ثروتی که دردسر می‌سازد

گروه اقتصادی
کدخبر: 547070
بیماری هلندی باعث شده درآمدهای نفتی ایران به جای سرمایه‌گذاری مولد، هزینه‌های جاری را پوشش دهد و اقتصاد به واردات وابسته و تولید داخلی تضعیف شود.
ثروتی که دردسر می‌سازد

جهان‌صنعت- در ادبیات اقتصادی، واژه‌هایی هستند که ظاهر ساده‌ای دارند اما معنای عمیق و پیامدهای وسیعی را در خود نهفته‌اند. یکی از این مفاهیم، اصطلاح «بیماری هلندی» است؛ واژه‌ای که اگرچه از تجربه هلند در دهه۱۹۶۰ الهام گرفته شد اما به مشکلی فراگیر در بسیاری از کشورهای وابسته به منابع طبیعی تبدیل شده است.

ماجرا از کشف ذخایر بزرگ گاز در دریای شمال توسط هلند آغاز شد. افزایش ناگهانی صادرات گاز، درآمد ارزی این کشور را بالا برد و همین موضوع باعث تقویت ارزش پول ملی شد اما این «ثروت» پیامدهای ناخواسته‌ای به‌همراه داشت: صادرات صنعتی هلند کاهش یافت، بخش تولیدی تضعیف شد و رقابت‌پذیری اقتصاد پایین آمد. در واقع، بخش‌هایی که ربطی به گاز نداشتند، قربانی رونق گازی شدند.

سازوکار این بیماری در کشورهای دیگر نیز تکرار شده است.

وقتی درآمدهای صادراتی یک منبع طبیعی مانند نفت یا گاز به‌شکل گسترده وارد اقتصاد می‌شود، مقدار زیادی ارز خارجی به بازار تزریق می‌شود. این موضوع نرخ ارز را کاهش می‌دهد یا موجب سرکوب مصنوعی آن از سوی دولت می‌شود. در نتیجه، واردات ارزان‌تر و صادرات غیرنفتی گران‌تر می‌شود. تولید داخلی آسیب می‌بیند، وابستگی به واردات افزایش می‌یابد و رشد اقتصادی در بلندمدت دچار اختلال می‌شود.

در بسیاری از کشورها، از جمله ایران، درآمدهای نفتی نه به ابزاری برای سرمایه‌گذاری مولد بلکه به منبعی برای پوشش هزینه‌های جاری دولت بدل شده‌اند.

دولت به‌جای سرمایه‌گذاری در زیرساخت، آموزش یا نوآوری، با اتکای به دلارهای نفتی هزینه‌های یارانه‌ای، حقوق کارکنان یا پروژه‌های نمایشی را پوشش می‌دهد. این سیاست در ظاهر آرامش می‌آورد اما به‌تدریج ریشه‌های اقتصاد ملی را سست می‌کند.

در ایران، نشانه‌های این بیماری را بارها دیده‌ایم. رونق نفتی دهه۵۰، افزایش درآمدهای ارزی در دهه۸۰، رشد بی‌رویه واردات و تضعیف تولید داخلی، همگی شواهدی از نوعی بیماری هلندی بومی‌شده هستند.

رخ ارز طی سال‌های متمادی به‌صورت مصنوعی پایین نگه داشته شد تا واردات ارزان شود، درحالی‌که صادرات غیرنفتی امکان رقابت نیافت. صنایع داخلی که باید در معرض رقابت قرار می‌گرفتند، به واردات ارزان و حمایت‌های رانتی وابسته شدند. نتیجه آن شد که حتی با افزایش قیمت نفت، تولید ملی رشد نکرد و درآمد ارزی به کالایی مصرفی بدل شد.

بیماری هلندی تنها یک مشکل ارزی یا پولی نیست. این پدیده، بازتابی از نقص در حکمرانی اقتصادی و ضعف در سیاستگذاری بلندمدت است. کشوری که ابزار درآمدی‌اش را صرف هزینه‌های جاری کند و به‌جای آینده‌نگری، به تثبیت مقطعی فکر کند، دیر یا زود با بحران‌های متعدد مواجه می‌شود: ناترازی ارزی، کسری بودجه، کاهش رشد اقتصادی، بیکاری و تورم مزمن.

راه مقابله با این بیماری، پیچیده اما ممکن است. کشورهایی چون نروژ، کانادا و شیلی توانسته‌اند با ایجاد صندوق‌های ذخیره ارزی، شفافیت در هزینه‌کرد، استقلال بانک مرکزی و تقویت بخش خصوصی واقعی، از این چرخه معیوب فاصله بگیرند. در این کشورها، درآمد منابع طبیعی صرف سرمایه‌گذاری‌های آینده‌نگرانه می‌شود، نه حمایت‌های موقت.

در ایران نیز راه نجات از بیماری هلندی، از مسیر تنوع‌بخشی به اقتصاد، تقویت صادرات غیرنفتی، کاهش وابستگی بودجه به نفت و اصلاح نظام ارزی و بانکی می‌گذرد. اما مهم‌تر از همه، عبور از این بحران مستلزم اصلاح در نظام حکمرانی و سیاستگذاری اقتصادی است؛ تغییری که تنها با اراده سیاسی، شفافیت، پاسخگویی و برنامه‌ریزی دقیق ممکن خواهد بود.

در غیر این ‌صورت، آنچه امروز یک فرصت ثروت‌ساز تلقی می‌شود، ممکن است فردا به تهدیدی پایدار برای اقتصاد ملی تبدیل شود.

وب گردی