چرا انیمیشن‌های ایرانی جدی گرفته نمی‌شوند؟

صنعت بی‌سیاست!

گروه فرهنگ و هنر
کدخبر: 542993
انیمیشن ایرانی با وجود موفقیت‌های جهانی، هنوز از کمبود حمایت‌های مؤثر و زیرساخت‌های مناسب رنج می‌برد و به‌عنوان هنری صرفاً سرگرم‌کننده دیده می‌شود.
صنعت بی‌سیاست!

جهان صنعت– سینمای انیمیشن در ایران، برخلاف تصور عمومی، حوزه‌ای فراتر از سرگرمی کودکانه است؛ هنری پیچیده، متکی بر فناوری‌های روز، نیازمند سرمایه‌گذاری بلندمدت و البته سرشار از ظرفیت‌های فرهنگی، هنری و اقتصادی. در سال‌های اخیر، ایران در حوزه انیمیشن به موفقیت‌های قابل‌توجهی در سطح جهانی دست یافته است. آثاری نظیر «آخرین داستان»، «شاهزاده روم»، «فیلشاه» و «بچه زرنگ» تنها بخشی از تولیداتی هستند که نه‌تنها مخاطب داخلی را جذب کرده‌اند بلکه توانسته‌اند در جشنواره‌ها و بازارهای جهانی بدرخشند و مورد توجه منتقدان و مخاطبان خارجی قرار بگیرند. با این‌حال، باوجود این دستاوردها، واقعیت آن است که انیمیشن در ایران هنوز از یک ساختار حمایتی منسجم، پایدار و هدفمند برخوردار نیست. نگاه حاکم به این حوزه همچنان ابزاری و گاه ساده‌انگارانه است؛ گویی انیمیشن، تنها برای سرگرم‌کردن کودکان ساخته شده و ارزش هنری و فرهنگی آن نادیده گرفته می‌شود.
موفقیت‌های جهانی انیمیشن ایرانی اتفاقی نیست. پشت هر فریم از آثار بین‌المللی‌اش، هنرمندانی قرار دارند که با دست‌های خالی اما ذهن‌هایی خلاق، رویاهای خود را بر پرده جان بخشیده‌اند. به‌‌عنوان مثال، انیمیشن «آخرین داستان» به کارگردانی اشکان رهگذر، با الهام از شاهنامه و داستان ضحاک، نه‌تنها از منظر طراحی و تکنیک در سطح استانداردهای جهانی ظاهر شد بلکه توانست روایت اسطوره‌های ایرانی را به زبانی جهانی و مدرن منتقل کند. این اثر در جشنواره معتبر «انسی» پذیرفته شد، در رقابت‌های اسکار۲۰۲۰ در میان گزینه‌ها قرار گرفت و جوایز متعددی در جشنواره‌های مختلف کسب کرد. یا نمونه دیگر، انیمیشن کوتاه‌ «In the Shadow of the Cypress» است که در سال‌۲۰۲۵ موفق شد جایزه اسکار بهترین انیمیشن کوتاه را به خانه ببرد؛ اتفاقی که اثباتی بود بر پتانسیل بالای انیماتورهای ایرانی در بازار رقابتی و دشوار جهانی.
همزمان با این موفقیت‌ها اما تناقضی تلخ خودنمایی می‌کند؛ حمایت‌های داخلی از این هنر صنعتی بسیار ضعیف، ناپایدار و اغلب غیرشفاف است. در اغلب موارد، انیماتورها مجبورند سال‌ها با منابع مالی محدود، حمایت‌های مقطعی و بدون زیرساخت حرفه‌ای، پروژه‌های خود را پیش ببرند. در چنین شرایطی، طبیعی است که کیفیت برخی آثار به دلیل محدودیت منابع آسیب ببیند یا بسیاری از پروژه‌ها اصلا به مرحله تولید نرسند. همچنین یکی از مشکلات اساسی انیمیشن در ایران، کمبود جدی سرمایه‌گذاری بلندمدت است. برخلاف کشورهای صاحب صنعت انیمیشن مانند فرانسه، ژاپن یا آمریکا که دولت، بخش‌خصوصی و نهادهای آموزشی در کنار هم یک اکوسیستم پایدار را شکل داده‌اند، در ایران سرمایه‌گذاری اغلب یا موقت است یا فاقد ضمانت اجرایی. تهیه‌کننده‌ای که قصد دارد یک انیمیشن بلند تولید کند، در اغلب موارد باید یا از بودجه شخصی استفاده کند یا وارد فرآیندهای پیچیده و فرسایشی دریافت تسهیلات شود. این در حالی است که تولید انیمیشن، به‌ویژه در فرم بلند، نیاز به برنامه‌ریزی چندساله، نیروی متخصص، تجهیزات فنی و حتی تیم‌های بین‌المللی دارد.
