فریاد معیشت، سکوت سیاست
پویا اصل باغ– در چند روز گذشته حجرههای بازار تا پاساژهای شلوغ پایتخت صحنه اعتصاب و اعتراض نسبت به آشفتگی اقتصادی بوده است. در شرایطی که فشار معیشتی بیشازپیش تشدید شده و قدرت خرید مردم زیر بار نوسانات پیدرپی ارز و گرانی بیوقفه در حال خرد شدن است، اینبار این اوضاع نابسامان کسبه و مردم را به کنشی جمعی کشانده است؛ اعتراضی که بیش از آنکه سیاسی باشد، بازتاب درد معیشت و فشار اقتصادی است. در وضعیتی که جامعه با فرسایش شدید اجتماعی دستبهیقه شده است، وفاق ناکارآمد دولت پزشکیان و تیم اقتصادی او نهتنها تاکنون به بهبود شرایط منجر نشده بلکه به گفته کارشناسان، تداوم این روند میتواند وضعیت را وخیمتر کند. مدتهاست فعالان سیاسی، اجتماعی و روزنامهنگاران نسبت به احتمال بروز اعتراضات ناشی از مشکلات اقتصادی هشدار میدهند اما دولت نهتنها اقدام موثری برای بهبود اوضاع انجام داده بلکه نشانهها حاکی از آن است که گوشش نیز بدهکار وضعیت فعلی نیست. اکنون که نارضایتیها به خیابانها کشیده شده، انتظار میرود سیاستگذاران برای این اقتصاد بیمار تدبیری بیندیشند و حاکمیت نیز صدای مردم را بشنود.
روایت بازار
اعتراضات اخیر که از چند روز قبل آغاز شده ابتدا از بازار تهران شکل گرفت و به برخی شهرها از جمله مشهد، البرز و کرمانشاه نیز کشیده شده است. یکی از کسبههای بازار تهران در گفتوگو با «جهانصنعت» با تشریح وضعیت فعلی گفت: طی چند سال اخیر بهویژه از تابستان سالجاری با کاهش شدید قدرت خرید مردم، ما بازاریان نیز بالطبع نتوانستهایم اجناس خود را بفروشیم. در شرایطی که قیمت دلار به بالای ۱۴۰هزار تومان رسیده، آیا مسوولان از خود نمیپرسند مردم باید چگونه از پس هزینههای گزاف زندگی برآیند؟ ما و همکارانمان تا زمانی که شرایط بهبود پیدا نکند به اعتصاب ادامه میدهیم و اعتراض خود را فریاد میزنیم.
یکی از موبایلفروشان بازار تلفن همراه نیز با انتقاد شدید از وضعیت اقتصادی کشور و تشدید روزافزون آن به «جهانصنعت» گفت: ماهانه باید حدود ۸۰میلیون تومان اجاره مغازه پرداخت کنم. علاوه بر آن هزینههای آب، برق، گاز، حقوق پرسنل، خورد و خوراک، پوشاک و اجاره منزل هم وجود دارد. درحالحاضر چند ماه است که اجاره خانه و مغازهام عقب افتاده و بهدلیل نوسانات شدید ارزی و نبود مشتری عملا هیچ محصولی را نمیتوانیم بفروشیم. در شرایط فعلی سکوت و بیتوجهی به وضعیت معیشتی نهتنها خیانت به مردم بلکه خیانت به کشور است. از سوی دیگر دولت ناکارآمد پزشکیان و مسوولان عالیرتبه تاکنون اقدام موثری برای بهبود شرایط انجام نداده، اوضاع روزبهروز بدتر میشود و پاسخ اعتراض ما را نیز با برخورد جواب میدهند.
مردم در آرزوی زندگی
مصطفی آبروشن، جامعهشناس درباره اعتراضات اخیر و خطاب قراردادن رییسجمهور به «جهانصنعت» گفت: آقای دکتر پزشکیان، دستور شما به وزیر کشور برای گفتوگو با نمایندگان معترضان در ظاهر نشانهای از شنیدن صداهاست اما پرسش بنیادین اینجاست: آیا واقعا هنوز نیاز به «شنیدن» وجود دارد؟ آیا وضعیت جامعه ایران، این سطح از نارضایتی، این حجم از خشم فروخورده و این گستره از ناامیدی، برای شما و دولت نامکشوف مانده است؟ سالهاست جامعهشناسان، اقتصاددانان، حتی بدنه کارشناسی خود حاکمیت، نسبت به شکاف عمیق دولت و ملت هشدار دادهاند. مساله امروز کمبود اطلاعات نیست بلکه مساله، فقدان شجاعت در پذیرش ریشههای بحران است. مشکل جامعه ایران صرفا اعتراض نیست که با گفتوگو با چند نماینده خیابانی حل شود. اعتراض، معلول است، نه علت. ریشه بحران در تورم مزمن، فقر فزاینده، بیثباتی اقتصادی، انسداد سیاست خارجی و احساس بیتاثیری رای و خواست مردم نهفته است. تا زمانی که با معلول مبارزه میشود و نه با علت، هر سیاست آرامسازی موقتی تنها تعویق بحران است، نه حل آن.
