«AI»؛ دستیار هوشمند خبرنگار

علی حسینی– ظهور هوشمصنوعی مرز میان فرصت و تهدید را در مشاغل مختلف جابهجا کرده و خبرنگاری در خط مقدم این تغییرات قرار دارد. ابزارهای پیشرفته تولید متن، تحلیل داده و حتی شبیهسازی گفتوگو اکنون قادرند در چند ثانیه گزارشی کامل، تیترهای خلاقانه و محتوای چندرسانهای آماده کنند؛ کاری که پیشتر ساعتها زمان و تجربه یک خبرنگار را میطلبید. این دگرگونی، پرسشی بنیادین را پیشروی اهالی رسانه قرار داده است: آیا هوشمصنوعی متحدی برای تقویت مهارتها و افزایش سرعت عمل خبرنگاران است یا رقیبی سرسخت که جایگاه آنها را تهدید میکند؟
در یکسو هوشمصنوعی میتواند خبرنگاران را از وظایف تکراری و وقتگیر مانند تنظیم متنهای پایه، دستهبندی اطلاعات و پایش خبرهای فوری رها کند و فرصت بیشتری برای تحقیقات میدانی و تحلیل عمیق در اختیارشان بگذارد. از سوی دیگر همین توانایی تولید سریع و دقیق محتوا خطر کاهش نیاز به نیروی انسانی و تضعیف ارزش مهارتهای کلاسیک روزنامهنگاری را به همراه دارد. به ویژه در رسانههایی که سرعت انتشار بر دقت و صحت ارجحیت مییابد، اتکای صرف به الگوریتمها میتواند کیفیت و اصالت خبر را تحت تاثیر قرار دهد. این واقعیت که الگوریتمها به حجم عظیمی از دادهها، آرشیو خبرها و الگوهای زبانی دسترسی دارند، باعث شده برخی مدیران رسانه به کاهش نیروهای انسانی و جایگزینی آنها با سیستمهای خودکار بیندیشند. با این حال منتقدان یادآور میشوند که خبر تنها مجموعهای از واژهها نیست بلکه محصول قضاوت انسانی، تجربه، درک زمینه فرهنگی و حساسیت اجتماعی است، مولفههایی که هنوز خارج از دسترس هوشمصنوعی قرار دارند. امروز این چالش پررنگتر از همیشه دیده میشود که انتخاب میان پذیرش هوشمصنوعی به عنوان شریکی هوشمند برای گسترش مرزهای روزنامهنگاری، یا نگاه به آن به عنوان نیرویی که به تدریج، جایگاه خبرنگار را در ساختار رسانهها کمرنگ میکند. آینده این حرفه در گرو چگونگی تعامل انسان و ماشین رقم خواهد خورد؛ آیندهای که شاید مرز میان خبرنگار و الگوریتم را برای همیشه بازتعریف کند.
تاثیر هوشمصنوعی بر خبرنگاری
در همین خصوص امین سمیعزاده، مدیر ارشد تحول دیجیتال جابار در گفتوگو با «جهانصنعت» گفت: «این تحول را میتوان در ابعاد مختلفی مشاهده کرد؛ نخست اینکه هوشمصنوعی توانایی جمعآوری سریع حجم عظیمی از دادهها از منابع متعدد را دارد و میتواند این دادهها را به صورت خلاصه و دستهبندیشده در اختیار خبرنگاران قرار دهد؛ امری که باعث صرفهجویی قابلتوجه در زمان و سهولت در تجمیع و جستوجوی اطلاعات میشود. علاوه بر این هوشمصنوعی در تولید محتوا نیز نقش مهمی ایفا میکند به طوری که قادر است گزارشها را به صورت خودکار یا نیمهخودکار تولید کرده، متون را ویرایش و خلاصهسازی و ارتباط میان گزارشهای مختلف را برقرار کند. این قابلیتها به خبرنگاران کمک میکند تا در زمان صرفهجویی کنند و کیفیت محتوای خبری را ارتقا دهند، همچنین هوشمصنوعی امکان شخصیسازی محتوا را فراهم میآورد به این معنا که رسانهها و خبرنگاران میتوانند براساس ویژگیها و نیازهای گروههای مختلف مخاطبان، محتوایی متناسب و هدفمند ارائه دهند. به عنوان مثال تولید محتوای مخصوص گروههای سنی یا حرفهای خاص که ارتباط بهتری با مخاطب ایجاد میکند. در نهایت هوشمصنوعی ابزارهای قدرتمندی را برای تحقیقات عمیقتر و تحلیل پیشرفتهتر در اختیار خبرنگاران قرار میدهد به طوری که آنها میتوانند با بهرهگیری از این فناوری، دادههای گسترده را به شیوهای جامعتر و دقیقتر بررسی کنند و به بینشهای نوآورانهای دست یابند که پیش از این امکانپذیر نبوده است.»
