد کوچک شده به دنبال بازپسگیری آنها باشند.
با این دیدگاه، واشنگتن میتواند با حفظ فشار اقتصادی و پرهیز از توافق صلح شتابزده به سود روسیه، اضطراب میان نخبگان روسی را عمیقتر کند. از نظر آمریکاییها بهترین رویکرد در مذاکرات این است که این باور را در میان نخبگان روسی تقویت کند که جنگ بردنی نیست و بهشدت به ثروت شخصیشان آسیب میزند اما در عین حال پایان آن هنوز ممکن است. ایالات متحده همچنین قصد دارد، آمادگی دیپلماتیک برای توافق را نشان دهد، بیآنکه به شروط مسکو تن دهد و نخبگان روسیه را به این فکر وادارد که همسویی بیچون و چرا با کرملین در برابر هزینههای روبه رشد جنگ چه مزایایی میتواند داشته باشد.