اقیانوس دوغ
نادر کریمیجونی
در یک مثال انتزاعی تصور کنید مردی به طور دائم به خانوادهاش سخت بگیرد و آنان را به صرفهجویی بیشتر و بیشتر تشویق و وادار کند. این مرد همه درآمد و اموالش را صرف درست کردن یک اقیانوس دوغ کند تا به تمامی شهروندان جهان یک لیوان دوغ هدیه دهد. فرض کنید همه توان این مرد برای رسیدن به هدف آرمانیاش، درست کردن یک اقیانوس دوغ، هزینه شود و او به واقعیتها و توصیههای دیگران که دستیابی به این آرمان و تحقق آن را ناممکن میدانند، توجهی نکند. آیا هرچه خانواده او بیشتر ریاضت بکشند، شانسی برای رسیدن آنان به رفاه و زندگی خوب وجود دارد؟ آیا ریاضت کشیدن خانواده، سبب هزینهکرد افزونتر برای رسیدن مرد به هدف آرمانیاش و اهدای یک لیوان دوغ به همه مردم جهان نمیشود؟ در این صورت چرا و به چه انگیزهای خانواده آن مرد باید صرفهجویی و اموال بیشتری ذخیره کنند؟آیا هرچه مرد از هدف آرمانیاش صحبت کند سبب نزدیکی به حصول و تحقق این هدف آرمانی میشود؟ گمان نمیرود که پاسخ به این سوالها مثبت باشد و در عمل- نه روی کاغذ و در ذهن- عملی شدن آرزوی آن مرد شانسی داشته باشد.
در ماههای گذشته مسعود پزشکیان بارها از میزان مصرف کالا و انرژی توسط شهروندان ایرانی انتقاد کرده و ناترازی- به عبارت بهتر کمبود- های مشاهده شده در زمینههای کالا و انرژی را به اسراف مردم نسبت داده و شهروندان ایرانی را مقصر دانسته است. تردیدی نیست که در برخی موارد گلایه رییسجمهور در مورد بدمصرفی و گاهی اسراف منابع از سوی شهروندان ایرانی درست و قابل پذیرش بوده اما نکته قابل تامل در سخنان پزشکیان آن است که وی ادعا میکند اگر این بدمصرفی و اسراف در زندگی ایرانیان پایان یابد، آنگاه کشور به نقطهای مطلوب میرسد و زندگی همه ایرانیان بهبود مییابد. یعنی آنچه از منابع، اعم از کالا، انرژی و… که صرفهجویی شود در نهایت اقتصاد داخلی را فربه و این فربهی اقتصاد، لاجرم زندگی شهروندان و اقتصاد اجتماعی در ایران را تقویت میکند.
اما آیا واقعا چنین میشود؟ در تمام دوران حاکمیت جمهوری اسلامی بر ایران، هیچگاه در اینباره که سهم حاکمیت و افراد مربوط به آن در ایجاد یا افزایش هزینه زندگی ایرانیان و محدود کردن ایران بوده چقدر است، صحبت نشده و اگر کسی در اینباره حرف جدی زده، با تنبیه مواجه شده است. رفتارها البته گاهی از طرف مقامات ارشد نظام هم مورد تایید نبوده و آن رفتارها فقط هزینههای نظام را افزایش داده است. مثلا سالها پیش هنگامی که نیروهایی از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برای مبارزه با رژیم صهیونیستی، برای اولینبار به لبنان رفتند، حضرت امام(ره) بلافاصله با این امر مخالفت و اظهاراتی بیان کردند که بعدها به شعار «راه قدس از کربلا» میگذرد، تبدیل شد. ایشان معتقد بودند که وقتی کشورمان در حال جنگی تمام عیار و تحمیلی است، گسیل داشتن نیرو به لبنان نهفقط مفید نیست که میتواند زیانبار هم باشد اما هیچکس همان وقت یا بعدها نپرسید که این اقدام خودسرانه که مورد تایید فرمانده کل قوا نبود، چگونه و چقدر هزینه بر کشور و مردم تحمیل و چه کسی و چگونه این هزینهها را جبران کرد؟
از این نمونهها البته زیاد است و مثلا قاچاق سلاح به عربستان از سوی گروه سیدمهدی هاشمی- روحانی اعلام شده- که مناسبات ایران با شورای همکاری خلیجفارس را نابود کرد یا تسخیر سفارت عربستان در تهران که زیانهای متعدد دیپلماتیک و اقتصادی برای کشورمان داشت. در همه این اقدامات که برخی از آن با تایید عناصر حکومتی و بعضی دیگر به طور خودسرانه صورت گرفت، رگههای روشن و مشخصی از دنبال کردن یک هدف آرمانی قابل تبلیغ و همراه با دادن شعارهای انقلابی و رادیکال وجود داشته است. جالب است که همین الان و در سال۱۴۰۴ باز هم هدفهای انقلابی و شعارهای رادیکال بیان میشود.
هنوز هم عدهای درصدد رسیدن به اهداف دستنیافتنی و دور از دسترس هستند و مثلا میخواهند مذهب شیعه را در سراسر شبه جزیره عربستان حاکم کنند، در کاخ سفید حسینیه برپا و با نابود ساختن همه دشمنان اسلام، زمینه ظهور را برای امام عصر (عج) فراهم کنند.
ضرورتی ندارد که اثبات شود هیچیک از این هدفهای آرمانی تاکنون محقق نشده و شعارهای پرحرارتی که در تهییج و تشویق مخاطبان برای تلاش بیشتر در جهت تحقق آرمانها داده شده، ثمری نداشته است. با این حال نهفقط آن شعارها همچنان داده میشود و مورد ابرام قرار میگیرد بلکه هدفهای آرمانی بلندتری بیان و شهروندان ایرانی در جهت دستیابی به آن تشویق و تهییج میشوند. آیا لازم است اثبات شود که هم آن شعارها و هم پیگیری و تلاشها برای تحقق آن هدفهای آرمانی هزینهبر و هزینهزا بوده و هست؟ آیا لازم است تاکید شود که با عدم تحقق آن هدفهای آرمانی، اکنون فقط هزینهها روی دست شهروندان ایرانی مانده است؟ در این صورت مسعود پزشکیان و دیگران که دائم از ضرورت صرفهجویی در مصرف منابع و ریاضت کشیدن اقتصادی سخن میگویند، آیا تضمین میدهند که منابع کشور و ذخیره برجای مانده از ریاضتکشی اقتصادی ایرانیان صرف درست کردن اقیانوسی از دوغ نشود؟