هوشمصنوعی به عنوان ابزار مکمل
سمیعزاده در ادامه در خصوص اینکه آیا خبرنگاری سنتی در حال منسوخ شدن است، گفت: « یکی از نکات مهمی که باید به آن توجه داشت این است که با ظهور هوشمصنوعی، اغلب این نگرانی مطرح میشود که بسیاری از مشاغل در حال از بین رفتن یا منسوخ شدن هستند اما واقعیت و پاسخ منطقی در شرایط کنونی این است که نهتنها مشاغل مذکور منسوخ نمیشوند بلکه هوشمصنوعی به عنوان ابزاری مکمل و کمکی در کنار حرفهها قرار میگیرد. این فناوری قادر است وظایف تکراری و زمانبر را به شکلی موثر مدیریت و از این طریق صرفهجویی قابلتوجهی در زمان ایجاد کند که در نهایت منجر به افزایش بهرهوری و کیفیت فعالیتها میشود. با این حال باید توجه داشت که هوشمصنوعی در زمینههایی مانند همدلی، درک عمیق ارتباطات انسانی و توانایی پرسشهای انتقادی، هنوز با محدودیتهایی مواجه است بنابراین قضاوت درباره جایگزینی کامل انسان توسط هوشمصنوعی در این حوزهها زودهنگام است و نمیتوان انتظار داشت که این فناوری به طور کامل جایگزین فعالیتهای پیچیده و انسانی این حرفهها شود.»
ضرورت حفظ نقش انسانی در تولید محتوا
سمیعزاده در خصوص اینکه آیا تشخیص اخبار تولید شده در حال سختتر شدن است، افزود: «قطعا این روند در حال رخ دادن است و حتی اکنون نیز میتوان آثار آن را مشاهده کرد. این تغییر نهتنها در حوزه خبرنگاری بلکه در کل حوزه تولید محتوا مشهود است، چه در تولید مقالات علمی و عملی و چه در زمینه خبررسانی و انتشار اخبار. پژوهشهای گستردهای در حال انجام است تا قابلیتهای هوشمصنوعی در تشخیص و تولید محتوا بهطور دقیقتر و موثرتر مورد ارزیابی و توسعه قرار گیرد.» او در ادامه خاطرنشان کرد: « مساله مهمی که باید به آن توجه کنیم این است که هوشمصنوعی، با وجود تمامی جذابیتها و قابلیتهای پیشرفتهاش نباید به صورت مطلق مورد اعتماد قرار گیرد. هرچند هوشمصنوعی میتواند در شناسایی محتوای مضر نقش موثری ایفا کند اما الگوریتمهای به کار رفته در آن اغلب مبتنی بر دادههایی هستند که ممکن است تعصبات یا سوگیریهایی در خود داشته باشند؛ پدیدهای که به «تعصبات دادهای» شناخته میشود و میتواند بر خروجی نهایی تاثیر بگذارد. بنابراین هوشمصنوعی باید به عنوان یک ابزار کمکی در فرآیندهای خبری به کار گرفته شود و در نهایت بررسی و قضاوت نهایی باید توسط خبرنگاران و متخصصان انسانی صورت گیرد تا صحت و دقت محتوا تضمین شود.»
