بحران خاموش در مدارس کشور

پویا اصل باغ– آرامش و رفاه دانشآموزان همواره یکی از مهمترین مسائل هر کشور و جامعهای است. در بیشتر نقاط جهان سعی شده با در اختیار گذاشتن تمامی امکانات موجود یک زندگی عالی را برای حال و آینده دانشآموزان فراهم کنند. با این حال اما متاسفانه در ایران خلأهای بسیار بزرگی وجود دارد که سالها از دید مدیران ارشد دولتی و آموزشی محروم مانده است. از ساختمانهای فرسوده و تغذیه نامناسب مدارس گرفته تا کمبود معلم از جمله مواردی بوده که نظام آموزشی با آن درگیر است. جدای از اینها دو خطر بسیار مهم در این بین وجود دارد که نسبت به دیگر چالشها کمتر به آن اشاره شده است. آموزش درست سبک زندگی و تامین روانشناس حرفهای در مدارس را شاید بتوان اصلیترین چالش نظام آموزشی کشور دانست. به باور بسیاری از کارشناسان دو مشکل نام برده شده خطر بزرگی برای دانشآموزان به حساب میآید. آنها هشدار دادهاند که اگر این روند اصلاح نشود، در آینده جامعهای شکل خواهد گرفت که در طرز برخورد با موقعیتهای مختلف زندگی اعم از عاطفی، روانی، تصمیمگیری و… ناتوان است. علاوه بر نبود آموزش سبک زندگی صحیح، کمبود روانشناس حرفهای در مدارس نیز باعث شده تا دانشآموزان در بیان مشکلات و مشورت گرفتن دچار مشکل شوند. برای درک بهتر به سراغ دوتا از دانشآموزان رفتیم تا با آنها در اینباره گفتوگو داشته باشیم؛ آتنا یکی از دخترانی است که در دوره دوم متوسطه مشغول تحصیل است. او درباره این دو چالش به «جهانصنعت» گفت: مدتی است که به خاطر استرس ناشی از کنکور دچار اضطراب و تنش شدم. متاسفانه در مدارس به دانشآموزا راهکارهای مقابله با چنین آشفتگیهایی را آموزش نمیدهند. نظام آموزشی تمام تمرکز خود را بر تدریس کتابهای بیمحتوا قرار داده است. از سوی دیگر به علت اینکه در مدرسه روانشناسی حضور ندارد باعث شده بیشتر دانشآموزان و همسن و سالان من نیز از این موضوع رنج ببرند. سیاوش، یکی دیگر از دانشآموزانی بود که به سراغ او رفتیم، متاسفانه او به واسطه طلاق والدین، دچار خشم و اضطراب شده است. او در اینباره به «جهانصنعت» گفت: پنج ماه است که پدر و مادرم از یکدیگر جدا شدهاند. به خاطر تنشی که در خانه ما وجود داشت، باعث شد من نیز دچار خشم و اضطراب شوم. همین اتفاق سبب شد داخل محیط مدرسه، با چندنفر به بهانههای مختلف درگیر شوم. متاسفانه مدیر و معاونان مدرسه به جای اینکه مشکلات روحی مرا حل کنند، به تنبیه بدنی من پرداختند. چرا نباید در مدارس روانشناسی حضور داشته باشد، تا کسانی که دچار چالش میشوند با او مشورت کنند؟ این اتفاق باعث شده نسل جدید و بیشتر کسانی که همسن من هستند، با مشکلات زیادی مواجه شوند.
گفتوگوهایی که خواندید تنها برشی بود از حال و روز دانشآموزان این مملکت؛ نسلی که قرار است روزی کشور را به دست بگیرند اما متاسفانه به خاطر بیتوجهی مسوولان آموزشی و خلأهای بزرگ نظام تعلیم و تربیت، امروزه در مبارزه با مسائل مختلف مانند عاطفی و روانی درماندهاند و حتی از حضور یک روانشناس برای مشورت گرفتن و عبور از بحرانهای روحی محروم هستند. بسیاری از فعالان حوزه روان بارها نسبت به گنجاندن شیوههای درست زندگی و حضور روانشناس در مدارس هشدار دادهاند اما تاکنون اقدام موثری در این زمینه انجام نشده است.
