تابستان سوزناک

مهدیه بهارمست- پویا اصل باغ– تیغ آفتاب در میانه آسمان جا خوش کرده و دبههای خالی در صف انتظار خودنمایی میکنند. زنی با روسری خیس، کنار دیوار کاهگلی ایستاده و به دور دستها خیره شده است، پیرمرد خمیدهای با نفسهای به شماره افتاده، به سختی دمای ۴۰درجه هوا را تحمل میکند، تا بلکه جرعهای آب نصیبش شود. گوشه دیگر مردی میانسال با پیراهنی که خیس عرق است، زیرلب مدام دندان قروچه و سیگار را به گوشهای پرتاپ میکند. پسر جوانی به دیوار تکیه داده، بطری پلاستیکیاش را در دست گرفته، لبانش خشکیده و ترک برداشته است. تانکر آب دیرکرده، شاید در ترافیک مانده است. بعضیها، تحمل گرما را ندارند؛ میخواستند به خانه برگردند، تا نفسی تازه کنند اما نه؛ برق هم قطع شده است. صدای چند نفر بلند میشود. حق دارند؛ این بدترین تابستانی است که درحال تجربه آن هستند. اطلاعیه آمده که مردم در خانه بمانند. آخر قرار است اشعه ماورا بنفش خورشید قویتر از همیشه بتابد و دانشمندان میگویند این نور آسیبهای جدی برای سلامت انسان دارد؛ از آبمروارید چشم گرفته تا سرطان پوست برای انسان دارند اما مگر در خانه ماندن به این سادگی است؟ این روزها نه آب داریم، نه برق و نه حتی لقمه نانی. در شرایطی که شهروندان روزانه با گرمای شدید هوا و قطعی گسترده برق مواجهند، مشکل کمبود آب هم مزید بر علت شده و احساس نارضایتی عمومی و فشارهای روانی را در آنها افزایش داده است. چند روز پیش تصاویری از هجوم مردم به خیابان مولوی برای خرید تانکر در رسانهها منتشر شده بود. در وضعیتی که بسیاری از شهروندان پس از جنگ ۱۲روزه تعدیل شدند و حقوقها نصفونیمه پرداخت میشود، آب در برخی مناطق جیرهبندی شده است، در ۲۴ساعت شبانه روز در دو مرحله آب به منازل میرسد، مرحله اول از ساعت ۶صبح تا ۱۲ظهر و مرحله بعد از ساعت ۱۹ تا ساعت ۲۳ و در باقی ساعات آب قطع میشود. به همین دلیل ساکنین مناطق مختلف تهران مجبور به تهیه تانکرهای ۷ الی ۸ میلیونی شدند که در این وضعیت شغلی قوز بالا قوز است.
حالا باید دید، این بحران چگونه شکل گرفته است؛ بحرانی که اگر جدی گرفته نشود، میتواند این را تا مرز تنشگی مفرط سوق دهد. برخی از کارشناسان معتقدند، بحران کمبود آب، در نتیجه یکسری عوامل است؛ مدیریت ناپایدار و اشتباه در حوزه کشاورزی، الگوی ناصحیح مصرف برخی از شهروندان، فرسودگی شبکه آبرسانی، برداشتهای بیرویه از منابع زیرزمینی، از جمله مواردی است که باعث شکلگیری بحران بیآبی شده است. مصرف آب در بخش کشاورزی بسیار بالا و نگرانکننده است، از سوی دیگر روند مصرف آب شرب در بخش خانگی هم چندان مطلوب نیست.
براساس آماری که منتشر شد؛ سهم مصرف آب در بخش کشاورزی ایران، حدود ۹۲درصد است، این درحالی است که سهم بخش شرب ۲درصد و سهم بخش صنعت ۶درصد است. همانطور که گفته شد، کشاورزی با ۹۲درصد، بیشترین سهم مصرف آب را به خود اختصاص داده است. شیوه کشاورزی در کشور، کشاورزی آبی است. سالهاست که کارشناسان حوزه آبی هشدار دادهاند، این روش منسوخ شده و در آینده مشکلزا خواهد بود اما تاکنون، شیوه موثری برای آن ارائه نشده است. از سوی دیگر تغییرات اقلیمی و خشکسالیهای پیاپی نیز وضعیت را وخیمتر کردهاند. ایران در منطقهای خشک و نیمهخشک قرار دارد و کاهش بارندگیهای سالانه، منابع آبی کشور را تحتتاثیر قرار داده است. اگرچه رفتارهای نادرست در بخش خانگی و کشاورزی، تغییرات اقلیمی در تشدید بحران بیتاثیر نبوده اما ریشه اصلی این بحران در سوءمدیریت و نبود برنامهریزی صحیح است. در چنین شرایطی، فشار مضاعف ناشی از قطع آب، میتواند پیامدهای منفی اجتماعی و روانی را به دنبال داشته باشد.