سیاستهای کلیدی برای بهرهبرداری مسوولانه
سمیعزاده در خصوص اینکه رسانهها و خبرنگاران برای استفاده صحیح و حرفهای از هوشمصنوعی چه سیاستهایی را باید اتخاذ کنند، عنوان کرد: «برای بهرهبرداری بهینه و مسوولانه از هوشمصنوعی در حوزه رسانه و خبرنگاری میتوان چهار سیاست کلیدی را مدنظر قرار داد؛ نخست، شفافیت است. همانطور که در برخی پلتفرمها مانند اینستاگرام محتواهای تولیدشده توسط هوشمصنوعی با برچسب مشخص میشوند، این اقدام به ایجاد اعتماد میان مخاطبان کمک و از سوءتفاهمهایی مانند تصور تولید محتوای انسانی جلوگیری میکند. دوم، آموزش خبرنگاران است. آنها باید مهارتهای لازم برای استفاده صحیح از هوشمصنوعی را بیاموزند و همزمان توانایی راستیآزمایی اطلاعات و کاهش سوءگیریهای شخصی خود را تقویت کنند. سوم، راستیآزمایی مضاعف. خبرنگاران علاوهبر استفاده از ابزارهای هوشمصنوعی باید به طور فعال پایش و بررسی مستقل اطلاعات را انجام دهند تا صحت و دقت خبرها تضمین شود. در نهایت تمرکز بر ارزشهای انسانی است. رسانهها باید اهمیت دقت، پاسخگویی و مسوولیتپذیری خبرنگاران را برجسته کنند و تاکید داشته باشند که هوشمصنوعی تنها یک ابزار کمکی است و جایگزین انسانی ندارد. رعایت این اصول از سوی رسانهها، ضامن بهرهگیری اخلاقی و حرفهای از فناوریهای نوین خواهد بود.»
چارچوبهای قانونی؛ سنگبنای مدیریت هوشمصنوعی
سمیعزاده در ادامه افزود: «یکی از بزرگترین چالشهایی که دولتها و نهادهای نظارتی در مواجهه با هوشمصنوعی با آن روبهرو هستند، ضرورت تدوین قوانین و چارچوبهای مشخص برای رسانهها و تولید محتواست. این قوانین باید چند محور کلیدی را پوشش دهند؛ نخست، الزام به شفافیت است؛ رسانهها باید ملزم شوند به طور واضح اعلام کنند که محتوای تولیدشده توسط هوشمصنوعی است، تا مخاطبان بتوانند تفاوت بین محتوای انسانی و ماشینی را بهدرستی درک کنند. دوم، مساله مسوولیتپذیری است. در مواردی که محتوای گمراهکننده یا مضر توسط هوشمصنوعی تولید میشود، باید مشخص باشد که چه کسی مسوول پاسخگویی و پیگیری قانونی است. سوم، حمایت از حقوق مالکیت فکری و معنوی یکی از موضوعات پیچیده و بحثبرانگیز است. تعیین مالکیت آثار تولیدشده توسط هوشمصنوعی بهخصوص در مواردی که حقوق قانونی و اخلاقی در آن دخیل است، نیازمند چارچوبهای قانونی روشن و بهروز است.» او در پایان گفت: «در نهایت، یکی از مهمترین دغدغهها مبارزه با اخبار جعلی و محتوای مخرب است؛ از جمله تولید و انتشار فیلمهای دیپفیک و تصاویر دستکاریشده که میتوانند باعث سوءاستفاده، گمراهسازی عمومی و حتی تهدید امنیت اجتماعی شوند بنابراین ایجاد سازوکارهای قانونی و نظارتی قوی برای مقابله با این تهدیدات، از اولویتهای اساسی در حوزه هوشمصنوعی و رسانه به شمار میرود.»