جهان‌صنعت عدم تناسب بین رشته‌های دانشگاهی و بازار کار را بررسی کرد:

مدرک بگیر، بیکار شو!

مهدیه بهارمست
کدخبر: 559148
عدم تناسب بین رشته‌های دانشگاهی و نیاز بازار کار در ایران موجب بیکاری 43 درصد از فارغ‌التحصیلان آموزش عالی شده است.
مدرک بگیر، بیکار شو!

مهدیه بهارمست– «۴۳‌درصد از بیکاران کل کشور را فارغ‌التحصیلان آموزش عالی شکل می‌دهند» این خبر طی روزهای گذشته در برخی رسانه‌ها منتشر شد که نشانگر یک بحران خاموش در بطن جامعه است. حال که در هفته‌ ابتدایی بازگشایی مراکز تحصیلی هستیم موضوع تناسب بین رشته و بازار کار از موارد بسیاری مهمی است که باید به آن اشاره کرد. سیاست‌های غلط و بی‌توجهی نظام آموزش عالی در کشور باعث شده که بسیاری از دانشجویان وارد رشته‌هایی شوند که از بازار کار مناسبی برخوردار نیستند. به باور بسیاری از کارشناسان این امر در آینده آسیب جدی به نیروی کار و نظام آموزشی کشور وارد می‌کند. از نظر آنها درحال حاضر دانشگاه‌ها و مراکز عالی آموزشی به خط تولید بیکاری تبدیل شده‌اند. پیشتر گفته شد که سهم بیکاری فارغ‌التحصیلان از کل کشور به ۴۳‌درصد رسیده است. طبق داده‌های موجود از بین جمعیت فارغ‌التحصیلان حدود ۷۹۵‌هزار و ۵۱۳نفر بیکار هستند. بنابر اعلام نهادهای مرتبط تعداد و آمارهای ارائه شده بیانگر وضعیت بحرانی در زمینه اشتغال دانش‌آموختگان کشور است. بررسی‌ها نشان می‌دهد که زنان سهم بیشتری را به خود اختصاص داده‌اند به‌گونه‌ای که طبق مدارک و داده‌های ارائه شده در سال گذشته، زنان فارغ‌التحصیل سهم بیشتری نسبت‌ به نقاط روستایی و مردان نقاط شهری دارند. با این حال مدیران ارشد و مسوولان آموزشی اعلام کردند که این ارقام درحال حاضر کاهشی بوده اما به باور برخی کارشناسان کاهش صورت گرفته بسیار ناچیز بوده و همچنان بحران بیکاری در بین دانشجویانی که تحصیلات خود را به اتمام رسانده‌اند وجود دارد. برای نمونه می‌توان به رشته‌های پرطرفدار اشاره کرد که در حال حاضر تناسب زیادی با نیاز کشور و بازار کار ندارند. برای نمونه در رشته‌های حقوق، بازرگانی و علوم اجتماعی مجموعا ۲۲۲‌هزار نفر بیکار وجود دارد. در رشته‌های مهندسی حدود ۱۰۰‌هزار نفر و پرچمدار این بحران علوم انسانی و هنر است که بیش از ۳۰۰‌هزار نفر بیکار را شامل می‌شوند. از سوی دیگر طی سال‌های اخیر رشته‌های زیادی مانند علوم سیاسی و کشاورزی با تعداد دانشجوی بیش از حد مواجه بوده که در حال حاضر نزدیک به ۹۰‌درصد از آنها همچنان بیکار هستند یا شغل مرتبط با رشته خود را یافت نکرده‌اند.

طبق مطالعات انجام شده توسط جامعه‌شناسان، افزایش ظرفیت پذیرش دانشگاه‌ها بدون توجه به نیازهای جامعه و بازار کار باعث شده که چنین بحرانی در کشور رخ دهد. آنها معتقدند که درحال حاضر اولویت بسیاری از دانشگاه‌های کشور مالی است و توجه چندانی نسبت به نیاز کشور و نیروی کار ندارند. علاوه بر این موارد جامعه‌شناسان هشدار دادند که اگر روند فعلی ادامه پیدا کند در آینده‌ای نزدیک با معضلات جدی مواجه خواهیم شد که آسیب‌زاست.

ضربه مهلک نظام آموزشی به آینده

حال که مراکز آموزش عالی کشور تمرکز خود را صرفا به بحث مالی محدود کرده و بدون توجه به نیاز کشور درحال جذب دانشجو در رشته‌های متعدد هستند، خواسته یا ناخواسته درحال ایجاد بحران برای آینده کشورند. به باور کارشناسان اگر روند فعلی ادامه پیدا کند باعث شکل‌گیری افزایش نرخ بیکاری، اضطراب، نارضایتی عمومی، فشار روانی و معضلات دیگری نیز می‌شود. به باور آنها یکی از معضلات مهمی که این جریان ایجاد می‌کند بحث مهاجرت نخبگان است. در واقع اگر افراد تحصیلکرده و متخصص به‌ علت ضعف بازار کار، کشور را ترک کنند، در آینده افراد نالایق و بدون تخصص بر صندلی‌های مهم کشور تکیه زده و ضربات مهلکی را وارد می‌کنند. این موضوعات اما صرفا همین تعداد نیست بلکه با شکل‌گیری موارد عنوان شده آسیب‌های اجتماعی مانند طلاق، اعتیاد، فقر و دیگر موضوعات خواهد شد.

