استعدادها در محاصره زیرساختهای فرسوده

علی حسینی– انقلاب صنعتی چهارم، با محوریت فناوریهای نوینی همچون اینترنت اشیا، هوشمصنوعی، بلاکچین، رباتیک پیشرفته و دادهکاوی عظیم، به سرعت در حال دگرگون کردن زنجیرههای ارزش جهانی است. در این میان، صنایع هر کشور برای باقی ماندن در میدان رقابت جهانی، نیازمند زیرساختهای فناورانه، سرمایهگذاری کلان در تحقیق و توسعه و بهویژه نیروی انسانی ماهر و آشنا به فناوریهای نو هستند اما پرسش اساسی اینجاست که آیا صنایع ایران با زیرساختهای فعلی، آمادگی ورود به این موج عظیم تحول را دارند یا همچنان گرفتار چالشهای ساختاری و سنتگرایی مدیریتی خواهند ماند؟ نگاهی به وضعیت موجود نشان میدهد که فاصله میان شعار و واقعیت در بسیاری از بخشها همچنان چشمگیر است. ضعف زیرساختهای ارتباطی، اینترنت پرسرعت و پایدار، نبود سرمایهگذاری هدفمند در نوسازی خطوط تولید و محدودیتهای ناشی از تحریمها، همگی تصویری خاکستری از آینده ترسیم میکنند. هرچند برخی شرکتهای پیشرو در حوزه فناوری اطلاعات، خودروسازی و انرژی تلاشهایی برای بهکارگیری فناوریهای هوشمند آغاز کردهاند اما این تلاشها اغلب پراکنده، جزیرهای و فاقد یک راهبرد ملی یکپارچه بوده است.
از سوی دیگر، کمبود نیروی انسانی آموزشدیده در زمینههایی مانند تحلیل داده، هوش مصنوعی و امنیت سایبری، مانع بزرگی بر سر راه تحول دیجیتال محسوب میشود. در شرایطی که کشورهای پیشرو با سرعتی شتابان به سمت کارخانههای هوشمند و زنجیرههای تامین دیجیتال حرکت میکنند، صنایع ایران هنوز درگیر مسائلی همچون فرسودگی تجهیزات، بوروکراسی پیچیده و ضعف در تعامل دانشگاه و صنعت هستند. انقلاب صنعتی چهارم، تنها یک فرصت فناورانه نیست بلکه میدان رقابتی است که تنها بازیگران مجهز و چابک در آن باقی میمانند. برای ایران، زمان اندک و چالشها بسیار است. اگر سیاستگذاران، مدیران صنعتی و مراکز علمی به سرعت برای اصلاح زیرساختها، تدوین نقشهراه تحول دیجیتال و سرمایهگذاری در نوآوری اقدام نکنند، خطر عقبماندگی عمیق و از دست دادن سهم بازارهای جهانی بسیار جدی خواهد بود. امروزه، بیش از هر زمان دیگر، صنایع کشور نیازمند گذر از محافظهکاری و ورود جسورانه به عصر فناوریهای هوشمند هستند؛ عصری که در آن، نه منابع طبیعی بلکه داده و نوآوری، مهمترین سرمایه ملی خواهد بود.
