جهان‌صنعت مصائب اخراج مهاجران افغانستانی را بررسی کرد:

آوارگان مرزی

مهدیه بهارمست- فاطمه عباسی
کدخبر: 544481
اخراج گسترده مهاجران افغانستانی از ایران در پی ضرب‌الاجل‌های اداری، زندگی آنها را به شدت تحت تأثیر قرار داده و شرایط غیرانسانی در اردوگاه‌های مرزی را رقم زده است.
آوارگان مرزی

مهدیه بهارمست- فاطمه عباسی– کمتر از یک هفته از پانزدهم تیر و به سر رسیدن ضرب‌الاجل اداره امور اتباع به اتباع افغانستانی برای ترک ایران می‌گذرد؛ یک هفته‌ای که همچون کابوسی برای مهاجران به‌خصوص زنان افغانستانی ساکن ایران بوده و به یکباره تمام زندگی آنها را تحت‌تاثیر قرار داده و تغییرات غیرقابل پیش‌بینی را در زندگی آنها رقم زده است. ماجرا از چهاردهم خرداد آغاز شد؛ روزی که اداره امور اتباع یک ضرب‌الاجل یک ماهه تا پایان امتحانات مدارس برای اتباع تعیین کرد تا به اختیار خود و پس از پایان مدارس فرزندانشان اقدام به ترک ایران و بازگشت به افغانستان کنند، پس از پایان این مهلت برخورد و دستگیری گسترده با مهاجرانی که به طور خودخواسته اقدام به ترک ایران نکرده بودند، آغاز شد. از تاریخ ششم تیر ماه براساس سیاست‌های ابلاغی به فرماندهی انتظامی کشور همه اتباع غیرمجاز باید ایران را ترک کنند و همچنین اجاره ملک به اتباع ممنوع است و ملک استیجاری پلمپ می‌شود. این سخنان همراه با شروع روند دستگیری و اخراج گسترده اتباع همراه بود؛ اخراجی که در مواردی شامل دستگیری اتباع دارای مدارک قانونی نیز می‌شد و در بسیاری از موارد ماموران با نوع مدارک قانونی نیز آشنایی نداشتند و همین امر منجر به دستگیری اتباع قانونی هم می‌شد. از سوی دیگر سیل عظیم اخراج باعث بالا رفتن تراکم جمعیت در اردوگاه‌های لب مرزی و ایجاد فشار مضاعف بر نیرو‌ها و زیر‌ساخت‌ها کشور شده است و همچنین تمرکز بالای نیروی انتظامی روی اجرای این طرح انرژی بالایی را صرف می‌کند که می‌توانست به تامین امنیت دیگر بخش‌های جامعه متمرکز باشد.

اردوگاه یا دوزخ مهاجران

دستگیری در حجم گسترده‌ای اتفاق افتاد که باعث تجمع جمعیت لب مرز و اردوگاه شده و این وضعیت به رخداد یک فاجعه انسانی در اردوگاه‌ها منجر شد.

یکی از مهاجرانی که در اردوگاه واقع در منطقه مرزی دوغارون نگهداری می‌شود و خواسته نامش فاش نشود اوضاع اردوگاه را چنین برای «جهان‌صنعت» توصیف می‌کند: مانند نقطه‌ای از جهنم بود؛ جمعیت زیاد زنان و کودکانی که بدون دسترسی به آب و غذا و امکانات بهداشتی و در یک فضای محدود بدون امکانات نگهداری می‌شدند، مردها مورد بی‌احترامی و خشونت قرار می‌گرفتند و با آنها مانند حیوانات بدون حقوق انسانی رفتار می‌شد، مواد غذایی و آب آشامیدنی در مرز به چند برابر قیمت اصلی آنها به فروش می‌رسید و هیچ امدادرسانی و خدمات درمانی در آنجا ارائه نمی‌شد.

