«جهان‌صنعت» عملکرد بازار سرمایه در روز یکشنبه را بررسی کرد:

قیصریه در آتش!

دیبا حاجیها
کدخبر: 537821
بازار سرمایه در شرایطی میان بی‌اعتمادی و هیجان، با افت شاخص و فشار فروش گسترده مواجه شد، اما سهام بنیادی همچنان گزینه‌ای منطقی برای سرمایه‌گذاران تحلیلی محسوب می‌شود.
قیصریه در آتش!

دیبا حاجیها– در روزهایی که سرخط خبرها میان «احتمال توافق» و «زمزمه‌های جنگ» در نوسانند، بازار سرمایه ایران همچنان در مسیر خودش پیش می‌رود؛ مسیری پر از چالش اما همزمان سرشار از فرصت. بسیاری از فعالان بازار در دوراهی تصمیم‌گیری گیر کرده‌اند: بمانند یا بروند؟ سهم بخرند یا بفروشند؟ بازی را ادامه دهند یا از آن خارج شوند؟ اما شاید سوال اصلی این نباشد که در چه نقطه‌ای از مسیر ایستاده‌ایم، بلکه این است که آیا هنوز نگاه‌مان به مسیر، نگاهی تحلیلی و منطقی است یا صرفا اسیر هیجانات لحظه‌ای شده‌ایم. روزی که گذشت نیز خالی از این هیجانات نبود، شاخص‌کل بورس در پایان روز گذشته با ثبت عدد ۳‌میلیون و ۱۰۷‌هزار واحد، افتی معادل ۳۶‌هزار و ۳۶۱واحد را تجربه کرد که نشان‌دهنده کاهش ۱۶/‏‏۱‌درصدی این شاخص است. شاخص‌کل هم‌وزن نیز با کاهش ۹۵۱۹واحدی به سطح ۹۵۸‌هزار و ۱۷۹واحد رسید و افتی ۹۸/‏‏۰‌درصدی را به ثبت رساند. این ارقام بیانگر آن است که فشار فروش نه‌تنها در میان شرکت‌های بزرگ، بلکه در کل بازار محسوس بوده است. نمادهای بزرگ و شاخص‌سازی همچون فارس، فملی، وبملت، فولاد، نوری و شستا نیز در مدار منفی قرار داشتند و نقش پررنگی در ریزش روز گذشته ایفا کردند. البته باید به نکته دیگری نیز اشاره کرد؛ چندی پیش و با تغییر ضریب اعتباری صندوق‌های اهرمی، مدیران سازمان بورس اعلام کردند به خاطر یک دستمال، قیصریه را نباید به آتش کشید. از آن روز صندوق‌های اهرمی که نمایی از عملکرد بازار نیز هستند به طور میانگین بیش از ۲۰‌درصد افت ارزش داشتند و درگیر حباب منفی بزرگی هستند. گویی اکنون می‌توان گفت قیصریه آتش گرفته است!

از زبان اعداد

بازار سرمایه در آخرین روز معاملاتی خود صحنه‌ سنگینی از فشار فروش و عقب‌نشینی خریداران بود. سهام، حق‌تقدم‌ها و صندوق‌های سهامی با ثبت ارزش معاملات ۹‌هزار ‌میلیارد تومانی با خروج دو‌هزار ‌میلیارد تومان پول حقیقی مواجه شدند. این ارقام در حالی به ثبت رسید که بررسی میانگین سرانه خرید و فروش حقیقی‌ها حاکی از عدم تعادل محسوس در جریان نقدینگی است؛ به‌طوری که سرانه خرید تنها ۳۸‌میلیون تومان بود در حالی که سرانه فروش به ۵۵‌میلیون تومان رسید. این واگرایی در جریان خریدوفروش منجر به ثبت عدد ۴۳/‏‏۱ برای شاخص قدرت خریدار به فروشنده شد که نشان‌دهنده برتری فروشندگان در جریان معاملات است.

شاخص‌ها و نماگرهای بازار نیز روایتگر وضعیت قرمز در اغلب نمادهای بازار بودند. ۷۲‌درصد نمادهای حاضر در بازار با قرارگیری در محدوده منفی، روز معاملاتی خود را به پایان رساندند. در سوی دیگر، تنها ۱۲۴نماد توانستند در بازه مثبت ۲ تا ۳‌درصد نوسان کنند، در حالی که ۳۰۰ نماد در بازه منفی ۲تا ۳‌درصد قرار گرفتند. این توزیع قیمتی نمادها گواهی است بر غلبه فروشندگان و موجی از بی‌اعتمادی که بخش بزرگی از بازار را در برگرفته است.