شنیدن شعارهای کف خیابان
آبروشن افزود: مردم از شما انتظار ندارند صرفا یک مدیر اجرایی باشید بلکه مردم میخواهند شما نماینده اکثریت جامعه باشید. اکثریت جامعه امروز خواستههای روشنی دارند و این خواستهها نه پنهانی است و نه پیچیده. کافی است به شعارهای کف خیابان گوش دهید؛ همان شعارهایی که سالهاست تکرار میشوند و هر بار نادیده گرفته میشوند. مردم میخواهند سیاست خارجی ایران از مدار تنش دائمی خارج شود. دشمنی با غرب بهویژه آمریکا، هزینهای سنگین بر زندگی روزمره مردم تحمیل کرده است. تحریمها یک پدیده انتزاعی نیستند بلکه تحریمها مستقیما در سفره مردم دیده میشوند. تورم، کاهش ارزش پول ملی، بیکاری و ناامنی اقتصادی، پیامدهای مستقیم سیاست خارجی پرهزینهای بوده که منافع ملی را قربانی اینگونه منازعات کرده است. جامعه امروز بهروشنی میگوید که سیاست خارجی باید در خدمت رفاه مردم باشد، نه مردم در خدمت سیاست خارجی. مردم ایران نه خواهان جنگهای نیابتی هستند، نه مشتاق پرداخت هزینههای ژئوپلیتیکی که هیچ دستاورد ملموسی برای زندگیشان ندارد. آنچه جامعه میخواهد، تمرکز بر داخل، بر توسعه، بر ثبات و بر زندگی عادی است. سیاست خارجی عقلانی سیاستی است که هزینههای امنیتی را کاهش و فرصتهای اقتصادی را افزایش دهد، نه بالعکس.
میلیاردها دلار برای هیچ
آبروشن بیان کرد: آقای پزشکیان، بودجه کشور آینه اولویتهای حاکمیت است. وقتی میلیاردها دلار صرف پروژههایی میشود که هیچ تاثیر مستقیمی بر معیشت مردم ندارند، پیام روشنی به جامعه مخابره میشود، زندگی مردم در اولویت نیست. جامعهای که زیر فشار تورم خرد میشود، جامعهای که طبقه متوسط آن در حال فروپاشی است، جامعهای که جوانانش آیندهای برای خود متصور نیستند، با شعار اقتدار قانع نمیشود. اقتدار واقعی از رفاه، رضایت و امید اجتماعی میآید، نه از نمایشهای پرهزینه. مردم از شما انتظار دارند شجاعت بازتعریف اولویتها را داشته باشید. کاهش تنش با غرب، خروج از سیاست آمریکاستیزی، بازنگری در سیاستهای منطقهای و تلاش واقعی برای رفع تحریمها، نه نشانه ضعف بلکه نشانه عقلانیت و مسوولیتپذیری است. تاریخ نشان داده هیچ کشوری با انزوا پیشرفت نکرده است. توسعه، محصول تعامل است، نه تقابل دائمی.
او ادامه داد: شما بارها از اخلاق، صداقت و دلسوزی سخن گفتهاید. امروز زمان ترجمه این مفاهیم به تصمیمهای سخت اما ضروری است. مردم دیگر با وعدههای کلی آرام نمیشوند. آنها تغییر در جهتگیریها را میخواهند؛ تغییری که در بودجه، در سیاست خارجی، در نحوه مواجهه با اعتراض و در نسبت دولت با جامعه قابل لمس باشد. گفتوگو با معترضان زمانی معنا دارد که حاکمیت آماده تغییر باشد. اگر نتیجه این گفتوگوها از پیش مشخص است، اگر قرار نیست سیاستها اصلاح شوند، این گفتوگوها تنها به بیاعتمادی بیشتر دامن میزند. جامعه ایران امروز بیش از هر چیز به صداقت نیاز دارد؛ صداقتی که بپذیرد مسیر طیشده اشتباه بوده و اصلاح آن بدون هزینه نیست.
وی در پایان هشدار داد: آقای پزشکیان، شعارهای کف خیابان، زبان بیواسطه جامعه هستند. آنها را نه تهدید ببینید و نه توطئه بلکه بهعنوان آخرین کانال ارتباطی میان مردم و قدرت تلقی کنید. اگر این صدا شنیده نشود، شکاف عمیقتر خواهد شد. هنوز فرصت هست که دولت شما نقطه عطفی باشد اما این فرصت تنها با شجاعت در تصمیمگیری و تقدم منافع ملی بر ملاحظات موجود حفظ میشود. مردم ایران بیش از هر زمان دیگر خواهان زندگیای ساده، امن و قابل پیشبینی هستند و این خواسته زیادی نیست.