کودکان بدون سایه‌بان زیر آفتاب و در گرما ۴۰درجه تابستان مناطق مرزی رها شده بودند. تصویر همه اینها یادآور تصاویر عاشورایی بود و احساسات انسانی را تحت‌تاثیر قرار می‌داد. من پس از دیدن آنچه آنجا در جریان بود دیگر نمی‌توانم به قبل بازگردم و تا آخر عمر این صحنه‌ها آزارم می‌دهد. به راستی آنجا هیچ کرامتی برای انسان‌ها وجود نداشت. زنان بر سر مرز از امکانات انسانی و بهداشتی مورد نیاز بی‌بهره بودند، بسیاری از آنها مادران باردار یا تازه زایمان کرده بودند که از دسترسی به امکانات پزشکی و بهداشتی مانند شیرخشک محروم بودند. بسیاری تنها و بدون سرپرست بودند و از هیچ دفاع و حمایتی برخوردار نبودند. از سوی دیگر به دلیل نداشتن محرم مرد اجازه رد شدن از مرز افغانستان نیز از سوی حکومت طالبان برای آنها صادر نمی‌شود.

سرنوشت تاریک زنان افغانستانی

مهم‌ترین مساله حقوق بشری درخصوص اخراج اتباع غیرمجاز بحث حقوق زنان و دختران است. آن هم در شرایطی که آنها به کشوری بازگردانده می‌شوند که در آن از هیچ حقوق انسانی و قانونی همچون حق تحصیل، حق اشتغال و حتی حق حضور در اماکن عمومی برخوردار نیستند و با آنها مانند یک کالا رفتار می‌شود.

ریحانه انصاری، دختر ۲۰ساله متولد ایران که مشغول فعالیت هنری است زمانی که خبر اخراج از ایران را شنیده احساسات خود را اینگونه به «جهان‌صنعت» بیان می‌کند: حس آشفتگی داشتم. همه چیز به یک‌باره پیش چشمانم فرو پاشید. تمام آینده و برنامه‌هایی که برای زندگی‌ام داشتم در لحظه‌ای از بین رفت. نمی‌توانستم پس از ۲۰سال زندگی در ایران حالا خود را در کشور دیگری آن هم مانند افغانستان که زنان از هیچ حقوقی برخوردار نیستند تصور کنم. من برای آینده و زندگی هنری‌ام برنامه‌هایی داشتم که حالا دیگر تصورش هم برای من ناممکن است. برای خودم در افغانستان هیچ آینده‌ای را متصور نیستم.

وی در ادامه گفت که هیچ وقت خود را آماده ترک ایران نمی‌دیده چراکه او در ایران متولد شده و تحصیل کرده. او به مدرسه‌اش، دوستانش و همه چیزی که در ایران دارد وابسته است. برای او از زمانی که چشم باز کرده ایران وطن و زادگاهش بوده و هیچ‌گاه فکر نمی‌کرده که به صورت ناگهانی ترد شود و مانند بسیاری دیگر از دختران هم‌نسل خود گمان می‌کرد با به دنیا آمدن در خاک ایران می‌تواند مانند یک شهروند عادی به زندگی بپردازد. اگر از ایران اخراج شود نیز به هیچ عنوان درون افغانستان نمی‌ماند و آنجا را به مقصد اروپا و کشورهای غربی ترک می‌کند چراکه با وجود علاقه و عرق ملی می‌داند که در کشورش جایی برای یک دختر هنرمند وجود ندارد.

ریحانه یکی از هزاران دختری است که خطر اخراج و زندگی زیر سایه طالبان او را تهدید می‌کند. در افغانستان هیچ آینده‌ای جز خانه‌نشینی و ازدواج اجباری در انتظار این دختران نیست.

عرق به خاک، عرق به خون

عاطفه دختری که همزمان با به حکومت رسیدن طالبان و ممنوعیت تحصیل دختران، افغانستان را همراه با خواهران و والدینش ترک کرده به «جهان‌صنعت» گفت: ما برای ادامه تحصیل به ایران آمدیم، پدرم هرچه در افغانستان داشت را فروخت و ما را به ایران آورد تا از تحصیل باز نمانیم. با وجود این فداکاری پدر من تنها موفق به کسب دیپلم شدم و به خاطر نداشتن مدرک نتوانستم به دانشگاه بروم؛ حالا به ما می‌گویند باید ایران را ترک کنیم آن هم در شرایطی که خواهران کوچک‌ترم تحصیلات متوسطه را نیز تمام نکرده‌اند. ما سرگردان ترسیده و ناامید هستیم و از آینده پیش‌رو وحشت داریم.