بررسی روند لحظه‌ای معاملات نیز مؤید همین فضاست. از دقایق ابتدایی بازار و بلافاصله پس از مرحله پیش‌گشایش، میزان سفارش‌های فروش به شکل معناداری از سفارش‌های خرید پیشی گرفت و این برتری تا پایان بازار ادامه داشت. همچنین تعداد نمادهایی که در وضعیت منفی قرار داشتند، در تمامی ساعات بازار از نمادهای مثبت بیشتر بود و همین امر نشان می‌دهد که بازار از ابتدا تا انتها در سیطره فروشندگان بود.

بهار سبز سودآوری

در اردیبهشت‌ماه، ۴۴۸ شرکت تولیدی و خدماتی فعال در بازار سرمایه گزارش‌های ماهانه خود را منتشر کردند که بررسی این گزارش‌ها حاکی از ثبت ۵۷۵‌هزار‌میلیارد تومان درآمد توسط این شرکت‌هاست. این میزان درآمد نسبت به اردیبهشت سال گذشته ۴/‏‏۴۱‌درصد افزایش یافته و در مقایسه با نرخ تورم نقطه‌به‌نقطه اردیبهشت که ۷/‏‏۳۸‌درصد اعلام شده، اندکی فراتر بوده است. این رشد درآمد به‌طور اسمی بالاتر از تورم، نشان‌دهنده آن است که شرکت‌های بورسی به‌طور متوسط توانسته‌اند دست‌کم بخشی از فشار تورمی را جبران کنند و سطح فروش ریالی خود را در مسیر صعود نگه دارند.

در عین حال، درآمد اردیبهشت این شرکت‌ها نسبت به ماه فروردین رشد ۴/‏‏۲۵‌درصدی را تجربه کرده است. چنین رشدی، هرچند در نگاه نخست چشمگیر به نظر می‌رسد اما با در نظر گرفتن تعطیلات گسترده فروردین‌ماه، افزایش نسبی فروش در اردیبهشت امری طبیعی تلقی می‌شود. به بیان دیگر، اردیبهشت اولین ماه کامل کاری سال محسوب می‌شود و شرکت‌ها پس از رکود نسبی فروردین، معمولا بخشی از عقب‌ماندگی خود را در این ماه جبران می‌کنند.

در کنار بررسی کلی، مقایسه عملکرد صنایع مختلف از نظر فروش ماهانه نیز انجام شده است. در این تحلیل، تنها صنایعی در نظر گرفته شده‌اند که دست‌کم شامل سه شرکت بورسی یا فرابورسی بوده‌اند تا نتایج حاصل از بررسی قابل اتکاتر باشند. برپایه همین معیار، فهرستی از صنایع با بالاترین و پایین‌ترین سطح فروش ماهانه تهیه شده است. این فهرست تصویری مشخص از وضعیت کنونی بخش‌های مختلف بازار ارائه می‌دهد و می‌تواند برای سرمایه‌گذاران و تحلیلگران به عنوان مبنایی برای سنجش روند درآمدی صنایع و ارزیابی ظرفیت رشد یا چالش‌های آنها در ماه‌های آینده مورد استفاده قرار گیرد.

معامله در مه

در روزهایی که بازار سرمایه با بی‌اعتمادی، هیجان و انباشت تصمیم‌های اشتباه گذشته دست‌وپنجه نرم می‌کند، باز هم چشم‌ها به سمت آینده دوخته شده است؛ آینده‌ای که نه با جست‌وجوی سهمی خاص و عجیب، بلکه با بازگشت به منطق تحلیل و تکیه بر سهام بنیادی ممکن می‌شود. سرمایه‌گذاران امروز خود را در دوراهی‌هایی گرفتار می‌بینند: از یک‌سو زمزمه‌های توافق و گشایش‌های سیاسی و از سوی دیگر سایه سنگین بی‌توافقی و ادامه سیاست‌های ناکارآمد داخلی اما در میانه این دوگانه‌سازی‌ها، حقیقتی روشن و تکراری وجود دارد: بازار همیشه به مسیر واقعی خود بازمی‌گردد، حتی اگر از آن برای مدتی منحرف شده باشد.

