وقتی منطق سیاسی بر اصول اقتصادی سایه می‌اندازد:

فدرال‌رزرو زیرتیغ انتقادات ترامپ

گروه تحلیل
کدخبر: 548493
فشارهای سیاسی دونالد ترامپ بر فدرال رزرو برای کاهش ۳۰۰ واحد پایه ای نرخ بهره ناشی از درک نادرست اقتصادی و بی توجهی به اهمیت استقلال بانک مرکزی است که در اقتصاد پولی نقش کلیدی در جلوگیری از سوءاستفاده قدرت سیاسی و حفظ ثبات قیمتی دارد.
فدرال‌رزرو زیرتیغ انتقادات ترامپ

جهان‌صنعت– جفری فرانکل، استاد «تشکیل سرمایه و رشد» در دانشگاه ‌هاروارد که پیش‌تر به‌عنوان یکی از اعضای «شورای مشاوران اقتصادی رییس‌جمهور بیل کلینتون» فعالیت می‌کرده است. وی هم‌اکنون پژوهشگر موسسه ملی تحقیقات اقتصادی آمریکاست که نظرات جالبی در مورد انتقاد ترامپ از سیاست‌های پولی آمریکا در پروجکت سندیکیت مطرح می‌کند.

طبق تحلیل‌های وی، بانکداران مرکزی معمولا برای هدایت تصمیمات سیاستی خود از «قاعده تیلور» استفاده می‌کنند.

براساس این قاعده، زمانی که تورم بالاتر از هدف‌گذاری است یا اقتصاد بیش از حد سریع رشد می‌کند، نرخ بهره را افزایش می‌دهند و در شرایط عکس، آن را کاهش می‌دهند اما آیا دونالد ترامپ سیستم خاص خودش را برای تعیین سطح بهینه نرخ بهره در هر لحظه دارد؟

رییس‌جمهور ایالات متحده، دونالد ترامپ، اخیرا حملات لفظی شدیدی علیه رییس فدرال‌رزرو، جروم پاول، ترتیب داده است- از جمله به‌خاطر نوسازی «به‌زعم او» بد مدیریت ‌شده ساختمان مرکزی بانک – و حتی پیش‌نویس نامه‌ای برای اخراج پاول نوشته، با وجود اینکه دوره ریاست وی تا ماه می ۲۰۲۶ ادامه دارد. ترامپ معتقد است که پاول باید نرخ بهره را ۳۰۰واحد پایه (۳درصد) کاهش دهد  و اگر نمی‌تواند، کنار برود تا فرد دیگری این کار را انجام دهد. آیا منطق اقتصادی‌ای پشت این درخواست‌ها نهفته است؟ برای پاسخ به این سوال، نگاه آماری به اینکه ترامپ تحت چه شرایطی فدرال‌رزرو را به‌خاطر بالا بودن یا پایین بودن نرخ بهره مورد انتقاد قرار می‌دهد، نکات روشنگری به همراه دارد.

فشاری که ترامپ به فدرال‌رزرو وارد می‌کند، در اساس، اشتباه است. شاید مهم‌ترین بینش اقتصاد پولی در نیم‌قرن گذشته این باشد که بانک‌های مرکزی تحت کنترل مستقیم دولت‌ها معمولا از قدرت خود سوءاستفاده می‌کنند. چراکه مقامات سیاسی نمی‌توانند در برابر وسوسه تحریک اقتصادی مقاومت کنند.

نتیجه این است که کنترل سیاسی بر سیاست پولی منجر به تمایل تورمی مزمن می‌شود. چون بازارها از پیش انتظار افزایش تورم را دارند، گسترش پولی فقط به انتظارات تورمی رسمیت می‌بخشد و رشد واقعی اقتصاد را افزایش نمی‌دهد.

بانک مرکزی‌ای که از فشارهای سیاسی مصون باشد، می‌تواند ثبات قیمتی بهتر و عملکرد اقتصادی مطلوب‌تری ایجاد کند. به همین دلیل است که اکثر کشورهای پیشرفته، استقلال بانک مرکزی را در نظام خود گنجانده‌اند. در ایالات متحده، «قانون فدرال‌رزرو» مصوب ۱۹۱۳ تصریح می‌کند که رییس‌جمهور نمی‌تواند بدون دلیل موجه رییس فدرال‌رزرو را برکنار کند. حتی حق این نهاد برای تصمیم‌گیری در مورد ساختمان مرکزی خود نیز قانونی محافظت شده است. بیشتر دولت‌های ایالات‌متحده نیز این قوانین و اصول پشت آن را با دقت رعایت کرده‌اند.

در سال ۱۹۹۷، مدت کوتاهی پس از آنکه تایید من به‌عنوان عضو شورای مشاوران اقتصادی دولت بیل کلینتون نهایی شد، در یک مصاحبه تلویزیونی از من پرسیدند دولت چه دیدگاهی درباره موضع‌گیری سیاستی فدرال‌رزرو دارد (در آن زمان رییس فدرال‌رزرو آلن گرین‌سپن بود). پاسخ دادم: «ما درباره فدرال‌رزرو اظهارنظر نمی‌کنیم چون اطمینان داریم که کارش را درست انجام می‌دهد.» اما بعدها یکی از مقامات ارشد به من گوشزد کرد که پاسخ من کامل نبوده: بخش اول پاسخ خوب بوده اما بهتر بود بخش دوم را حذف می‌کردم. چرا؟ چون ممکن است در مصاحبه‌ای در آینده از من بخواهند همین اعتماد صریح را نسبت به عملکرد بانک مرکزی تکرار کنم  و اگر نکنم، آن را نشانه تردید تلقی کنند. از آن به بعد، هر وقت درباره سیاست پولی از من سوال می‌شد، فقط می‌گفتم: «ما درباره فدرال‌رزرو اظهارنظر نمی‌کنیم.»