شرایط به سمتی پیش رفته است که جمع کثیری از مهاجران افغانستانی برای خود نه راه پس می‌بینند و نه راه پیش. سرگردانی و وحشت از فردای نامعلوم حتی در ذهن افرادی که سال‌هاست در ایران ساکن هستند و مدارکشان قانونی و معتبر است نیز وجود دارد. این افراد نمی‌دانند آیا مدرکی که خود مراجع قانونی به آنها داده‌اند تمدید خواهد شد یا خیر. حتی وحشتناک‌تر از آن اینکه آیا در صورت دستگیری این مدرک پذیرفته خواهد شد یا خیر. برخورد با مهاجران، بی‌توجهی به حقوق زنان و اخراج کودکان بی‌سرپرست می‌تواند نام ایران را که با مهمان‌نوازی گره خورده لکه دار کند؛ آن هم در شرایطی که ایران چهار دهه است که پذیرای مهاجران افغانستانی بوده است. امید است که مسوولان مربوطه با تجدیدنظر در اخراج مهاجران مهمان‌نوازی ایرانیان را زیر سوال نبرند.

مهمانان بی‌پناه

سیامک زند‌رضوی، جامعه‌شناس درخصوص اخراج افغانستانی‌ها به «جهان‌صنعت» گفت: پدیده مهاجرت، پدیده تازه‌ای نیست. افغانستانی‌ها از گذشته دور، رفت و آمد به ایران را داشتند و امواجی که آنها را به سمت ایران سوق داد، از حدود ۴۶‌سال پیش آغاز شده است. در واقع از دوره‌ای که افغانستان به اشغال اتحاد جماهیر شوروی درآمد، گروهی از شهروندان که بیشتر آنها عمدتا ساکنان مناطق روستایی هستند، مهاجرت می‌کنند. دور دوم مهاجران افغانستانی همزمان با به قدرت رسیدن طالبان و گروه‌های جهادی بود که مجبور شدند به ایران بیایند. این گروه‌های جهادی در واقع با ایجاد ناامنی گسترده، شهروندان افغان را با مشکلات عدیده‌ای مواجه کردند؛ هم از نظر معیشتی و هم زندگی که باعث شد، موج زیادی از افغانستانی‌ها به سمت ایران حرکت کنند.

وی افزود: دور بعدی اما مصادف است با هجوم آمریکا به افغانستان که باعث شد سیل جدیدی از مهاجران وارد کشورمان ‌شوند. با به قدرت رسیدن دوباره طالبان در افغانستان، برخلاف دوره‌های قبلی، عمدتا ساکنان مناطق شهرنشین به سمت ایران حرکت کردند. در نتیجه این پدیده، حداقل دو نسل از افغانستانی‌ها در ایران متولد شدند و حتی کشور افغانستان را نمی‌شناسند.

این جامعه‌شناس اظهار کرد: در موجی که باعث شد شهرنشین‌ها به سمت ایران بیایند، عمدتا افراد باسواد و تحصیلکرده وارد کشور شدند. طبق طبقه‌بندی که وزارت کشور در حال انجام آن است، آنها را به نوعی اولویت‌بندی که باید بگویم زیادی جدی نیست. به این علت که هم‌اکنون شاهد اخراج همه گروه‌های مهاجران هستیم. هم اینک اخراج مهاجران به روش‌های بسیار غیر‌انسانی به ویژه برای کودکان در حال انجام است.

زند‌رضوی بیان کرد: این نکته قابل ذکر است که این تهاجهم سازمان یافته است. در حال حاضر به صورت خشونت‌باری با ساکنان این جغرافیای سیاسی رفتار می‌شود. شاید علت چنین خشونتی به این خاطر است که آنها ضعیف‌ترین حلقه موجود در ایران هستند که همواره نادیده گرفته شدند. چه از لحاظ حقوقی و چه از لحاظ اجتماعی این افراد در پایین‌ترین سطح ممکن قرار دارند و نیروی کار ارزان آنها، به صورت یک هدیه، در اختیار کارفرمایان ایرانی قرار گرفته‌ است. این موضوع به تنهایی نشان‌دهنده این است که همیشه مورد سوء‌استفاده قرار گرفته‌اند بنابراین اینگونه اخراج‌ها بسیار غیر‌انسانی بوده و باید هرچه زودتر پایان گیرد.

