وقتی کیفیت با بازدهی همگام نمیشود

جهانصنعت – شاخص رشد سود تقسیمی آمریکا در سالهای اخیر به عنوان یکی از گزینههای کمریسک بازار شناخته شده است. این شاخص به دلیل ماهیت دفاعی و تمرکز بر شرکتهایی که سود نقدی خود را به طور منظم افزایش میدهند برای سرمایهگذارانی جذاب بوده که به دنبال ثبات و اطمینان بیشتری هستند. با این حال بررسی عملکرد آن نشان میدهد که استراتژی رشد سود تقسیمی نتوانسته همگام با شاخص کلی بازار حرکت کند. در یک دهه گذشته، بازدهی این شاخص از رشد کل بازار عقبتر بوده است و اگرچه این عقبماندگی به اندازه گروههای با سود نقدی بالا (High Yield) چشمگیر نبوده اما همچنان نشاندهنده محدودیتهای جدی برای سرمایهگذارانی است که بر این استراتژی تکیه کردهاند. ماهیت شاخص US Dividend Growth مبتنی بر شرکتهایی است که دستکم پنج سال متوالی سود نقدی خود را افزایش داده باشند. این شاخص شامل شرکتهای بزرگ، متوسط و کوچک میشود و معیارهای ورود به آن فراتر از سابقه سود تقسیمی است. شرط پیشبینی مثبت درآمد، نسبت پرداخت کمتر از ۷۵درصد و تمرکز بر ظرفیت رشد آینده سود نقدی، بخشی از الزامات حضور در این شاخص محسوب میشود. به همین دلیل ترکیب آن متنوعتر از صرفا چند غول بازار است و در عمل طیف گستردهای از شرکتها را شامل میشود.
براساس دادههای جولای ۲۰۲۵، تعداد ۳۹۷شرکت واجد شرایط حضور در این شاخص بودهاند. این گستردگی به شاخص کمک کرده تا ریسک تمرکز در چند سهم خاص را کاهش دهد اما نکته مهم اینجاست که با وجود این سابقه مثبت در رشد سود نقدی، شرکتهای حاضر در شاخص از نظر معیارهای بنیادی همچون کیفیت کسبوکار، سطح سودآوری، قدرت مالی و بازده سرمایه در رتبهای پایینتر از شاخصکل بازار قرار گرفتهاند. همین اختلاف کیفی یکی از دلایلی است که باعث عقبماندگی عملکرد شاخص نسبت به بازار کل شده است. به بیان دیگر، استراتژی رشد سود تقسیمی همچنان یک ابزار مناسب برای کاهش ریسک و نوسان در پرتفوی سرمایهگذاران بهشمار میرود اما چشمانداز آن با محدودیتهایی همراه است. سرمایهگذاران باید توجه داشته باشند که ورود به این شاخص به معنای چشمپوشی از بخشی از بازدهی بالقوه بازار است. ترکیب این استراتژی با سایر رویکردهای سرمایهگذاری میتواند راهکاری باشد تا هم ویژگیهای دفاعی حفظ شود و هم عقبماندگی از بازار کل کاهش یابد.
غیبت غولهای فناوری
یکی از عوامل اصلی عقبماندگی شاخص رشد سود تقسیمی نسبت به بازار کلی، ساختار وزنی آن است. در این شاخص سهم شرکتهای فناوری بسیار کمتر از وزن واقعی آنها در بازار است و همین موضوع باعث اختلاف بازدهی شده است. غولهای فناوری مانند Nvidia، Amazon، Alphabet و Meta اصلا در این شاخص حضور ندارند و حتی مایکروسافت با وجود جایگاه بزرگش در بازار وزنی کمتر از نصف سهم واقعی خود در شاخص کل دارد. همین غیبت یا سهم پایین باعث شده تا این شاخص از جهشهای قیمتی بزرگترین شرکتهای فناوری در سالهای اخیر بیبهره بماند. در واقع تمرکز کمتر بر شرکتهای فناوری که موتور رشد بازار در یک دهه اخیر بودهاند به کاهش قدرت بازدهی شاخص رشد سود تقسیمی منجر شده است.
با این حال ویژگی اصلی این شاخص همواره کاهش نوسان و ریسک سیستماتیک بوده است. برخلاف شاخصهای کلان بازار که بیش از حد تحتتاثیر چند شرکت بزرگ قرار دارند، شاخص رشد سود تقسیمی به دلیل پراکندگی بیشتر وزن میان صنایع و شرکتها رفتار باثباتتری از خود نشان میدهد. بررسی عملکرد تاریخی نشان میدهد که در دورههای بحرانی و اصلاحهای شدید بازار، از جمله در سالهای ۲۰۱۸، ۲۰۲۲ و اوایل ۲۰۲۵ این شاخص زیان کمتری نسبت به بازار کل متحمل شده است. نبود حضور پررنگ هفت شرکت بزرگ فناوری که به هفت شگفتانگیز معروفند، در این دورهها تبدیل به یک مزیت بوده است زیرا همین شرکتها در زمان ریزش بازار بیشترین سقوط را تجربه کردهاند و فشار مضاعفی بر شاخصکل وارد کردهاند.