تمرکز سیاستمداران بر مسائل فرعی
محمدتقی فاضلمیبدی، عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم نیز در گفتوگو با «جهانصنعت» بیان کرد؛ مسوولان بهجای پرداختن به مسائل اقتصادی و معیشتی مردم، تمام مرکز خود را به موضوعات فرعی مانند حجاب دوختهاند. وی گفت: اعتراضات اخیر را نمیتوان صرفا واکنشی به مشکلات اقتصادی دانست. این مسائل ریشهای مشترک دارند و باید در کنار یکدیگر دیده شوند. مشکلات اقتصادی جدا از مسائل سیاسی نیستند و مسائل سیاسی نیز از مشکلات اجتماعی و فرهنگی تفکیکپذیر نیستند. این حوزهها بهطور کامل بههم پیوستهاند. تا زمانی که مشکلات سیاسی حل نشود و مساله کشور با جهان تعیینتکلیف نشود، مشکلات اقتصادی نیز حل نخواهد شد. از سوی دیگر تا زمانی که بحرانهای اقتصادی ادامه داشته باشد، وضعیت اجتماعی و فرهنگی نیز بهبود پیدا نمیکند. بهجای پرداختن به ریشههای اصلی بحرانها، تمرکز سیاستگذاریها بر موضوعات سطحی و فرعی قرار گرفته است. در حالی که مساله اصلی یافتن ریشههای مشکلات کشور و حرکت به سمت درمان بنیادین آنهاست، برخوردها اغلب معطوف به معلولها بوده است.
ضعف سازوکارهای تصمیمگیری
فاضلمیبدی ادامه داد: این رویکرد سبب شده مسائل اساسی نادیده گرفته شوند و بحرانها بهصورت انباشته ادامه پیدا کنند. در این میان ضعف در سازوکارهای تصمیمگیری و انتخاب مدیران به تشدید مشکلات دامن زده است. در سالهای اخیر بهدلیل عملکرد نادرست برخی نهادهای اثرگذار، افرادی وارد عرصه تصمیمگیری و قانونگذاری شدهاند که فاقد نگاه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی منسجم بودهاند و درک دقیقی از مسائل جامعه ندارند. نتیجه این وضعیت غلبه خطکشیهای جناحی و سیاستزدگی بر فرآیند اداره کشور است؛ امری که مانع از شکلگیری تصمیمات کارشناسی و موثر شده است.
او معتقد است که در چنین شرایطی اعتراضات اجتماعی بهصورت مقطعی و در نقاط مختلف کشور بروز میکند. این اعتراضات ممکن است در یک مقطع در شهری مانند مشهد شکل بگیرد و مدتی بعد در تهران یا شهرهای دیگر تکرار شود. تجربه سالهای گذشته نشان داده که سرکوب این اعتراضات نهتنها به حل مساله منجر نشده بلکه در بسیاری موارد باعث بازتولید نارضایتی و بروز مجدد اعتراضات شده است. تا زمانی که مساله بهصورت ریشهای حل نشود، جامعه همچنان شاهد تداوم این وضعیت خواهد بود. یکی از عوامل اصلی نارضایتی، شکاف عمیق میان طبقه حاکم و طبقات محروم جامعه است. زمانی که تصمیمگیران و مدیران در شرایط رفاهی بالا قرار دارند و خود و فرزندانشان با مشکلات معیشتی مردم مواجه نیستند، درک دقیقی از فشارهای اقتصادی جامعه نخواهند داشت. حقوقهای بالا، درآمدهای قابلتوجه و موقعیتهای ویژه باعث فاصلهگرفتن آنها از واقعیت زندگی روزمره مردم شده است. این فاصله بهتدریج به انباشت نارضایتی و احساس بیعدالتی در جامعه منجر میشود.
ناکارآمدی و بیبرنامگی دولت
فاضلمیبدی در پایان بیان کرد: مردمی که برای تامین ابتداییترین نیازهای خود از جمله نان، گوشت، میوه و سایر اقلام ضروری با مشکل مواجه شدهاند احساس میکنند دیده نمیشوند و صدایشان شنیده نمیشود. این احساس به مرور زمان به خشم اجتماعی تبدیل میشود و در بزنگاههایی به شکل اعتراض بروز پیدا میکند. از سوی دیگر ناکارآمدی دولت و نبود برنامه مشخص برای ساماندهی اوضاع اقتصادی
بر شدت بحران افزوده است. اداره کشور نیازمند استفاده از مدیران متخصص، دانا و کارشناس است. صرف شعارهایی مانند وفاق، بدون تکیه بر شایستهسالاری نمیتواند مشکلات را حل کند. تیم اقتصادی دولت از جمله در نهادهایی مانند بانک مرکزی از نگاه بسیاری از کارشناسان، توان لازم برای مواجهه با بحرانهای موجود را ندارد. حل مشکلات کشور نیازمند همراهی همه ارکان حاکمیت است. تا زمانی که جناحبندیها ادامه داشته باشد و مجلس، دولت و سایر نهادها در برابر یکدیگر قرار گیرند، امکان حل ریشهای مسائل فراهم نخواهد شد. بدون اصلاح سیاست خارجی، جذب سرمایهگذاری، تقویت تولید و به حرکت درآوردن چرخه اقتصاد، کشور با بحرانهای بزرگتری مواجه خواهد شد؛ بحرانهایی که اگر بهموقع برای آنها چارهاندیشی نشود، پیامدهای سنگینتری در پی خواهد داشت.