او در خصوص اینکه آیا با اخراج افغانستانی‌ها، مشکلات اجتماعی ایران حل می‌شود به «جهان‌صنعت» پاسخ داد: خیر اینطور نیست. در طول سالیان گذشته اتهامات بسیاری به آنها وارد شده است. به عنوان مثال اشغال بازار کار در ایران توسط مهاجران افغانستانی، این اتهام کاملا کذب است. باید بگویم که براساس آمار بیشترین آمار بیکاری در کشور متعلق به فارغ‌التحصیلان و زنان است. به طور معمول مهاجران کارهایی را انجام می‌دهند که کسی برای آن حتی داوطلب هم نمی‌شود. اگر سری به پارک‌های شهری و کارگاه سنگ بزنید، خواهید دید که این افراد در چنین مشاغلی فعالیت می‌کنند. در واقع این افراد، به خاطر اینکه نیروی کار ارزانی هستند، هزینه‌ها را برای سیستم سرمایه‌داری خصوصی و دولتی ایران کاهش می‌دهند. آخرین اتهامی که به آنها زده شد، این است که جاسوسان رژیم صهیونیستی هستند. واقعیت این است طبق آمار رسمی که اعلام شد، از ۷۰۰نفری که به این جرم دستگیر شدند، کلا ۱۶نفر افغانستانی در بین آنها بوده‌اند که هنوز مجرم بودنشان اثبات نشده است.

این جامعه‌شناس با اشاره به اینکه مشکلات از مهاجران نیست، بیان کرد: مشکلات اجتماعی کشور نه با حضور افغانستانی‌ها بلکه منشا آن دولت‌هایی هستند که نمی‌خواهند هیچ مشکلی حل شود و این خود دلایل گوناگونی دارد. طبق مطالعاتی که بنده انجام دادم، متوجه شدم سال‌ها پیش اگر افغانستانی‌ها می‌خواستند برای دیدن خانواده‌شان به هرات بروند با ۵۰۰هزار تومان این کار انجام پذیر بود اما اگر می‌خواستند به تهران برگردند باید حدود ۱۰میلیون تومان هزینه می‌کردند. در این میان یک پول سیاهی وجود دارد که بین باند‌های سازمان یافته در حال چرخش است. همین باندها چندین سال است که مانع شدند این افراد به صورت قانونی وارد کشور شوند.

وی در خصوص بلاتکلیفی زنان و دختران افغانستانی در مرز افزود: نباید این مساله را از کودکان و خانواده‌ها جدا بدانیم. طبق اطلاعاتی که یونیسف اعلام کرده، متوجه می‌شویم که در این خصوص چقدر ضعیف عمل شده است. این امر نشان می‌دهد که واحد سازمان ملل در ایران فعالیت ضعیفی داشته است. جدایی زنان، دختران و کودکان از خانواده‌هایشان همواره اتفاقی دشوار بوده است، در کنار چنین وضعیتی، حکومت طالبان هم به میان آمده و شرایط را برای آنها سخت‌تر کرده است. طبق مطالعات جامعه‌شناسان، شاید این اتفاق، تمرینی برای گروه‌های سازمان یافته بوده است. اگر بیاییم و اینها را با مهاجران ایرانی خارج از کشور مقایسه کنیم، خواهیم دید که ایرانیان در فراسوی مرز به صورت آبرومند و انسانی زندگی می‌کنند. حتی اگر در زندان باشند، کودکانشان از حق تحصیل محروم نمی‌شوند اما در شرایطی که برای ما به وجود آمد، افراد زیادی حقشان ضایع شد که حتی در داخل ایران متولد شدند و تصوری از افغانستان نداشتند.