بنابراین میتوان گفت عقبماندگی این شاخص در دورههای صعودی بهایی است که در برابر ویژگی دفاعی آن پرداخت میشود. سرمایهگذارانی که استراتژی رشد سود تقسیمی را انتخاب میکنند بیشتر به دنبال ثبات و جریان نقدی مطمئن هستند تا بخواهند بازدهی سریع ناشی از رشد پرشتاب سهام فناوری را به پورتفوی خود اضافه کنند. همین امر باعث شده است این شاخص به عنوان گزینهای کمریسک و مناسب برای دورههای پرنوسان شناخته شود. در واقع اگرچه غیبت غولهای فناوری مانع همگرایی بازدهی شاخص با بازار شده است اما همین ویژگی در زمان بحرانها به نقطه قوت آن تبدیل میشود و نشان میدهد که استراتژی رشد سود تقسیمی همچنان جایگاه خاصی برای سرمایهگذاران محافظهکار و کسانی که به دنبال کاهش ریسک هستند، دارد.
تحولات ساختاری شاخص
تحلیل تاریخی شاخص رشد سود تقسیمی نشان میدهد که سهم شرکتهای فناوری طی یک دهه گذشته از حدود ۱۲درصد به نزدیک ۲۰درصد افزایش یافته است، با این حال هنوز فاصله قابلتوجهی با سهم بیش از یکسوم این بخشها در شاخص بازار کلی دارد. بسیاری از شرکتهای فناوری همچنان ترجیح میدهند نقدینگی خود را صرف بازخرید سهام یا سرمایهگذاری مجدد در کسبوکار کنند تا افزایش سود نقدی به سهامداران که بازدهی کوتاهمدت را محدود اما رشد بلندمدت را تضمین میکند. با این وجود آغاز پرداخت سود نقدی توسط شرکتهایی مانند Meta و Alphabet در سال ۲۰۲۴ نشانهای از بلوغ این شرکتها و ورود آنها به مرحله جدیدی از سیاستهای بازدهی به سهامداران است و به سرمایهگذاران پیامی روشن درباره ثبات مالی و تعهد به بازدهی سهام میدهد. از نظر سرمایهگذاران، شرکتهایی که رشد سود تقسیمی دارند نمادی از امنیت مالی و مدیریت محافظهکارانه منابع بهشمار میآیند و معمولا ریسک کمتری نسبت به میانگین بازار دارند. با این حال محدودیتهای ذاتی این استراتژی در عصر فناوری و تمرکز بازار بر غولهای رشدمحور نشان میدهد که شاخص رشد سود تقسیمی هنوز نمیتواند بهطور کامل بازدهی بخشهای نوآور و فناوری محور را بازتاب دهد. این فاصله به سرمایهگذاران یادآوری میکند که تنها اتکا به شاخصهای سنتی رشد سود تقسیمی ممکن است تصویری ناقص از فرصتها و ریسکهای واقعی بازار ارائه دهد. بنابراین، تحلیل دقیق ترکیب صنعتی شاخص و توجه به تغییرات ساختاری بازار برای تصمیمگیری سرمایهگذاری ضروری است تا بتوان تعادل میان بازدهی، ریسک و ثبات مالی را به درستی ارزیابی کرد. در نهایت شاخص رشد سود تقسیمی با وجود محدودیتها همچنان به عنوان ابزار ارزیابی محافظهکارانه و کاهش نوسان پرتفوی برای سرمایهگذاران مطرح است اما نیازمند بازنگری و انطباق با تحولات فناوری و تغییر اولویتهای بازار است.
کیفیت کافی نیست
با وجود شهرت سهام رشد سود تقسیمی به عنوان گزینهای کیفی و کمریسک دادههای فعلی نشان میدهد که این شرکتها در زمینه سودآوری، قدرت مالی و بازده سرمایه از شاخص کلی بازار عقبتر هستند. اصلیترین دلیل این عقبماندگی وزن کمتر این شاخص در بخش فناوری و نبود شرکتهای بزرگ ارتباطی و رسانهای است که طی سالهای اخیر بیشترین رشد و بازدهی را داشتهاند.
علاوه بر این، بخشهای سنتی بازار، بهخصوص شرکتهایی با سود تقسیمی بالا توانایی کمتری در مواجهه با تغییرات سریع فناوری و نوسانات تقاضای بازار از خود نشان دادهاند. این موضوع باعث شده است که شاخص رشد سود تقسیمی نتواند بهطور کامل بازدهی بخشهای نوآور و رشدمحور را منعکس کند و بازده بلندمدت آن نسبت به شاخص بازار کلی پایینتر باشد. با این حال از منظر سرمایهگذاری دفاعی، شاخص رشد سود تقسیمی مزیتهای قابلتوجهی دارد. پراکندگی بیشتر سهام و کاهش تمرکز بر شرکتهای پرریسک باعث شده است نوسان کمتری نسبت به بازار تجربه شود و سرمایه در دورههای سقوط بازار بهتر محافظت شود. این ویژگی باعث شده است که این استراتژی برای سرمایهگذاران محافظهکار جذاب باقی بماند و حتی در دورههایی که بازده بلندمدت آن از شاخص کلی پایینتر است بتواند به عنوان ابزاری برای کاهش ریسک پرتفوی و حفظ ثبات عملکرد مورد استفاده قرار گیرد. به عبارت دیگر رشد سود تقسیمی ترکیبی از امنیت مالی و ثبات نسبی است که با وجود محدودیتهای بازدهی، ارزش خود را برای سرمایهگذاران با رویکرد محافظهکارانه حفظ میکند و همچنان نقش مهمی در مدیریت ریسک و تنوعبخشی پرتفوی ایفا میکند.