نه آموزش و نه پرورش
همانطور که گفته شد، نبود مشاور خبره و عدم آموزش سبک زندگی در مدارس بیش از پیش خطرآفرین شده است. در اسفند۱۴۰۱، مقامات وقت آموزشوپرورش گزارشی از تعداد روانشناسان فعال ارائه کردند که حاکی از بحران خاموش در مدارس بود. براساس این آمار در مدارس دولتی ۱۲هزار و ۹۰۰مشاور وجود دارد که به نسبت جمعیت دانشآموزان فقط ۳ثانیه زمان دارند تا با یکدیگر گفتوگو کنند! یعنی دانشآموز و مشاور فقط در حد یک سلام و خداحافظی کردن فرصت دارند. بسیاری از متخصصان و صاحبنظران حوزه آموزش تاکید کردهاند که حداقل باید یکساعت را به هر دانشآموز در کشور اختصاص داد تا او بتواند از راهنمایی و مشورت روانشناس استفاده کند.
با این اوصاف اما در حال حاضر تعداد مشاوران در مدارس کشور، مخصوصا مدارس دولتی به شدت ناکافی است و چنین موضوعی با توجه به اهمیت روزافزون آن، همچنان خالی از لطف قرار گرفته است. علاوه بر عدم حضور یک مشاور خبره، نبود آموزش سبک زندگی درست و راهکارهای مقابله با شرایط بحرانی نیز سبب شده تا آینده آنان به خطر بیفتد. درحال حاض تمرکز اصلی نظام آموزشی کشور بر تدریس دروس آکادمیک است. نبود سبک و مهارت اصلی زندگی مانند نه گفتن، کنترل خشم، نقد کردن، گفتوگو و دیگر مسائل باعث شکلگیری بحران خاموش در مدارس شده است. برخی کارشناسان در اینباره هشدار دادهاند که چنین امری سبب خواهد شد در آینده با نسلی مواجه شویم که در مواقع حیاتی و بحرانی، توانایی مقابله با آن را ندارد و این موضوع باعث افزایش آسیبهای اجتماعی خواهد شد.
مناطق همیشه محروم
همانطور که گفته شد نسبت به جمعیت دانشآموزان، با کمبود مشاور مدارس مواجه هستیم و علاوه بر آن از خطرات عدم آموزش سبک و مهارت زندگی نیز صحبت کردیم. موضوعی که بسیار اهمیت دارد، بحث حضور یک مشاور و راهنما در مناطق محروم است. براساس دادهای که در سال۱۴۰۰ توسط مقامات محلی استان خراسانرضوی منتشر شد، ۷۰درصد از مدارس روستاهای کشور از عدم حضور مشاور رنج میبرند. در واقع مناطقی که از داشتن یک مدرسه معمولی و معلم محروم هستند، بحث حضور مشاور و راهنمایی و آموزش در خصوص مهارتهای زندگی لطیفهای تلخ است. در شرایطی که در بعضی از نقاط کشور، دانشآموزان در مخروبهها مشغول تحصیل هستند یا به خاطر بیعدالتی در توزیع آموزشی ناچارند ترک تحصیل کنند، صحبت از روانشناس و شیوه درست آموزش در اولویت آخر قرار دارد.
ضربه مهلک به آینده فرزندان و جامعه
با توجه به اهمیت مواردی که ذکر شد پرسش اصلی که در اینباره مطرح میشود این است: «این امر چه پیامدی برای آینده دانشآموزان و جامعه دارد؟» نبود مشاور در مدارس و عدم آموزش سبک و مهارتهای فردی باعث خواهد شد تا در آینده دانشآموزان با رفتارهای پر خطر و به دنباله آن جامعه با افزایش آسیبهای اجتماعی مواجه شوند.