مواجهه با آنها باید انسانی باشد

سیمین کاظمی، پزشک و جامعه‌شناس با بیان اینکه با ظهور طالبان و آمدن گروهی از مهاجران به ایران، مخالفت با حضور مهاجران شدت گرفت و منابعی که موج ضد‌مهاجر را پمپاژ می‌کردند به «جهان‌صنعت» گفت: پروژه اهریمن‌سازی از افغانستانی‌ها و هراس اجتماعی از مهاجران را راه انداختند. در این پروژه مهاجران را منبع شر و مسوول جرائم معرفی می‌کنند و با ترویج شووینیسم رفاهی به جامعه القا کرده‌اند که منابع و امکانات و یارانه‌ها و حتی نان حق ایرانی‌هاست و نباید گذاشت افغانستانی‌ها از آن استفاده کنند. این اهریمن‌سازی و شووینیسم رفاهی فقط ساخته رسانه‌ها نیستند و برخی مسوولان دولتی هم به این آتش می‌دمند. مهاجرستیزی پدیده‌ای است که کارکردهای مثبتی برای دولت دارد بنابراین از آن حمایت می‌شود.

او ادامه داد: در شرایط بحران اقتصادی و فقر و نابرابری‌های موجود و سوءمدیریت و فساد، مهاجرستیزی تحلیل‌های ساختاری را به حاشیه می‌برد و با برجسته کردن نقش منفی مهاجران، راه‌حل ساده‌ای برای مشکلات مطرح می‌سازد که طرد و اخراج مهاجران است. از طرف دیگر تضادهای اجتماعی را از تضاد طبقاتی به تضاد بین جامعه میزبان و مهاجران منحرف می‌کند. در واقع باعث می‌شود نابرابری طبقاتی دیده نشود، در عوض کارگران افغانستانی به‌ عنوان مسوول فلاکت جامعه معرفی شوند. این یک تحریف موفقیت‌آمیز و رندانه است از وضعیت اجتماعی که با پروژه افغان‌ستیزی پیش می‌رود. حالا در شرایط جنگی افغان‌هراسی هم وارد مرحله جدیدتری شده و با بزرگ‌نمایی و سوار شدن بر موج شایعات، مهاجران به‌ عنوان خطر امنیتی بازنمایی می‌شوند و تکاپو برای طرد و فشار بر آنها بیشتر شده است. حالا شرایطی ایجاد شده که هر افغانستانی چه اقامتش قانونی و چه غیرقانونی باشد، مورد سوءظن جاسوسی و همدستی با دشمن است و این مساله به انزوا و دشوارتر شدن شرایط زندگی مهاجران منجر شده است‌. از طرفی فعالان مدنی و اجتماعی و روشنفکران و‌… برای آنکه مورد انتقاد قرار نگیرند و با واکنش منفی مواجه نشوند، عموما در این مورد سکوت کرده‌اند.

کاظمی درباره نحوه برخورد صحیح با حضور و اخراج اتباع غیرمجاز افزود: مهاجرت یک واقعیت جهان امروز است، ناامنی، بحران اقتصادی و جنگ افراد را مجبور به ترک سرزمین‌شان می‌کند. حضور مهاجران بنا به شرایط ممکن است فرصت یا تهدید قلمداد شود. در ایران از مهاجران به‌ عنوان نیروی کار ارزان و مطیع استفاده می‌شود ولی قائل به اعطای هیچ مزایای اجتماعی به آنها نیستند یعنی عملا تفاوتی بین مهاجر قانونی و غیرقانونی وجود ندارد. پروژه طرد همه آ‌ها را درگیر کرده است. این در حالی است که انتظار می‌رود تدابیری اتخاذ شود که مهاجرت به طریق قانونی امکان‌پذیر باشد و مهاجرانی که فرآیند قانونی اقامت را طی کرده‌اند از حقوق اجتماعی برخوردار شوند.

او ادامه داد: برای مهاجران غیرقانونی نیز با تشکیل پرونده مهاجرت وضعیت آنها بررسی شود و به‌خصوص به مهاجرانی که به‌ عنوان کارگر مشغول کار هستند، ویزای کار دست‌کم موقت داده شود. کارگران مهاجر نقش مهمی در آبادانی ایران دارند و مواجهه با آنها باید با نگاه انسانی و شفقت‌آمیز باشد. برخورد پلیسی و خشونت‌آمیز و طرد مهاجران غیرانسانی است و کمکی به حل مساله نمی‌کند و صرفا به خشونت و تنش در جامعه منجر می‌شود. بگیر و ببند و اخراج مهاجران در سطح بین‌المللی هم چهره‌ خوبی از ایرانیان نمی‌سازد و تصویری بی‌رحم و فاقد مدارا از آنها به جهانیان نشان می‌دهد.

وب گردی