نگاهی به اهرمهای شرکتها

جهان صنعت – قیمت سهام در بورس همیشه تحتتاثیر عوامل متعددی نوسان میکند اما یکی از مهمترین دلایل پشت پرده این تغییرات، نحوه عملکرد درونی شرکتها و ساختار مالی آنهاست؛ جایی که دو اهرم کلیدی یعنی اهرم عملیاتی و اهرم مالی نقشی حیاتی در جهتدهی به سود و در نهایت قیمت سهم ایفا میکنند.
اهرم عملیاتی به تاثیر هزینههای ثابت عملیاتی شرکت بر سود عملیاتی آن اشاره دارد. وقتی یک شرکت هزینههای ثابتی مثل اجاره، حقوق یا استهلاک دارد، هر تغییری در فروش میتواند سود عملیاتی را بهطور نامتناسب افزایش یا کاهش دهد. به زبان ساده، شرکتی که اهرم عملیاتی بالایی دارد، با افزایش فروش حتی اندک، میتواند جهش بزرگی در سود عملیاتی تجربه کند. این موضوع برای بازار بسیار جذاب است چون سرمایهگذاران میدانند که یک حرکت کوچک در درآمد، میتواند تحولی بزرگ در سودآوری ایجاد کند. در مقابل، اهرم مالی به ساختار تامین مالی شرکت مربوط میشود؛ یعنی نسبت بدهیها به حقوق صاحبان سهام. اگر شرکتی از بدهی بیشتری برای تامین مالی استفاده کند، در صورت سودآوری میتواند بازده بالاتری به سهامداران بدهد اما این مسیر همیشه دوطرفه است: اگر اوضاع سودآوری بد شود، بدهی زیاد میتواند سود خالص را به شدت کاهش دهد یا حتی زیان ایجاد کند، بنابراین اهرم مالی میتواند مانند یک شمشیر دولبه باشد.
در ترکیب این دو اهرم، با پدیدهای مواجه میشویم که در بازار به سرعت روی قیمت سهم تاثیر میگذارد. وقتی فروش شرکت بالا رود و ساختار هزینهها بهینه باشد، هم اهرم عملیاتی و هم مالی با هم عمل کرده و سود هر سهم (EPS) را بهطور نمایی افزایش میدهند. این افزایش ناگهانی در سود، میتواند قیمت سهم را به سرعت بالا ببرد.
در نقطه مقابل، شرکتهایی با اهرم بالا اما فروش ضعیف، با کاهش سود یا زیان مواجه میشوند و قیمت سهامشان به همان نسبت افت میکند. بنابراین شناخت درست از اهرمها، کلید تحلیل بنیادی و پیشبینی بهتر رفتار قیمتی سهمها در بورس است.
سرمایهگذاران حرفهای در تحلیل بنیادی، همیشه به دنبال فهم درست اثر اهرمها بر سودآوری و در نهایت رفتار قیمتی سهم هستند اما این موضوع تنها به تحلیل صورتهای مالی ختم نمیشود بلکه رفتار مدیریتی شرکت در قبال این اهرمها نیز اهمیت بالایی دارد. مثلا شرکتی که در دوران رکود، همچنان به سیاست حفظ هزینههای ثابت ادامه میدهد، ممکن است با کاهش فروش، تحت فشار شدید سودآوری قرار بگیرد و در نتیجه بازار به آن واکنش منفی نشان دهد.
در طرف مقابل، شرکتهایی که توانایی انعطاف در ساختار هزینه یا استفاده هوشمندانه از تسهیلات مالی را دارند، میتوانند حتی در شرایط نوسانی بازار، سودآور باقی بمانند. چنین شرکتهایی معمولا توسط بازار به عنوان «مدیریت ریسکپذیر و هوشمند» شناخته میشوند و در میان سرمایهگذاران اعتبار بالاتری دارند.