برای مثال اگر دانشآموزی روش مقابله و کنترل خشم را یاد نگیرد، در آینده باعث خواهد شد در مواقعی مانند نزاع، رفتارهای پرخطر مثل قتل و زدوخورد را انجام دهد. این موضوع علاوه بر رشد آسیبهای اجتماعی بلکه آسیبهای فردی را نیز افزایش خواهد داد. برای مثال زمانی که دانشآموزی به خاطر مسائل و بحرانهای روحی از شرایط خوبی برخوردار نیست، باعث انزوا و افسردگی نیز خواهد شد. این امر سبب خواهد شد این معضلات به نسلهای آینده هم سرایت پیدا کند و جامعه را بیشاز پیش تهدید میکند. چنین امری زنگ خطری است برای فرزندان این سرزمین؛ فرزندانی که از ابتدای تولد با مشکلات معیشتی دستوپنجه نرم کردند، حالا با عدم دسترسی به مشاور و آموزش مهارت، سبک و مقابله با بحرانهای زندگی، آیندهاش نیز به خطر افتاده است.
با توجه به کمتوجهی و بیبرنامگی مسوولان نظام آموزشی کشور، این موضوع باید در اولویت والدین باشد. انتظار میرود با درک کردن فرزندان و پرداختن به مشکلات روحی و عاطفی و همچنین آموزش به آنها، از خطراتی که فرد و جامعه را تهدید میکند جلوگیری کنند.
نظر روانشناسان در اینباره چیست؟
به علت اهمیت این موضوع به سراغ دکتر امیر لطفیحقیقت، رواندرمانگر و استاد دانشگاه رفتیم تا از نظرات ایشان مطلع شویم. لطفیحقیقت درخصوص خطرات نبود مشاور و روانشناس در مدارس به «جهانصنعت» گفت: وقتی در مدرسه روانشناس حضور ندارد، دانشآموز عملا تنها با فشارها و چالشهای مدرسه و جامعه روبهرو میشود، بدون اینکه کسی باشد این فشار را با او باز و به زبان قابل فهم برایش ترجمه کند. این خلأ باعث میشود مشکلات کوچک روانی به مرور انباشته شوند و به بحرانهای بزرگتری مثل اضطراب یا افسردگی برسند.
وی افزود: نبود یک فرد متخصص برای شنیدن و هدای یعنی بسیاری از احساسات، ترسها و سردرگمیهای نوجوانان در سکوت و انزوا باقی میماند. آنها مجبور میشوند به شکلهای ناسالم با این فشار کنار بیایند مثل پرخاشگری، گوشهگیری یا پناه بردن به فضای مجازی.
این وضعیت در بلندمدت بر کیفیت یادگیری، روابط اجتماعی و حتی سلامت جسم دانشآموز تاثیر منفی میگذارد چون ذهن مضطرب یا درگیر بحران، دیگر توانایی تمرکز، خلاقیت و تصمیمگیری درست را ندارد.
این مشاور درباره نشانههای تنش و خشم در دانشآموزان افزود: وقتی یک دانشآموز درگیر بحران درونی است، اولین علامت معمولا تغییر ناگهانی در رفتار یا عملکردش است. ممکن است قبلا دانشآموزی فعال و با انگیزه باشد ولی ناگهان افت شدید در نمرات یا بیعلاقگی به درس پیدا کند. از دیگر نشانهها میتوان به تغییرات شدید خلق اشاره کرد؛ گاهی به شکل انزوا و سکوت طولانی و گاهی در قالب پرخاشگری و واکنشهای تند به مسائل کوچک. این تغییرات معمولا پیام خاموشی هستند که میگویند: «چیزی درونم درست نیست.» حتی بدن هم ممکن است بحران را فریاد بزند؛ سردردها، دلدردها یا بیخوابی بدون علت پزشکی، همه میتوانند نشانهای از تنش روانی باشند. اینها زبان دیگری است که نوجوان برای گفتن نارضایتی و فشار درونی به کار میگیرد.