روایتی از رنج مردم
در میان آمار و ارقام مطرح شده؛ این صدای مردم است که بیش از همه، از رنج و سختی ناشی از قطعی آب حکایت دارد. حالا که سدهای اطراف تهران به سرنوشت مشابه دریاچه ارومیه دچار شدند، شهروندان پایتخت با مشکلات جدی و طاقتفرسا مواجه شدهاند.
جمشید، یکی از شهروندان ساکن پرند است. در گفتوگو با «جهانصنعت» از مشکلات قطعی آب گفت: مادر پیری دارم که همراه من زندگی میکند. قطعی آب و برق کلافهاش کرده. چند روز پیش از من خواست برایش یک لیوان آب بیاورم اما در یخچال آب نداشتیم؛ سمت شیرآب رفتم اما دیدم آب قطع شده است! چگونه چین چیزی ممکن است؟ آب و برق با یکدیگر قطع شوند! چند روز پیش همسایگان برای حل این مشکل جلسه گذاشتند، قرار بر این شد پمپ آب برای ساختمان خریداری کنیم تا در مواقع بحرانی، آب داشته باشیم. سهم هر واحد ناقابل ۵میلیون تومان تعیین شد. من بازنشسته هستم و ماهانه ۱۳میلیون حقوق میگیرم. اجاره منزل، هزینه داروهای مادرم، خورد و خوراک. با وجود این همه مشکل چرا باید پنجمیلیون تومان هزینه کنم. توانم نمیرسد، خود مسوولان گفتند برای منازل پمپ تهیه کنید؛ آیا فکر این را نکردند، کسی که توانایی مالی ندارد، چگونه این کار را باید انجام دهد؟ روایت جمشید، فقط یک نمونه از دهها خانواری است که از بحران قطعی آب رنج میبرند.
۱۸ ساعت قطعی آب
فاطمه، یکی از شهروندانی است که در شرق تهران زندگی میکند، او هم تجربهای مشابه دارد و به «جهان صنعت» گفت: طی روزهای گذشته، قطعی آب به ۱۸ساعت در روز رسیده است. من دو فرزند کوچک دارم، آنها تحمل چنین شرایطی را ندارند. من از بیماری اضطراب شدید رنج میبرم. مدام نگران این هستم که خشکسالی اتفاق نیفتد. در شرایط بد اقتصادی، هزینه گزافی را برای خرید پمپ آب متحمل شدیم؛ آن هم نتوانست دردی را دوا کند! با قطعی برق پمپ از کار میافتد و آب به طبقات بالا نمیرسد. حوالی ساعت ۲ بامداد آب وصل میشود، مجبور هستم تا این ساعت بیدار بمانم تا با وصل شدن آب، ظرفها را بشورم و به امورات منزل رسیدگی کنم. چند روز پیش مجبور شدم بچهها را در این ساعت از شب بیدار کنم تا حمام کنند. به خدا قسم این زندگی حق ما نیست.
خجالتآور است، با این سن و سال در صف آب بایستم!
شاید یکی از تلخترین روایتها، شرایط زندگی علی و بتول خانم است. علی به همراه مادرش بتول خانم، در یکی از مناطق جنوبی تهران زندگی میکنند، علی نابیناست و مادرش سن بالایی دارد. بتول خانم اینگونه به «جهانصنعت» گفت: پسرم نابیناست. آب در طول شبانهروز، دوبار قطع میشود. من از زانو درد شدیدی رنج میبرم و مجبور هستم مسافت طولانی را طی کنم تا به تانکر آب برسم. با این گرمای هوا و دردی که دارم، چگونه در صف آبرسانی، تحمل کنم؟ علی نابیناست نمیتوانم او را بفرستم، مجبور هستم خودم بروم. هر روز کار ما همین شده است. ظهر برویم بیرون برای آب. چرا دولت فکری نمیکند؟ خجالتآور است، من با این سن و سال در صف آب بایستم.
