پرونده سما جهانباز به کجا ختم شد؟

پویا اصلباغ– پرونده ناپدید شدن سما جهانباز، دختر ۲۲ساله ساکن اصفهان به یکی از دشوارترین پروندههای گمشدن در کشور بدل شده است. در مدت زمانی که از این اتفاق گذشته گمانهزنیهای متعددی درباره سرنوشت او مطرح شد. سما جهانباز، دختر ۲۲ساله اصفهانی در تیرماه سال مذکور برای ملاقات با خویشاوندان به شیراز سفر کرد. وی در روز ۲۵تیرماه۱۴۰۱ برای فروش طلا به معالی آباد شیراز رفته و در تماس تلفنی خود با مادرش عنوان کرده که تا لحظاتی بعد به منزل باز میگردد. پس از این مکالمه کوتاه تلفن همراه سما خاموش و تاکنون هیچ خبری از او منتشر نشد.
پس از این حادثه مقامات انتظامی با بررسی دوربینهای مداربسته در منطقه معالیآباد شیراز مشخص شد فردی در تعقیب سماست. این فرد پس از شناسایی و بازداشت در اعترافات خود گفته صرفا به خاطر علاقهای که به او داشته اقدام به تعقیب سما کرده است. با توجه به اظهارات این فرد و ناکافی بودن مدارک وی پس از مدتی آزاد شد. در طول مدت زمانی که از این پرونده مجهول میگذرد تاکنون ۱۱نفر به عنوان مظنون بازداشت شدند که تنها یک نفر از آنها در بازداشت موقت به سر میبرد و بقیه افراد با صدور منع تعقیب آزاد شدند.
ماه گذشته سعید جهانباز(پدر سما جهانباز) از بازداشت مظنون اصلی این پرونده خبر داد اما تاکنون این فرد دستگیر شده اعترافی در این زمینه نکرده است. از سوی دیگر یکی از گمانهزنیهایی که در این خصوص مطرح شد بحث قاچاق سما به کشور افغانستان بود. در گفتوگوی پیشین «جهانصنعت» با سعید جهانباز وی این موضوع را رد و اعلام کرد که این موضوع حقیقت ندارد. وکلای بنده به صراحت اعلام کردند که چنین چیزی صحت ندارد. در اداره کل بازرسی نیروی انتظامی استان فارس با کنسولگری ایران و پلیس بینالملل ارتباط برقرار کردم و آنها نیز گفتند که این موضوع حقیقت نداشته و هدف بعضیها این بوده که مسیر پرونده به سمت دیگری سوق داده شود.
حال پس از گذشت سهسال و اندی از این ماجرا سعید جهانباز همچنان ناامید نشده و بهدنبال جگرگوشه خود میگردد. او در این مدت سختیها و مشقتهای فراوانی را تجربه کرده تا بتواند سرنخ کوچکی از دخترش پیدا کند. در ادامه مصاحبهای کوتاه با او داشتیم تا از جزئیات جدید پرونده سما جهانباز مطلع شویم.
دخترم را میخواهم
سعید جهانباز(پدر سما جهانباز) در گفتوگو با «جهانصنعت» درباره آخرین اتفاقات تشریح کرد: حقیقتا یکسری اصطلاحات را متوجه نمیشوم. فکرمیکنم ماده قانونی۵۱۳ میگوید اگر یک نفر شخص دیگری را دعوت کند و بعد از پایان آن دعوت آن شخص مفقود شود، فرد دعوتکننده باید مبلغی بهعنوان دیه پرداخت کند. دقیقا ۳۸ماه است دنبال دخترم میگردم. مظنون را گرفتهاند یا متهم، حالا هرچه که اسمش را میگذاریم. شاهد برده و مدارک دادهایم، نقطهزنی کردهاند. وی یک سیمکارت داشت که سه سال کتمان میکرد و میگفت ندارد. بعد از این سه سال کارشناس سیمکارت را کشف کرده و مشخص شده همان سیمکارتی بوده که آخرین نقطهاش همزمان با تماس دخترم خاموش شده است. وی افزود: بعد از تمام این ماجراها مسوولان قضایی میگویند شما شامل این میشوید که یک دیه بگیرید! هنوز نتوانستهایم این شخص را که فعلا در زندان است و حداقل میتواند از زنده یا مرده بودن دخترم اطلاعاتی بدهد به حرف بیاوریم یا اینکه خودشان از طریق کارشناسی و مراجع قانونی بتوانند از او حقیقت را بیرون بکشند. بازپرس گفته است که جریمهای به او تعلق میگیرد که دیگر هیچ ربطی به آدمربایی و این مسائل ندارد. ظاهرا طبق گفته وکیلام این حکم نقص داشته و وقتی به دادگاه برود دوباره به بازپرس برمیگردد تا پرونده تکمیل شود. جهانباز ادامه داد: ۳۸ماه است که هر از گاهی این مساله مطرح میشود. چند نفر از مسوولان از شیراز میآیند و میگویند باید پیگیری شود اما از فردای آن دوباره همان آش و همان کاسه است. من نه پول میخواهم نه چیز دیگری فقط میخواهم بدانم آیا قوه قضاییه و مراجع انتظامی شیراز قادر هستند دختر من را پیدا کنند یا نه؟ دخترم را میخواهم، فقط دخترم را. کاری به قانون و این حرفها ندارم. نه به پول احتیاج دارم نه به چیز دیگر. نمیدانم در این پرونده چه اتفاقی میافتد. همین آقایی که الان بازداشت شده سه سال پیش هم بازداشت شد. آن موقع سه نفر شاهد آورد و گفت من در آن زمان آنجا نبودم اما حالا دقیقا خلافش ثابت شده است.
سعید جهانباز که طی هفتههای گذشته در طول پیگیری پرونده دخترش بارها ضعف جسمانی و روحی را تجربه کرده در این باره مطرح کرد: متهم دستگیر شده ولی شما دارید از من سوالی میپرسید که من جرات گفتنش را ندارم. من فقط میگویم همه زحمت کشیدهاند و دستشان درد نکند. تمام توانشان را گذاشتهاند اما نتیجه برای من مهم است. منطقی میگویم که ۳۸ماه گذشته و هنوز هیچ خبری نیست. او در پایان گفت: من یک مجروح جنگی هستم. شاید حالا سیاسی بودن مد شده باشد اما من آدم سیاسی نیستم. فقط دلم میخواهد تهران وارد این پرونده شود یا پرونده دختر من را به تهران بفرستند. فکر نمیکنم بعد از ۳۸ماه انتظار زیادی باشد. من آدم قویای بودهام که تا الان زنده ماندهام. پرونده دارم. یک چشمم را از دست دادهام که تشخیص دادهاند بر اثر فشار عصبی بوده. دو رگ از قلبم گرفته آن هم بر اثر استرس. من فقط میخواهم تا زنده هستم دخترم پیدا شود. اگر زنده نیست حداقل جسدش را به ما نشان دهند. فقط یک نفر وارد این پرونده شود و این پرونده را ببندد.