لطفیحقیقت با اشاره به اهمیت حضور روانشناس در مدارس اضافه کرد: روانشناس در مدرسه میتواند نقطه امنی برای دانشآموز باشد تا حرفهایش را بدون ترس از قضاوت بزند. همین امکان گفتوگو، بسیاری از فشارهای درونی را تخلیه و قابل مدیریت میکند. علاوه بر شنیدن، روانشناس کمک میکند دانشآموز مسائل خود را بفهمد و برایش معنایی پیدا کند. این فرآیند باعث میشود نوجوان احساس کند در مسیر رشدش تنها نیست و کسی حضور دارد که راههای جایگزین را به او نشان بدهد. وجود روانشناس همچنین به ایجاد پل ارتباطی میان مدرسه، خانواده و دانشآموز کمک میکند. این پل باعث میشود مشکلات پیش از آنکه به بحران جدی تبدیل شوند، شناسایی و حل گردند.
لطفیحقیقت با انتقاد از عدم آموزش سبک زندگی سالم و مهارتهای مربوطه درباره تاثیر آن در بلندمدت گفت: وقتی مدرسه فقط بر آموزش دروس تمرکز کند و از مهارتهای زندگی غافل شود، دانشآموزان با انبوهی از اطلاعات وارد زندگی میشوند ولی بلد نیستند با مشکلات واقعی کنار بیایند. این مثل داشتن ابزار بدون یاد گرفتن استفاده از آن است. در بلندمدت چنین افرادی در تصمیمگیریهای مهم زندگی دچار تردید و سردرگمی میشوند چون از قبل تمرین نکردهاند که چگونه با انتخابها، شکستها یا اختلافها روبهرو شوند. نبود آموزش سبک زندگی همچنین میتواند باعث وابستگی بیش از حد به تایید دیگران شود. فردی که از کودکی یاد نگرفته ارزش خود را بشناسد بهراحتی تحتتاثیر فشار اجتماعی یا تبلیغات قرار میگیرد.
وی ادامه داد: وقتی فرد بلد نباشد با احساسات و فشارهایش کنار بیاید، این تنشها به شکل رفتارهای تند یا اضطراب مزمن بروز پیدا میکند. پرخاشگری در این حالت اغلب یک دفاع است، نه یک ویژگی ذاتی. فقدان مهارتهای زندگی باعث میشود فرد در برابر موقعیتهای پیچیده یا غیرمنتظره سردرگم شود. این سردرگمی نهتنها تصمیمگیری را سخت میکند بلکه گاهی باعث میشود فرد از تصمیم گرفتن فرار کند. در نهایت این ضعف در مهارتها میتواند مسیر زندگی را پر از انتخابهای اشتباه یا فرصتهای از دست رفته کند. کسی که بلد نیست از منابع درونی خود استفاده کند، مدام به دنبال نسخه آماده از بیرون میگردد و این وابستگی خطرناک است.
زنگ خطری برای آیندهسازان
گفتنی است همانطور که مطرح شد نظام آموزشی کشور علاوهبر کاستیهای همیشگی خود مانند کمبود معلم، از ضعف زیر پوستی نیز رنج میبرد. سلامت روان و طرز صحیح آموزش صحیح و راهکارهای مقابله با بحران متاسفانه در این میان مورد غفلت مدیران ارشد حوزه آموزش قرار گرفته و تاکنون اقدام موثری هم در حل این مشکل انجام نشده است. آموزش در کشور مورد بیعدالتی قرار گرفته و مسوولان نظام آموزشی اولویت خود را مدارس سمپاد و غیردولتی قرار دادهاند. این بیعدالتی زنگ خطری است برای آیندهسازان کشور. تا زمانی که بین فرزندان این سرزمین تفاوت قائل شود، هیچگاه چنین موضوعاتی نهتنها حل نخواهد شد بلکه باعث گسترش این خلأها و شکافها نیز میشود. با این اوصاف انتظاری که از والدین میرود این است که همه توجه خود را به نمرات عالی و خیلی خوب محدود نکنند و مسائل روانی، فردی و عاطفی را نیز دارای اهمیت بدانند. در واقع اگر به این موضوعات زیرپوستی توجه کرد، میتوان به آینده جامعه امیدوار بود.