حتی ریچارد نیکسون- که واقعا رییس فدرال‌رزرو را تحت فشار گذاشت تا سیاست پولی انبساطی‌تری در پیش‌گیرد (که نتایج فاجعه‌باری درپی داشت)- دست‌کم این درایت را داشت که این کار را به‌صورت علنی انجام ندهد اما این موضوع درباره ترامپ صدق نمی‌کند؛ او اصرار دارد که می‌تواند جروم پاول را برکنار کند، با وجود آنکه دیوان عالی ایالات متحده اخیرا حمایت‌های قانونی از استقلال مقام‌های فدرال‌رزرو را تایید کرده است. ترامپ هیچ شکی ندارد که فهم او از سیاست پولی از سیاستگذاران فدرال‌رزرو بهتر است به‌قول خودش، «قطعا بسیار بهتر» از پاول است. حامیانش نیز این استدلال را مطرح می‌کنند که این ادعا ممکن است درست باشد چراکه ترامپ تاجر موفقی بوده است. آیا این استدلال منطقی دارد؟آیا ممکن است ترامپ در قضاوت درباره نرخ بهره مناسب، بهتر از اقتصاددانان بانک مرکزی عمل کند؟ آیا او می‌تواند با تکیه بر «تجربه و درایت» شخصی‌اش، بهتر تشخیص دهد چه زمانی تورم بیش از حد است یا بیکاری خیلی پایین آمده است؟

بانکداران مرکزی معمولا از «قاعده تیلور» برای هدایت تصمیمات سیاستی خود استفاده می‌کنند. براساس این قاعده، زمانی که تورم بالاتر از هدف‌گذاری باشد یا اقتصاد بیش ‌از حد سریع رشد کند، نرخ بهره افزایش می‌یابد تا ثبات قیمتی حفظ شود و زمانی که خطر رکود یا کاهش قیمت‌ها وجود دارد، نرخ بهره کاهش می‌یابد اما آیا ترامپ هم قاعده‌ای مانند «قاعده تیلور» دارد؟ مثلا یک «قاعده ترامپ» برای تعیین سطح بهینه نرخ بهره براساس تورم و بیکاری؟ یا شاید ترامپ صرفا به‌دلیل پیشینه‌اش در حوزه املاک و مستغلات، همیشه فکر می‌کند نرخ بهره خیلی بالاست؟ بین ژانویه ۲۰۱۳ تا ژوئن ۲۰۲۵، ترامپ دست‌کم ۱۴۵بار سیاست فدرال‌رزرو را- به‌ویژه در شبکه‌های اجتماعی- مورد انتقاد قرار داده است. از این میان، در ۱۲۹مورد شکایت کرده که نرخ بهره خیلی بالاست و در تنها ۱۶مورد گفته که نرخ بهره خیلی پایین است.

جفری فرانکل به‌همراه «سُهیِب نسیم» از تکنیکی به نام رگرسیون لوجیت فیرث و همچنین رگرسیون خطی معمول استفاده کردند تا دریابند چه عواملی باعث می‌شود ترامپ به‌صورت عمومی خواستار سیاست پولی انبساطی شود. آنها متغیرهایی نظیر نرخ بیکاری، نرخ تورم شاخص قیمت مصرف‌کننده و سطح لحظه‌ای نرخ بهره هدف فدرال‌رزرو را وارد مدل کردند. همچنین یک متغیر ساختگی به نام «در قدرت بودن» به تحلیل افزوده شد تا مشخص شود آیا انتقادهای ترامپ انگیزه سیاسی یا شخصی دارند. در مدل رگرسیون خطی معمول، متغیر «در قدرت بودن» بسیار معنادار (بیش از ۹/‏۹۹درصد) بود. متغیر نرخ بهره نیز معنادار بود و تورم هم در حد مرزی (۹/‏۹۴درصد) اهمیت داشت. در مدل فیرث، نتایج مشابهی حاصل شد، با این تفاوت که تنها متغیر معنادار آماری، «در قدرت بودن ترامپ» بود: ضریب آن بزرگ و از نظر آماری بسیار معنادار (۸/‏۹۹درصد) بود. در مقابل، متغیرهای کلان اقتصادی -نرخ بهره، تورم، و بیکاری- هیچ‌کدام از نظر آماری معنادار نبودند. در نهایت، تاثیر این سه متغیر اقتصادی کلان بر موضع ترامپ چندان قابل‌توجه نیست. تنها عاملی که واقعا اهمیت دارد، در قدرت بودن اوست: این متغیر ۷۶درصد از تغییرات انتقادهای ترامپ از سیاست‌های فدرال‌رزرو را توضیح می‌دهد. افزودن متغیرهای اقتصادی نیز تاثیر این نتیجه را تغییر نمی‌دهد.

خلاصه آنکه: هر وقت ترامپ در قدرت است، خواستار کاهش نرخ بهره می‌شود. در موارد معدودی که در دوران خارج از قدرت نیز چنین موضعی گرفته، ادعایش این بوده که اگر او رییس‌جمهور بود، تورم را پایین می‌آورد و در نتیجه می‌شد نرخ بهره را کاهش داد. در دنیای ترامپ، نه قاعده تیلوری وجود دارد و نه چیزی شبیه آن؛ فقط یک خواسته هست: کاهش نرخ بهره، هر وقت که به نفعش باشد. در این شرایط، استقلال بانک مرکزی هرگز تا این اندازه ارزشمند به‌نظر نمی‌رسید.

وب گردی