امیدهای بر باد رفته

برای فهم بهتر این موضوع به سراغ چند نفر از دانشجویان و دانش‌آموختگان رشته‌های مختلف رفتیم تا در این‌باره از وضعیت آنها مطلع شویم. نرگس یکی از دانشجویان علوم سیاسی است که به‌تازگی مقطع کارشناسی را به پایان رسانده. او درباره وضعیت فعلی خود به «جهان‌صنعت» گفت: با ‌هزار امید و آرزو و علاقه وارد این رشته شدم. باوجود اینکه زبان انگلیسی را به خوبی صحبت می‌کنم اما نتوانستم در قسمت مرتبط با رشته‌ام شغلی پیدا کنم. از سوی دیگر خانواده‌ام درحال سرزنش کردن من هستند که چرا وارد این رشته شدی! بسیاری از افراد با دارا بودن پارتی و رابطه توانسته‌اند استخدام نهادهای دولتی شوند ولی ما همچنان بیکاریم!

علی یکی از دانش‌آموختگان رشته حقوق است که پس از گذشت سه سال از فارغ‌التحصیلی همچنان نتوانسته وارد حرفه وکالت شود و درحال حاضر در تاکسی اینترنتی مشغول به کار است. او در این‌باره به «جهان‌صنعت» گفت: من با رتبه سه رقمی رشته حقوق قبول شدم و دانش‌آموخته یکی از دانشگاه‌های مطرح کشور نیز هستم. با این اوصاف همچنان نتوانستم وارد حرفه وکالت شوم و ناچارا برای گذراندن امورات معیشتی در سرویس تاکسی اینترنتی مشغول به کار هستم. سیاست غلط و مدیران نالایق باعث شده‌اند که من نتوانم وارد بازار کار شوم.

متخصصان بیکار

در همین راستا علیرضا شریفی‌یزدی،جامعه‌شناس درباره عدم تناسب بین رشته‌های دانشگاهی و بازار کار به «جهان‌صنعت» گفت: دانشگاه‌های ما از تقریبا نیمه دوم دهه۷۰ به جای اینکه تمرکز خود را بر تربیت نیروی انسانی براساس نیازهای کشور قرار دهند به‌سمت صنعتی شدن و تولید درآمد حرکت کردند. دانشگاه به جای اینکه صرفا یک نهاد آموزشی باشد، به یک فعالیت اقتصادی و تجارت تبدیل شد، جایی که افرادی که تشنه علم هستند یا به مدرک تحصیلی نیاز دارند پول پرداخت کرده و تحصیل می‌کنند. این روند باعث افزایش کمی دانشجویان شد. برای مثال دانشگاه آزاد که گسترش بسیار زیادی پیدا و در هر نقطه‌ای یک واحد تاسیس کرده که با تعداد اندکی مدرس، کار تدریس را انجام می‌دهند. دانشگاه‌های غیردولتی نیز مجوزهای خود را دریافت کردند و در دوره آقای احمدی‌نژاد، دانشگاه‌های علمی کاربردی نیز اضافه شدند.

وی افزود: این نوع دانشگاه‌ها برای ادامه فعالیت بیشتر از منطق علم و نیاز کشور، از منطق اقتصاد و دادوستد تبعیت می‌کنند. در نتیجه رشته‌هایی را انتخاب می‌کنند که هزینه راه‌اندازی و نگهداری پایین و درآمد شهریه از دانشجو بالاتر است. برای مثال رشته‌های مهندسی که نیازمند آزمایشگاه و تجهیزات گران‌قیمت هستند به‌مراتب هزینه بالاتری دارند اما رشته‌هایی مانند ادبیات فارسی، حقوق یا روانشناسی تنها نیازمند کلاس درس و تعدادی کتاب و یک استاد هستند. در نتیجه سطح آموزش در برخی دانشگاه‌ها پایین است و بسیاری از اساتید به لحاظ علمی محل بحث هستند و به‌نوعی به کارخانه‌های مدرک‌سازی تبدیل شده‌اند. این وضعیت منجر به ورود تعداد زیادی فارغ‌التحصیل به جامعه می‌شود که تحصیلاتشان با نیازهای واقعی جامعه همخوانی ندارد.