نگرانی بیماران مبتلا به سرطان
بیبرقی و بیآبی تبعاتی دارد که شاید در نگاه اول کسی به آن توجه نکند. مثلا «علی» نگران داروهای مادرش است. مادر او سرطان دارد و داروهایش باید حتما در یخچال نگهداری شود. داروهایی که از قضا ارزان هم نیستند و هرکدامشان چندین میلیون تومان قیمت دارد و به راحتی هم در داروخانهها پیدا نمیشود، او به «جهانصنعت» گفت: دیروز تصمیم گرفتم یک یخچال سفری بخرم. چندتایی هم پک یخ تا برای وقتهایی که برق میرود دیگر نگران داروهای مادرم نباشم. اما قیمتهای این یخچالها هم سر به فلک میکشد.
اضطرار ملی
روایتهایی که خواندید، تنها نمونهای از وضعیت بحرانی در نقاط مختلف تهران بود، شرایطی که از حالت استثنا گذشته و به یک بحران اجتماعی تبدیل شده است. اگرچه در گذشته قطعی آب محدود به زمان و مکان خاصی بود اما امروزه پا را فراتر گذاشته و به یک اضطرار ملی تبدیل شده است. در شرایطی که مسوولان کمبود بارش و افزایش مصرف مردم را عامل شکلگیری این بحران میدانند، واقعیت گویای چیز دیگری است؛ فقدان یک برنامهریزی منسجم و نبود سیاست عادلانه توزیع آب، باعث شده تا امروز وضع زندگی مردم در شرایط اضطرار قرار بگیرد و در این میان هیچکس پاسخگو نیست.
سوءمدیریت در بحران آب طی روزگذشته، نتایج قابل تاملی را برجای گذاشته است. پس از آنکه یکی از مسوولان آبفای استان تهران، خرید پمپ را به عنوان راهحل مطرح کرد، بازار سیاه پمپها شکل گرفت. گزارشهایی وجود دارد که نشان میدهد برخی افراد با سوءاستفاده از نگرانی عمومی، این وضعیت را به فرصتی برای سودجویی خود تبدیل کردهاند. حال دیگر بحران آب فقط سدها را خالی نکرده، بلکه ذهن و روان جمعی را هم درگیر کرده است. اضطرابی که برای بسیاری بهمثابه وحشت است و نگرانیهای جدی درباره خشکسالی کامل پایتخت را در دل شهروندان پدید آورده است. این بحران نهتنها اعتماد عمومی را خدشهدار کرده، بلکه مردم را بیش از همه به سمت ناامیدی و ترس سوق داده است. وضعیت کنونی آب، در شرایطی قرار گرفته که دیگر نمیتوان آن را به آینده واگذار کرد. وضعیتی که اگر اصلاح نشود، باید شاهد تنشهای فراوان، مهاجرت گسترده داخلی و خارجی، فشار اقتصادی به اقشار ضعیف، نارضایتی عمومی از دولت و دیگر مشکلات باشیم.
اگر وضعیت اصلاح نشود، باید منتظر پیامدهای جدی باشیم
دکتر علیرضا شریفییزدی، جامعهشناس درباره تاثیر بحران آب بر روابط جامعه و دولت با یکدیگر، به «جهانصنعت» گفت: بحران آب را باید در یک پازل بزرگتر ببینیم، تحت عنوان بحران محیط زیست. مدتهاست که متاسفانه نسبت به محیطزیست بیتوجه بودهایم. درحال حاضر موقعیتی ایجاد شده که تقریبا میتوانیم بگوییم بخش بزرگی از محیطزیست کشور در معرض نابودی قرار گرفته است. آب جزو نیازهای اولیه زندگی است. یعنی وقتی که به اصطلاح یک جامعهای با مشکل آب روبهرو میشود، معنایش این است که کل تمدن زیر سوال میرود و احتمال اینکه کل تمدن از بین برود، وجود دارد. بحرانی که هماکنون شاهد آن هستیم بهطور طبیعی جزو ناکارآمدیها بهحساب میآید. سرمایه اجتماعی سقوط کرده، حرف مسوولان در حوزههای دیگر که میتواند مهم باشد را زیر سوال رفته و به عبارتی در ذهن مردم سقوط ایجاد میکند.