موضوع دیگر، کمبود نیروی متخصص و آموزش‌یافته در برخی زمینه‌های فنی انیمیشن است. هرچند ایران از لحاظ نیروی انسانی خلاق و بااستعداد بسیار غنی است اما نظام آموزش آکادمیک و حرفه‌ای متناسب با نیازهای روز انیمیشن در کشور نهادینه نشده است. بسیاری از انیماتورها و طراحان به‌صورت خودآموز یا با تجربه عملی وارد بازار شده‌اند و در نبود آموزش تخصصی به‌روز، امکان ارتقا یا رقابت جدی برای‌شان دشوار می‌شود. همین مساله باعث شده برخی افراد توانمند به کشورهای دیگر مهاجرت کنند یا به‌‌عنوان فریلنسر برای پروژه‌های خارجی فعالیت کنند، درحالی‌که پتانسیل آنها می‌توانست در خدمت تولیدات ملی قرار گیرد. از طرفی، فقدان زیرساخت‌های مناسب برای توزیع و نمایش آثار انیمیشن نیز یکی از چالش‌های جدی است. در حال حاضر، انیمیشن‌های ایرانی کمتر در سینماها به نمایش درمی‌آیند و سهم آنها در پلتفرم‌های دیجیتال نیز بسیار محدود است. مخاطب ایرانی بیشتر با انیمیشن‌های خارجی آشناست و نوع نگاه عمومی نسبت‌به انیمیشن داخلی همچنان با تردید همراه است. نبود سیاست‌های مشخص برای حمایت از پخش، تبلیغات و برندینگ آثار داخلی باعث شده که حتی بهترین تولیدات هم به‌زحمت بتوانند مسیر خود را به مخاطب پیدا کنند. این در حالی است که در بسیاری از کشورها، دولت‌ها با سیاست‌هایی مثل اختصاص سهمیه پخش در رسانه‌ها، حمایت از محصولات جانبی و تسهیل ورود به بازارهای بین‌المللی، تولیدات بومی را تقویت می‌کنند.
افزون‌بر اینها، مساله مهم دیگری که نباید نادیده گرفته شود، نابرابری و عدم شفافیت در روند تخصیص بودجه و حمایت‌هاست. برخی استودیوها و پروژه‌ها با وجود کیفیت پایین یا حتی عدم استقبال مخاطب، از حمایت‌های گسترده مالی و رسانه‌ای برخوردار می‌شوند، درحالی‌که پروژه‌هایی مستقل، جسور و با نوآوری بالا، یا دیده نمی‌شوند یا به‌سختی بودجه‌ای دریافت می‌کنند. این تبعیض نه‌تنها فضای رقابت را ناسالم می‌کند بلکه انگیزه تولید را در میان هنرمندان مستقل کاهش می‌دهد. در کنار تمام این مشکلات، انیمیشن ایران ظرفیت‌هایی دارد که به‌سادگی قابل چشم‌پوشی نیستند.
ایران دارای یکی از غنی‌ترین گنجینه‌های داستانی، اسطوره‌ای و فرهنگی در جهان است؛ شاهنامه، مثنوی، قصه‌های هزار و یک شب، ادبیات کهن فارسی و تاریخ پرحادثه این سرزمین، زمینه‌ای بی‌بدیل برای خلق داستان‌های بصری فراهم می‌آورد. افزون‌بر آن، هزینه تولید پایین در ایران، امکان بهره‌گیری از تکنولوژی‌های جدید با هزینه کمتر و وجود نیروی انسانی باانگیزه، همه از عواملی هستند که اگر به‌درستی مدیریت شوند، می‌توانند ایران را به قطب انیمیشن منطقه تبدیل کنند. در این میان، نهادهایی مانند صداوسیما، مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، یا بنیاد سینمایی فارابی، می‌توانند نقش محوری در تحول وضعیت فعلی داشته باشند، به ‌شرط آنکه نگاه آنها از رویکردهای سلیقه‌ای، بسته و بوروکراتیک فاصله گرفته و به سمت حمایت واقعی از آثار خلاق، متنوع و متعهد برود. همچنین، ضرورت دارد که قوانین حمایتی مشخصی برای سینمای انیمیشن تدوین شود؛ قوانینی که تولید را تسهیل، سهم بازار داخلی را تضمین و مسیر حضور جهانی را هموار کند. برای مثال، اختصاص حداقل درصدی از جدول پخش تلویزیون یا پلتفرم‌های آنلاین به انیمیشن ایرانی، مشوق‌های مالیاتی برای سرمایه‌گذاران در این حوزه، یا ایجاد نهاد تخصصی مستقل برای هدایت تولیدات انیمیشن، می‌توانند قدم‌های موثری در مسیر توسعه باشند.
در نهایت باید گفت، انیمیشن دیگر صرفا یک رسانه سرگرمی کودکانه نیست؛ ابزاری است برای روایت جهان‌بینی یک ملت، معرفی فرهنگ و تمدن و حتی دیپلماسی نرم. کشوری که بتواند انیمیشن خود را با زبان جهانی تولید و عرضه کند، می‌تواند تصویری زنده، جذاب و موثر از خود به جهان ارائه دهد. اکنون که جهان رو به سوی تصویر و روایت تصویری پیش می‌رود، ایران نمی‌تواند نسبت به ظرفیت انیمیشن بی‌تفاوت بماند. واقعیت این است که انیمیشن ایرانی در سطح جهانی جدی گرفته می‌شود اما در داخل کشور، هنوز زیر سایه بی‌توجهی، ضعف زیرساخت، بی‌ثباتی سیاست‌گذاری و نبود حمایت مادی و معنوی مانده است. باید پذیرفت که این هنر، سزاوار جایگاهی بسیار والاتر در نظام فرهنگی کشور است؛ جایگاهی که اگر محقق شود، می‌تواند معجزه‌ای در عرصه فرهنگ، هنر و حتی اقتصاد ایران رقم بزند.

وب گردی