شریفی‌یزدی ادامه داد: علت دیگر عدم تطابق رشته‌ها با نیازهای جامعه، نبود آمایش سرزمینی و برنامه‌ریزی بلندمدت است. ما فاقد آینده‌پژوهی دقیق برای تعیین نیازهای کشور به نیروی انسانی هستیم به‌گونه‌ای که مشخص نیست در ۱۰سال آینده به چند مهندس عمران یا وکیل نیاز داریم و آیا بازار کار و کارآفرینی برای آنها وجود دارد یا خیر. بخش دیگری از این عدم تطابق به عملکرد روزمره دولت بازمی‌گردد. برنامه‌های میان‌مدت و بلندمدت دولت بیشتر جنبه نمایشی دارند تا عملی. به‌عنوان مثال در برنامه‌های پنج‌ساله گذشته، دولت مکلف به تولید اشتغال بوده اما این امر نیازمند آمایش سرزمین و پیش‌بینی دقیق نیازهای نیروی انسانی است. در شرایطی که دولت با پرداخت حقوق و مسائل جاری دچار مشکل است، هرگز این امر رخ نمی‌دهد. این روند باعث شده است که انباشت و تراکم زیادی از فارغ‌التحصیلان با مدارک کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا در کشور ایجاد شود که نه‌تنها کمکی به توسعه کشور نمی‌کنند بلکه در بسیاری موارد به درد خودشان نیز نمی‌خورند. به‌عنوان مثال تعداد تحصیلکرده‌های دانشگاهی ما تقریبا سه‌ونیم تا چهار برابر ژاپن است اما نتیجه و کیفیت آن با یکدیگر تفاوت دارد.

این جامعه‌شناس با اشاره به عدالت آموزشی افزود: عدالت آموزشی نیز در چنین شرایطی به‌طور طبیعی تحت تاثیر قرار می‌گیرد زیرا عدالت اقتصادی، بهداشتی، مسکن و شغل در کشور برقرار نیست. وقتی عدالت اقتصادی و اجتماعی رعایت نمی‌شود، عدالت آموزشی نیز بی‌معنا می‌شود و خانواده‌ها مجبور می‌شوند برای تامین شهریه دانشگاه فرزندان خود، در مشاغل سخت و کم‌درآمد مانند تاکسی‌های اینترنتی کار کنند بدون اینکه آینده‌ای روشن برای فرزندانشان تضمین شود. امروزه بخش زیادی از مردم دیگر حاضر نیستند برای مدارک بی‌ارزشی که نه دانش واقعی منتقل و نه امیدی به اشتغال فراهم می‌کنند هزینه پرداخت کنند. این موضوع باعث شد که دانشگاه‌ها در برخی مقاطع برای جبران این بحران به سمت ایجاد دوره‌های تحصیلات تکمیلی، به‌ویژه کارشناسی ارشد حرکت کنند. با این وضعیت دانشگاه‌های معتبر نیز برای جذب دانشجو دست به ابتکاراتی مانند پردیس‌های بدون کنکور زده‌اند. بسیاری از رشته‌های پزشکی نیز با کمبود داوطلب روبه‌رو هستند. رشته‌هایی مانند زنان و زایمان، کودکان و جراحی قلب پزشکان عمومی نیز ترجیح می‌دهند از راه‌های پردرآمد مانند بوتاکس و ژل درآمد کسب کنند تا تحصیلات طولانی و پرهزینه داشته باشند.

شریفی‌یزدی در پایان گفت: پیامد این وضعیت کاهش علاقه نسل جوان به‌ویژه دهه هشتادی‌ها و نودی‌های کشور به تحصیلات عالی و کاهش تربیت نیروی انسانی ماهر و توانمند در حوزه‌های مورد نیاز جامعه است. این امر باعث افزایش قیمت مهارت‌های موجود و کاهش دسترسی عمومی به خدمات تخصصی می‌شود. علاوه بر این بسیاری از دانشگاه‌ها در شهرستان‌های کوچک به دلیل کمبود داوطلب و نبود منابع مالی به‌سختی فعالیت می‌کنند یا تعطیل شده‌اند بنابراین عدم تناسب میان رشته‌های دانشگاهی و نیاز جامعه، هم‌اکنون و در سال‌های آینده، کشور را با بحران نیروی انسانی مواجه خواهد کرد. برخی نیروی انسانی ماهر نیز به مهاجرت فکر می‌کنند یا در حال مهاجرت هستند که این موضوع در همه رشته‌ها از پزشکی و مهندسی گرفته تا هنر و علوم انسانی وجود دارد.

یا جلوگیری کنید یا اشتغال ایجاد کنید

در پایان گفتنی است که درحال حاضر این بحران به صورت فزاینده‌ای در حال رشد بوده و کمتر کسی نسبت به آن توجه می‌کند. متاسفانه تمرکز مسوولان و نظام آموزشی صرفا بر تولید مدرک است و توجهی به بازار کار ندارند. در واقع اگر روند فعلی اصلح نشود نه‌تنها جامعه بلکه کشور نیز با معضلات جدی مواجه خواهد شد.

وب گردی