وی دراینباره ادامه داد: سقوط همیشه سقوط ساختار نیست. وقتی که توانمندیهای یک جامعه نادیده گرفته میشود، وقتی که نیازهای یک جامعه برآورده نمیشود، مثلا در حوزه آب، برق، گاز و حوزه اقتصاد پویا، اولین اتفاقی که رخ میدهد سقوط کارآمدی است. یعنی در ذهن مردم این ذهنیت ایجاد میشود که مسوولان، مدیران و وزرا کارآمدی ندارند. بنابراین، بحران آب باعث بیاعتمادی و کاهش سرمایه اجتماعی بین مردم و حاکمیت خواهد شد.
شریفییزدی درباره پیامدهای بحران آب بر روان و اجتماع به خصوص اقشار ضعیف گفت: اولین و مهمترین آن احساس ناامنی است. احساس عدم امنیت؛ یعنی به نظر کسی که در این جامعه زندگی میکند، با خود میپرسد آیا سالهای آینده هم با چنین بحرانی مواجه هستیم؟ بنابراین احساس عدم امنیت، اولین و شاید یکی از مهمترین پیامدهای منفی بحث بحران آب است. مساله بعدی ایجاد شک در ذهنیت افراد جامعه است. یعنی فرد از خود میپرسد، آیا کسانی که هماکنون در مملکت تصمیمگیر هستند، صلاحیت دارند؟ این ذهنیت در نتیجه منجر به این میشود، مردم حتی حرف درست و صحیح مسوولان را باور نکنند. سومین مورد، احساس ترس و نگرانی برای آیندگان است. درحال حاضر در یک سرزمین چندهزار ساله زندگی میکنیم. آیا این مجموعه و سیستم تمدنی، ۱۰۰سال دیگر هم وجود دارد؟ یا اینکه در آینده ایران، به یک بیابان بزرگ تبدیل خواهد شد. بنابراین این سه پیامد از اصلیترین آنهاست که میتواند بر روان و اجتماع اثرگذار باشد.
این جامعهشناس با اشاره به افزایش نابرابریهای اجتماعی، افزود: یقینا که در نتیجه این اتفاق نابرابری افزایش پیدا میکند، چون بحران آب معنیاش کاهش توان اقتصادی جامعه است. زمانی که توان اقتصادی جامعه کاهش پیدا میکند، دوقطبی ایجاد شده و یک گروه اندک ثروتمند و اکثریت فقیر را مشاهده میکنیم. این امکان وجود دارد در این مرحله ناآرامیهایی شکل بگیرد که بسیار مشکلزا خواهد بود. همانطور که میدانید، حدود ۷ تا ۸درصد از مجموع ذخایر آب کشور، صرف مصارف خانگی میشود و چیزی حدود ۹۱درصد از آن در کشاورزی هدر میرود. زمانی که آب نباشد، صنعت و کشاورزی تعطیل میشوند و فقر گستردهای ایجاد خواهد شد. بنابراین اگر این شرایط اصلاح نشود، باید منتظر پیامدهای منفی مانند مهاجرت گسترده داخلی و خارجی، جابهجایی اجباری جمعیت، فقر، طلاق، اعتیاد و از این قبیل مشکلات باشیم.
بیخبر و نگران از آینده
نیاکانهایمان، همواره نگران این بودند که مبادا، زیستن در این سرزمین برایمان سخت باشد. کوروش بزرگ، پادشاه هخامنشی در یکی از نیایشهای معروف خود، از خداوند یکتا خواسته است که این سرزمین را از دروغ و خشکسالی دور کند. ملاحظه میکنیم که مساله آب از دیرباز مورد اهمیت بوده و پیشینیان هم همواره از پروردگار خواستهاند که بلای خشکسالی از مردم دور باشد. حال که سوءمدیریت نقش پررنگی در ایجاد بحران آب دارد، امید میرود مسوولان قبل از اینکه دیر شود، فکری به حال این سرزمین خشک کنند؛ ایران امروز تشنهتر از همیشه، نگران فرزندان خود است، فرزندانی که میراثدار این ناترازی هستند و قرار است روزگاری این سرزمین را برای فرزندان خود به ارث بگذارند؛ به راستی که آیندگان چگونه درباره نسل حاضر قضاوت خواهند کرد؟