این روزها بسیاری به‌دنبال سهم خاصی می‌گردند؛ سهمی که گویی قرار است ناجی آنها در شرایط ابهام باشد اما آیا واقعا چنین سهمی وجود دارد؟ آیا واقعا می‌توان سهمی یافت که در تمام سناریوهای اقتصادی- چه با توافق و چه بدون آن- سودآور باشد و همزمان قربانی بازی پشت‌پرده گروه‌های قدرتمند بازار نشود؟ تجربه بارها نشان داده است که چنین انتظاراتی بیشتر به خیال‌پردازی شباهت دارند تا واقعیت. در عوض، بازار همواره لیستی از سهام بزرگ، بنیادین و با تقسیم سود مناسب در برابر سرمایه‌گذاران قرار داده است که در طول زمان و در سناریوهای مختلف توانسته‌اند ثبات، نقدشوندگی و سودآوری معقول را تامین کنند. بسیاری از این سهام در حال حاضر پس از اصلاحی قابل‌توجه در قیمت، در محدوده‌هایی معامله می‌شوند که فرصت طلایی برای جایگزینی با سهام سفته‌بازانه و هیجانی به‌وجود آورده‌اند.

واقعیت این است که بهترین تصمیم در این روزها، بازنگری در پرتفوی و خروج از سهام هیجانی و رفتن به‌سمت سهام ارزنده‌ای است که نسبت قیمت به درآمد معقولی دارند و سود تقسیمی مناسب و قابل اتکایی ارائه می‌کنند. این سهام، حتی اگر در کوتاه‌مدت رشدی نکنند اما در بلندمدت با سود نقدی و بازده قیمتی مناسب، زیان سرمایه‌گذار را جبران می‌کنند و به مرور آرامش را به سبد او بازمی‌گردانند.

نکته مهم اما نگاهی کلان‌تر به متغیرهای اثرگذار بر بازار است؛ جایی که نرخ سود و نرخ ارز به‌عنوان دو نماگر کلیدی در تعیین انتظارات تورمی ایفای نقش می‌کنند. بسیاری این روزها از نرخ سود بالای بانکی به‌عنوان مانعی برای رشد بورس یاد می‌کنند اما این نگاه تنها سطحی از ماجراست. در حقیقت، نرخ سود خود تابعی از انتظارات تورمی است و چنانچه این انتظارات فروکش نکند، بالا بودن نرخ سود هم نمی‌تواند مانعی دائمی برای افزایش نرخ ارز باشد.

از تله دلار چه ‌خبر؟

دلار به‌عنوان آینه تمام‌نمای تورم انتظاری جامعه، گاه ممکن است در کوتاه‌مدت به‌واسطه سیاست‌های دستوری یا شرایط خاص سیاسی- اقتصادی در محدوده‌ای کنترل شود اما این کنترل دوام نخواهد داشت. تجربه تاریخی سال‌های ۹۳ تا ۹۶ به‌وضوح نشان داد که ثبات مصنوعی نرخ ارز تنها به انباشت انرژی برای جهشی بزرگ‌تر منجر خواهد شد. در آن سال‌ها نیز با وجود ثبات نسبی دلار، نرخ سود بالا نگه داشته شد اما ناگهان در سال ۹۷ بازار با جهشی مواجه شد که تمام ثبات‌های پیشین را به چالش کشید.

این‌بار نیز اگرچه دولت تلاش دارد تا با ابزارهایی نظیر سرکوب نرخ نیما و نگه داشتن نرخ سود در سطوح بالا، بازار را آرام نشان دهد اما در بلندمدت ناچار خواهد شد یکی از دو مسیر را انتخاب کند: یا کاهش نرخ سود و همزمان کاهش انتظارات تورمی، یا پذیرش جهش نرخ ارز برای جبران انباشت سرکوب شده تورم. سناریوی شکست‌خورده جداسازی نرخ ارز آزاد و نیمایی بارها تجربه شده و در نهایت به هم‌ترازی این دو نرخ انجامیده است.

از همین رو، مسیر آینده برای سرمایه‌گذارانی که تحلیل را جایگزین هیجان کرده‌اند، روشن‌تر است. سهامی که امروز با تقسیم سود بالا و بنیاد قوی در محدوده‌های ارزنده قرار دارند، نه‌تنها در برابر سناریوهای مختلف سیاسی و اقتصادی مقاوم هستند، بلکه می‌توانند سپری باشند در برابر جهش‌های تورمی، کاهش ارزش پول ملی و تلاطمات بازارهای موازی. حالا زمان آن است که بازی‌خورده‌ها را رها کنیم و به سراغ ستون‌های اصلی بازار برویم؛ همان سهم‌هایی که نه در بازی کسی اسیر می‌شوند و نه در هیاهوی شایعه و ترس از آینده رنگ می‌بازند. بازار بار دیگر ما را به نقطه تعقل رسانده است؛ نقطه‌ای که انتخاب درست، ساده اما شجاعانه است.

وب گردی