مروری بر سیر انقلابهای صنعتی
بر همین اساس رییس هیاتعلمی آکادمی برند ایران در پاسخ به این پرسش که آیا صنایع ایران آمادگی ورود به انقلاب صنعتی چهارم را دارند یا خیر به «جهانصنعت» گفت: «برای درک بهتر میزان آمادگی صنایع ایران در ورود به انقلاب صنعتی چهارم ابتدا باید مروری دقیق بر سه انقلاب صنعتی پیشین داشت و تفاوتهای بنیادین آنها را بررسی کرد. انقلاب صنعتی اول برمبنای استفاده از انرژیهایی غیر از نیروی ماهیچه انسان و حیوان شکل گرفت؛ موتور بخار و بهرهگیری از «اسب بخار» بهعنوان شاخص اصلی این دوره، مسیر تولید و حملونقل را متحول کرد. انقلاب صنعتی دوم به حوزه تولید انبوه و گسترش زیرساختهایی نظیر حملونقل ریلی، روشنایی شهری و صنایع فولاد گره خورد و حدود یک قرن پس از انقلاب اول، یعنی حوالی سال ۱۸۶۰، رخ داد. انقلاب صنعتی سوم که از دهه ۱۹۵۰ به بعد آغاز شد با ورود قدرت پردازش رایانهها به دست بشر، امکان اتکا به ماشینهایی فراهم شد که محاسبات را بسیار دقیقتر و سریعتر از انسان انجام میدادند.» او در ادامه افزود: «انقلاب صنعتی چهارم اما ویژگی کاملا متمایزی دارد؛ این دوره بر «داده و اطلاعات» بنا شده است. در حقیقت همه آنچه که در سه انقلاب پیشین حاصل شد، اکنون در لایهای جدید به نام داده ادغام و تکمیل میشود. اگرچه انقلابهای اول و دوم تقریبا به طور کامل در جهان گسترش یافتند و انقلاب سوم حدود ۷۰درصد کشورها را دربر گرفته است اما انقلاب چهارم هنوز به کمتر از ۵درصد جهان رسیده و مراحل اولیه خود را میگذراند.»
کمبود زیرساختهای حیاتی
شهریار شفیعی درخصوص موانع پیادهسازی فناوریهای نوین در صنعت ایران گفت: «از منظر ظرفیت بالقوه، میتوان گفت صنایع ایران به لحاظ فنی میتوانند به این مرحله وارد شوند. این فرآیند یک حرکت جهشی یا «کوانتومی» است که میتواند بدون گذر کامل از مراحل پیشین، کشور را به نقطهای پیشرفته برساند؛ همانگونه که کشورهایی مانند سنگاپور، اندونزی و امارات بدون عبور کامل از انقلابهای اول، دوم و سوم مستقیما به انقلاب چهارم ورود کردند. ایران نیز با داشتن بهترین منابع انسانی منطقه، چنین قابلیتی دارد. با این حال موانع جدی پیش رو است. مهمترین آنها نبود زیرساختهای اساسی برای پشتیبانی از این تحول است. انقلاب صنعتی چهارم نیاز شدیدی به برق دارد؛ هرجا صحبت از داده میشود، مصرف برق به شدت افزایش مییابد. نمونه بارز آن، اقدام دولت آمریکا در دستور ساخت بیش از ۲۰راکتور اتمی با هدف تامین برق مورد نیاز پروژههای دادهمحور است. افزون بر برق، فناوریهای کلیدی این انقلاب همچون هوش مصنوعی به زیرساختهای عظیمی وابستهاند. آمریکا با اجرای پروژهای حدود ۵۰۰میلیارد دلاری در این حوزه، به دنبال ایجاد بستری برای دنیای فرداست؛ فردایی که به گفته کارشناسان، تنها دو تا سه سال دیگر پیشرو است.» او در ادامه خاطرنشان کرد: «بهجز انرژی و هوشمصنوعی، این انقلاب به شبکه فیبر نوری گسترده، منابع انسانی آموزش دیده، انرژی ارزان، زیرساختهای قانونی و کانونهای فکری نیاز دارد. در ایران، هیچیک از این حوزهها به شکل منسجم و راهبردی توسعه نیافته است و حتی در اکوسیستم استارتاپی نیز فعالیتهای پراکنده، محدود و اغلب کوچکمقیاس هستند. این وضعیت، ورود مقتدرانه به عرصه انقلاب صنعتی چهارم را بدون سرمایهگذاری کلان و اراده سیاسی جدی، ناممکن میسازد؛ همان ارادهای که در کشورهایی مانند آمریکا پشت این حرکت قرار دارد.»
چالشهای بنگاههای کوچک
رییس هیاتعلمی آکادمی برند ایران در ادامه درخصوص اینکه آیا سرمایهگذاری در فناوری برای یک بنگاه کوچک توجیه اقتصادی دارد، افزود: «از منظر بنگاههای کوچک نیز، نکته قابل توجه آن است که بسیاری از فناوریهای نوین، به طور خاص برای واحدهایی با کمتر از ۲۰ یا ۵۰ نفر طراحی شدهاند اما حتی این بنگاهها نیز برای شکوفایی نیازمند بستر حمایتی هستند؛ بستری که در ایران یا اساسا وجود ندارد یا در عمل به ساختارهای رانتی بدل شده است. در عین حال برای موفقیت تجاریسازی محصولات و خدمات نوآورانه، تمرکز باید بر بازارهای منطقهای و بینالمللی باشد، نه صرفا بازار داخلی. این امر مستلزم حل مسائل کلانی همچون محدودیتهای FATF است.» او گفت: «چالش دیگر کمبود تجربه عملی نسل جوان کشور در محیطهای تجاری منطقی و بینالمللی است. این فقدان مهارت و تجربه، توانایی آنها در تجاریسازی موفق محصولات را کاهش میدهد و موجب میشود بسیاری از ایدهها و نوآوریها در مرحله بازار شکست بخورند. در چنین شرایطی حتی با وجود نیروی انسانی توانمند و کارآفرین نبود محیط تجاری مناسب، قوانین حمایتی کارآمد و دسترسی به منابع مالی و بانکی مانعی جدی بر سر راه تبدیل ظرفیتهای بالقوه به موفقیتهای واقعی است.
شفیعی در پایان گفت: «بنابراین اگرچه صنایع ایران در بُعد انسانی و توان بالقوه میتوانند به انقلاب صنعتی چهارم وارد شوند اما فقدان زیرساختهای حیاتی، کمبود سرمایهگذاری کلان، نبود اراده سیاسی متمرکز و ضعف ارتباط با بازارهای جهانی خطر عقبماندگی و از دست دادن فرصتهای این دوره را بهشدت افزایش میدهد.»
ضرورت ورود فوری به انقلاب صنعتی چهارم
ورود به انقلاب صنعتی چهارم برای ایران نه یک انتخاب بلکه ضرورتی راهبردی است که تاخیر در آن میتواند شکاف فناورانه کشور را با رقبا بهصورت نمایی افزایش دهد. بررسی ظرفیتها نشان میدهد که ایران از مزیت نیروی انسانی متخصص، موقعیت جغرافیایی راهبردی و برخی زیرساختهای علمی برخوردار است؛ عواملی که در صورت بهرهگیری هدفمند میتوانند به سکوی پرش تبدیل شوند. با این حال موانع ساختاری نظیر ضعف در تامین انرژی پایدار، محدودیت زیرساختهای ارتباطی پیشرفته، نبود چارچوبهای قانونی تسهیلگر و فاصله از بازارهای بینالمللی تهدیدی جدی برای بالفعلسازی این ظرفیتهاست. انقلاب صنعتی چهارم ذاتا بر همافزایی داده، انرژی و نوآوری استوار است و بدون اراده سیاسی قاطع و سرمایهگذاری هدفمند حتی کشورهای دارای منابع انسانی برتر نیز از گردونه رقابت حذف خواهند شد. تجربه کشورهایی مانند سنگاپور و امارات ثابت میکند که گذر از مراحل کلاسیک توسعه صنعتی ممکن است اما پیشنیاز آن، طراحی و اجرای یک نقشهراه ملی است که همزمان ابعاد فناوری، اقتصادی و حکمرانی را پوشش دهد. در غیر این صورت، نهتنها فرصت حضور در زنجیره ارزش جهانی از دست خواهد رفت بلکه حتی بازار داخلی نیز به سرعت در اختیار بازیگران خارجی با توان فناورانه بالاتر قرار خواهد گرفت. اکنون، پنجره فرصت باز است اما زمان برای تصمیمگیریهای بزرگ به سرعت در حال بسته شدن است.